سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک

آیت الله مشکینی ، تندیس اخلاق

آیت الله مشکینی
مرحوم آیت اللّه مشکینی درباره مهاجرتش از اردبیل به قم می‏گوید: «در اردبیل با یکی از دوستان ملاقات کردیم و او به ما گفت که در اردبیل درس درستی نیست. بیایید با هم به قم برویم و آنجا درس بخوانیم. این حرف در مغز من خیلی اثر کرد و تصمیم گرفتم با او به قم بیایم».

 

آیت اللّه حاج میرزاعلی مشکینی در یکی از روزهای سال 1300 شمسی در روستای «آلنّی» از توابع مشکین شهر و در میان خانواده ای متدین و روحانی، به عرصه حیات، پای نهاد. پدر بزرگوارش اهل علم و در کسوت روحانیت بود و به رتق و فتق امور مردم می پرداخت.

 

مرحوم آیت الله مشکینی در سال 1361 در زمان آغاز انتخابات اولین دوره مجلس خبرگان رهبری، در زندگی نامه خود نوشت خود چنین می نویسد: «مرحوم پدرم، پس از گذشت تقریبا 25 سال از عمرش که هیچ درس نخوانده بود، شوق پیدا کرد که برود و درس قدیمه (دینی) بخواند.

 

 پدرمان ما را به اردبیل برد و مدتی در آنجا درس خواند و بعد میل پیدا کرد که به زنجان برود. در آن زمان، حوزه علمیه زنجان، تقریبا بهتر از جاهای دیگر بود.

 

پس از مدتی پدرمان تصمیم گرفت که به نجف برود. آن وقت ما خیلی کوچک بودیم که او ما را در ده (زادگاه) گذاشت و رفت. زندگی ما خیلی پایین و سطحی می گذشت. یادم هست که چراغ ما از نوعی بود که پدرم خودش از گل ساخته بود که در آن روغن کرچک می ریختند.

 

پس از چهار سال که پدرمان در نجف بودند نامه نوشتند و ما را دایی مان به اتفاق خانواده به نجف بردند. ما هم چهار سال در نجف بودیم. آن وقت هم بچه بودیم و تازه به مکتب می رفتیم. آنجا نزدیک به دو سال «امثله» و«صرف میر» شروع کردیم که اوّلین قدم برای درسهای عربی است. وقتی مادرمان در نجف فوت کرد، پدرمان ما را برداشت و دوباره به ده (زادگاه) آورد.

 

باز مدتی در ده زندگی کردیم که پدرم مرحوم شد. مرحوم پدرم به درس قرآن و تفسیر و احکام دین، خیلی علاقه داشت. او از شاگردان مرحوم اصفهانی و نائینی بود؛ ولی چون دیر شروع کرده بود، آن مقدار که خودش می خواست، موفق نشده بود.

 

 بدین جهت به من وصیت کرد و گفت که روز قیامت پیش من روسیاه بیایی اگر این درس را تعقیب نکنی و بعد گفت که باید حداقل دو جلد شرح لمعه را تمام کنی.

 

دو جلد شرح لمعه، از کتابهای فقه اسلامی و بسیار پرارزش است. اگر کسی یک دوره این دو جلد کتاب را بخواند، با مسائل اسلامی زیادی آشنا می شود».

 

تحصیل در اردبیل و  قم

 

آیت اللّه مشکینی با رحلت پدر، و به سفارش او، برای تحصیل علوم دینی به شهرستان اردبیل سفر کرد و مقداری از صرف و نحو را در آنجا فرا گرفت. سپس همراه عالم بزرگواری که از مجروحان حادثه خونین مسجد گوهرشاد مشهد در زمان رضاخان بود به شهر قم آمد و در آن شهر به تحصیل علوم دینی پرداخت.

 

مرحوم آیت اللّه مشکینی بعد از دو سال اقامت در اردبیل تصمیم می گیرد که برای ادامه تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه قم مهاجرت نماید؛ ولی به علت مشکلات مادّی زمینه این کار فراهم نشده بود.

 

 او در این باره چنین می گوید: «در اردبیل با یکی از دوستان ملاقات کردیم و او به ما گفت که در اردبیل درس درستی نیست. بیایید با هم به قم برویم و آنجا درس بخوانیم.

 

این حرف در مغز من خیلی اثر کرد و تصمیم گرفتم با او به قم بیایم. دوست دیگری هم پیدا شد و سه نفر شدیم. من گفتم که حالا باید چه بکنیم، خرج راه هم نداریم. همان وقت، خوابی دیدم که بعدا مثل معجزه تحقق پیدا کرد.

 

خواب دیدم در خانه ای هستم و باید از عده ای پذیرایی کنم. بعد دیدم که ظرف بزرگی پر از کره آوردند و به همراه 6 تومان پول به من دادند. بعد از خواب بیدار شدم. خوابی بیش نبود. چند وقتی نیز از این ماجرا گذشت.

 

 در یکی از روزها تصمیم گرفتم به دهات اطراف، به دیدار دوستانی که با پدرم رفت و آمد داشتند، رفته و دیداری با آنها انجام بدهم.

 

شاید هم بدین جهت بود که قصد خداحافظی داشتم. این سفر انجام گرفت. هنگام بازگشت چون دوستان پدرم فهمیده بودند که سفر قم در پیش دارم به اصرار پولی در اختیار من قرار دادند که دقیقا 5 تومان بود. من به شهر آمدم و دیگر نظرم قطعی شده بود و دوستانم اعلام آمادگی کردند.

 

هنگام رفتن به محل سوار شدن، از نزدیکیهای محل اقامت آیت اللّه بادکوبه ای که امام جماعت و عالم بزرگ این شهر بود می گذشتم. موافق ادب دیدم که به او نیز سلام کنم و سفر خود را به عرض ایشان برسانم.

 

 پس از خارج شدن از منزل ایشان، دوستم یک تومان به دست من گذاشت و گفت که آقا برای هر نفر ما یک تومان پول داده است.

 

من در همین لحظه بود که به درستی خواب و لطف و رحمت الهی نیز پی بردم...تقریبا چهار سال به طور جدی در قم درس خواندیم و سپس به زادگاهمان رفتیم و سری به اقوام و دوستان زدیم. در این مدت، یک تومان هم از ده برای ما پول نیامد.

 

همین طور اعتقاد و توکل به خدا داشتیم و خدا به ما روزی می داد؛ حالا یک روز خوب بود و یک روز بد، به هرحال ما با آن ساختیم».



[ سه شنبه 91/3/30 ] [ 10:34 صبح ] [ فولادپور ]

شهید آیت الله سعیدی

آیت الله سعیدی
شهید آیت الله سعیدی، به قرآن و معارف قرآنی اهتمام خاصی داشتند و پیوسته با قرآن مأنوس بودند و به همین جهت یک قرآن با خط بسیار خوب همراهشان همیشه بود.

 

 

شهید آیت الله سعیدی در دوم اردیبهشت ماه سال 1308در مشهد چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حجت الاسلام سید احمد سعیدی بودند.در دوران طفولیت مادرش را از دست داد و تحت نظر پدر مشغول به تحصیل شد.

 

ابتدا به فرا گیری ادبیات عرب و مقدمات علوم اسلامی پرداخت و در مشهد از دروس فقه و اصول معارف استادان بزرگی چون حاج شیخ کاظم دامغانی، مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی و حاج شیخ مجتبی قزوینی تلمذ کرد.

 

برای طی مراحل بعدی علوم اسلامی عازم حوزه علمیه قم شد و در آن شهر در محضر اساتید بزرگی نظیر آیت الله العظمی بروجردی (ره) و آیت الله العظمی امام خمینی (ره) حاضر شد و سرانجام با زحمات طاقت فرسا و تلاشهای پیگیر به درجه اجتهاد نائل آمد.

 

 آیت الله سعیدی علاوه بر ادامه تحصیل و تدریس طلاب به مسافرتهای تبلیغی نیز همت گماشت و درطی یکی از همان سفر ها یکبار در آبادان به خاطر سخنرانی افشاگرانه ضد رژیم به زندان افتاد اما در اثر تلاش آیت الله العظمی بروجردی (ره) از زندان آزاد شد پس از این ماجرا در پی درخواست گروهی از ایرانیان مقیم کویت برای تبلیغ اسلام، که خواستار عالم صالح و مبلغ توانایی بودند.

 

 این ماموریت و رسالت به آیت الله سعیدی واگذار شد و ایشان برای تبلیغ دین به کویت عزیمت نمود و مدتی در این کشور مشغول انجام امور تبلیغی شد.

 

با آغاز نهضت امام خمینی(ره )در آغاز دهه 1340آیت الله سعیدی که شیفته راه و طریق و مسلک مرید خویش بود به نهضت پیوست و از همان آغاز نهضت اسلامی در سنگر مبارزه قدم گذاشت و در این راه از هیچ کوششی فرو گذار نکرد.

 

 شهید سعیدی از آن روزها چنین نقل می کند:”‌ هنگام نماز مغرب و عشا به منزل امام (ره )رفتم، می خواستم با ایشان مذاکره کنم، امام آماده نماز بود، وقتی منظورم را فهمید اندکی نماز را تاخیر انداخت.

 به عرض رساندم: آقا! طبق برداشتی که من کرده ام، از این به بعد شما در مبارزات خود، یاوران کمتری خواهید داشت.

 

 امام(ره ) فرمود: سعیدی! چی می گویی؟! به خدا قسم اگر تمام جن و انس پشت به پشت هم بدهند و در مقابل من بایستند، چون من این راه را حق یافته ام، از پای نخواهم نشست”‌ این دیدار و این سخنان امام تاثیری عظیم بر روحی مبارز و حقیقت جوی شهید نهاد و چنان که خود ایشان نقل میکنند: “ با سخنان امام چنان دلگرم شدم که روح تازه ای در وجودم دمیده شد و ایمان بیشتری به قیام و حرکت امام پیدا کردم”‌

 

و این گونه بو د که زمانیکه پس از تبعید امام (ره ) در آبان 1343، هنگامی که می بایست چراغ مبارزه علیه رپیم خاموش نگردد مجاهدین ایثار گری نظیر آیت الله سید محمد رضا سعیدی جانانه در راه ادامه نهضت کوشیدند و در این راه از هیچ چیزی حتی بذل جان دریغ نورزیدند.

 

پس از تبعید امام(ره )، آیت الله سعیدی به دنبال تلاشهای پیگیری که جهت معرفی امام (ره) و نهضت پربرکتش داشت، هجرتی به عراق کرد و در آنجا جلساتی تشکیل داد و نهضت حضرت امام(ره )و شخصیت والای روحانی او را تشریح نمود و تلاش و خدمات او بود که زمینه های استقبال از امام را فراهم ساخت.

 

اما پس از مدتی و با صلاحدید حضرت امام(ره) به عنوان امام جماعت مسجد موسی بن جعفر (ع) در تهران برگزیده شد و این مسجد را به سنگری برای مبارزه علیه رژیم قرارداده در این مکان مقدس به تربیت جوانان انقلابی پرداخت.

 

 از اهم فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی ایشان در این دوره ترجمه رساله امر به معروف و نهی از منکر امام (ره) از کتاب تحریر الوسیله و چاپ و نشر آن در میان جوانان بود.

 همچنین آن شهید بزرگوار نوارهای امام (ره) را در نجف تحت عنوان “ولایت فقیه”‌ چاپ و تکثیر کرد.

این اقدامات در نشر دیدگاه ها و اهداف رهبر نهضت اسلامی امام خمینی، تاثیری شگرف داشت. این فعالیتهای آن شهید بزرگوار در کنار اقداماتی چون هشدار جدی ایشان نسبت به سرمایه گذاری “کنسرسیوم آمریکایی”‌ که از آن به عنوان گام مکمل کاپیتولاسیون یاد می شود سبب گردید تا ایشان بارها توسط ساواک دستگیر، زندانی و ممنوع المنبر شود، با ادامه و تشدید فعالیتهای شهید سعیدی ایشان توسط نیرهای امنیتی دستگیر و تحت شکنجه قرار گرفت.

 

 شدت شکنجه ها به حدی بود که تنها پس از چند روز بعد از دستگیری در زندان در تاریخ بیست و یکم خرداد ماه 1349 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.(1)

در اینجا گوشه ای از خاطرات و نکات برجسته زندگی آن شهید بزرگوار را از زبان فرزندشان خدمت شما خواننده گرامی تقدیم می کنیم.

  

شهید ایت الله سعیدی، به قرآن و معارف قرآنی اهتمام خاصی داشتند و پیوسته با قرآن مأنوس بودند و به همین جهت یک قرآن با خط بسیار خوب همراهشان همیشه بود و بعد از آنکه ایشان برای آخرین بار دستگیر می شوند و پی می برند که می خواهند کار او را تمام کنند و او را به شهادت برسانند، وصیتنامه بسیار مختصری را پشت جلد قرآنشان می نویسند.

 

 از جمله نکات این وصیتنامه این است من راضی نیستم برای من خرج بکنید. اگر مجلسی می گیرید، مسائل شرعی را برای مردم بیان کنید. سپس به فرزندان خود می گویند از ایات 152 تا 157 از سورة دوم غفلت نورزند.

 

به هر حال این وصیتنامه را امضا می کنند و ساواک هم متوجه نمی شود و قرآن را به خانواده ایشان می دهند . ما هم می دانستیم که ایشان را شهید کردند.

 

علمای بزرگ مثل ایت الله شهید مطهری، شهید مفتح، مرحوم ایت الله طالقانی و دیگر علما و بزرگان در منزل ما جمع شده بودند و خیلی دوست داشتند که بدانند ایشان را شهید نموده اند.

 

برای اثبات این امر به دنبال سندی می گشتند؛ تا اینکه مرحوم شهید آیت الله مطهری می فرمایند اگر وصیتنامه ای هست، بیاورید. ما هم گفتیم وصیتنامة مختصری ایشان روی جلد قرآن نوشته اند.

 ایشان با شهید مفتح وصیتنامه را مطالعه می فرمایند؛ تا اینکه به این نکته می رسند که از ایات 152 تا 157 غفلت نورزید.در قسمتی از این ایات آمده: « وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یقْتَلُ فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» بقره/154.

 

وقتی به اینجا می رسند، شروع به گریه کردن می کنند و مطمئن می شوند که او را شهید کرده اند و آن گاه سرشان را روی دوش همدیگر می گذارند با صدای بلند گریه می کنند.

 البته راههای دیگری هم برای پی بردن به شهادت ایت الله سعیدی وجود داشت؛ مثلاً سلولهای مرحوم شهید ایت الله فاضلی و یکی از ملی گرایان، نزدیک سلول ایشان بود. آنها نقل کرده اند که ناگهان برقها را قطع کردند و فریادی از سلول پدر شما شنیده شد.

 

 سپس برقها را روشن و درهای سلولها را باز کردند. بعد ما رفتیم و دیدیم که جنازه ی شهید سعیدی روی زمین افتاده و عمامه ایشان داخل دهان است. به وسیله عمامه او را خفه کرده بودند.

 

حلقه انس

ما از قدیم در خانه مان جلسات قرآن داشتیم و مرحوم شهید مشوق این کار بودند. ایشان در مسجد هم برای جوانها و نوجوانها برنامه های قرآنی داشتند و با اینکه در آن موقع از جهت مادی در مضیقه بودند، برای آنها جایزه های خیلی خوبی تهیه می کردند؛ مثلاً در آن زمان ساعت، خیلی ارزش داشت و او به عنوان جایزه ساعت می داد.

شهید سعیدی بسیار تأکید داشتند که اگر هفته دیگر ببینم شما پیشرفت کرده اید، جلسه را ادامه می دهم و توجه داشتند که جوانها حتماً کار کنند و پیشرفت داشته باشند. خود من شاهد بودم که چگونه جوانها می آمدند و دور ایشان حلقه می زدند، مخصوصاً در ایام عزاداریها با آنها عزاداری می نمودند.

ایشان می رفتند پایین مجلس و با بچه ها عزاداری می کردند و پیوسته می فرمودند که به این جوانها خیلی بها بدهید که آنها ستون فقرات این جامعه هستند.

هدیه حفظ قرآن

شهید سعیدی علاقه وافری به حفظ قرآن داشتند. از ایشان نقل شده آن زمان که امام جماعت یکی از مساجد بودند، شخصی برای درخواست کمک نزد ایشان می اید، ایشان می فرمایند: اگر کل قرآن را حفظ نمایید، خانه مسکونی خود را به عنوان هدیه به شما خواهم داد.

چکیده ای از زندگانی شهید:

ولادت: 1308 ـ مشهد

تحصیلات: اجتهاد

برخی از فعالیتهای شاخص:

 فعالیت مؤثر در بسیج علما و مراجع جهت آزادی حضرت امام از زندان در سال 1341

دستگیری در سال 1342 به دنبال مبارزات پیگیر در شروع نهضت اسلامی

امام جماعت مسجد موسی ابن جعفر علیه السلام از سوی امام خمینی رحمه الله

ممنوع المنبر شدن از سوی رژیم شاه به دنبال فعالیتهای روشنگرانه در مسجد موسی بن جعفر علیه السلام

زندانی شدن به مدت 61 روز به دنبال سخنرانی علیه رژیم اشغالگر قدس

دستگیری و انتقال به زندان قزل قلعه در پی صدور اعلامیه و مخالفت با سرمایه گذاری آمریکاییها در سال 1349

شهادت: 1349/3/20 ـ زندان ساواک تهران  (2)

پیام شهید دربارة حضرت امام خمینی (ره): 

آیت الله سعیدی علاقه و ارادت خاصی نسبت به حضرت امام خمینی (ره) داشت. دربارة امام (ره) گفته بود:« به خدا سوگند اگر مرا بکشید و خونم را بر زمین بریزید، در هر قطره ی خونم نام مقدس خمینی را خواهید یافت.»

« حضرت امام شبیه‌ترین عالمان نسبت به ولی‌الله، امام زمان علیه السلام و آباء طاهرینش می باشد.»

« مرا بگیرید و به بند و حبس کشید تا آن‌وقت از من سلب مسئوولیت شود، چه اگر آزاد باشم فریاد می زنم، حقایق را می گویم و افشاگری می کنم.

 من این لباس را پوشیده‌ام و از بیت المال امرار معاش می کنم که پاسدار اسلام و وفادار به رهبرم، امام خمینی باشم ..... بنابراین باید فریاد بزنم و جز این چاره‌ای ندارم» (3)

اعلامیه امام درباره آیت الله سعیدی

... این تنها سعیدی نیست که با این وضع اسف انگیز درگوشه زندان از پای در می‌آید بلکه چه بسا افراد مظلوم و بی‌گناه به جرم حقگویی در سیاهچال‌های زندان مورد ضرب و شتم و شکنجه‌های وحشیانه و رفتار غیر انسانی قرار می‌گیرند.

 اینجانب کراراً خطر دولت اسراییل و عمال آن را به ملت گوشزد کردم که باید مقاومت منفی کنند و از معامله با آنها احتراز جویند. اکنون راه را برای مصیبت بزرگتری باز کرده‌اند و ملت را به اسارت سرمایه‌داران می‌خواهند، درآوردند.

من قتل فجیع این سید بزرگوار و عالم فداکار را که برای حفظ مصالح مسلمین و خدمت به اسلام جان خود را هدیه نمودند، به ملت ایران تعزیت می‌گویم و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبار و عمال کثیف استعمار را مسألت می‌نمایم.

وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم
 

وصیتنامه من سید محمد رضا سعیدی خراسانی:

پسران من همگی اهل علم و تبلیغ برای خدا شوید. دختران من به شوهر اهل علم و تبلیغ همسر شوید. در زندگی با هم متحد باشید و برای دنیا با هم اختلاف نکنید. همگی حق مادر را رعایت کنید و جنازه مرا در قم دفن کنید و مرا دعا کنید ...

 

هر کس که می‌خواهد زحمت فاتحه خواندن برایم بکشد، بگویید در عوض یک مسأله یاد بگیرد و عمل کند. هر کس به من بدهکار است، من که صورت ندارم، اگر تا آخر عمرش نتوانست بپردازد، بری الزمه است. (4)

 


 

منابع:

1.      پایگاه حوزه

2.      2. پایگاه افتاب - حجت الله کریمی

3.      منبع : روزها و رویدادها / جلد اول/ ص 473

4.      3. منبع: سایت شهید آوینی



[ شنبه 91/3/20 ] [ 12:7 عصر ] [ فولادپور ]

چگونه قلب خود را تطهیر کنیم؟ 

آیت الله اشتهاردی و علامه حسن زاده

 

انسان هرشب قبل از خواب باید تمام حرکات،‌ سکنات و کارهای روزمره خویش را محاسبه کند؛ مثلا امروز صبح از خواب بیدار شده تا الآن کارهایی را انجام داده؛‌کدامیک از آن‌ها خدایی و کدامیک شیطانی بوده.

تهذیب نفس نکته ای است که اهل سلوک هیچگاه فراموش نکرده و دایم در آن بوده اند و تمام تلاش آنها در طول زندگی در این مسیر بوده است ، آنقدر تهجد کرده و ریاضیت کشیده اند که نفس سرکش را رام نموده و الهی کرده اند، بطوری که این نفس را هم نشین خدای متعال شده و به کمال و سعادت ابدی رسیده است.

آن‌چه در ذیل می‌خوانید گفتاری کوتاه از موحوم آیت‌الله اشتهاردی (ره) پیرامون شیوه تطهیر قلب است که تقدیم می‌گردد.

قلب انسان به گونه ای است که در خیلی از موارد گناهان, ذره ذره در آن جمع می شود و زنگار شدیدی در قلب او ایجاد می شود و اگر متوجه آن نباشد, یک دفعه مصداق آیه شریفه «علی قلوبهم أکنة »می‌شود.

 «اکنة» جمع «کنة» و به معنای پرده ضخیم یا پرده‌ای روی پرده دیگر است، که هیچ منفذی را برای ورود نور نمی‌گذارد، «علی قلوبهم أکنة أن یفقهوه و فی آذانهم وقرا اسرا46» یعنی بر قلبشان پرده‌ای ضخیم آویزان شده و بر گوش‌هایشان سنگینی سایه افکنده است.

روش تطهیر قلب

همه این‌ها مطالب واقعیه برای تربیت بشر است و تمام انسان‌ها،‌خصوصا ما طلاب  و روحانیون باید توجه داشته باشیم. ما مدعی هستیم که می خواهیم مربی شویم؛‌لذا هر لحظه باید هوشیار باشیم،‌بر قلب ما، گرد و غباری هرچند اندک ننشیند و دائما در حال پاک کردن و تطهیر نمودن قلب باشیم. پاک کردن قلب نیز روشی دارد.

 

 سید بن طاووس در کتاب محاسبات نفس آورده: انسان هرشب قبل از خواب باید تمام حرکات،‌ سکنات و کارهای روزمره خویش را محاسبه کند؛ مثلا امروز صبح از خواب بیدار شده، تا الآن کارهایی را انجام داده؛‌کدامیک از آن‌ها خدایی و کدامیک شیطانی بوده.

 

 اگر دید کارهای خدایی بیشتر بوده، شکر خدای را به جای آورد و اگر کارهای شیطانی اش بیشتر باشد، مریض است و باید به طبیب مراجعه کند. برای درمان این نوع مرض‌ها باید دائما مراقبه و محاسبه داشته باشیم و در این راه باید ریاضت کشید و نفس را مهار کرد.

کلامی از آیت الله العظمی بروجردی

بنا به  فرمایش آیت‌الله العظمی بروجردی، شیطان مانند صیادی است که همیشه در کمین صید است و یکی پس از دیگری اهدافی را،‌ که طلاب برای آمدن به حوزه علمیه، برای خودشان تعیین کرده بودند، منحرف می‌کند، بعد هم دشمن علما می شود و برای آن‌ها تعیین تکلیف می‌کند و این،‌علامت انحراف است.

 

مؤمن باید طوری باشد که وقتی مردم با او ارتباط برقرار می‌کنند، حسن ظن و عقیده‌شان نسبت به او حفظ شود و این از شئون مؤمنین است و باید این شأنیت را حفظ کنند.

علامه حسن زاده آملی

 

شایسته است بر تو که از معاشرت هاى خالى از تعلیم با مردم بکاهى ، به ویژه ثروتمندان و مترفین و دنیا خواهان ، باید آنچه را که آخرت را از یاد تو مى برد و میل و رغبت به دنیا را در تو ایجاد مى کند، رها کنى ، و با صالحان و پارسایان و اهل عبادت همراه گردى ؛ زیرا این عمل به طور کلى در تهذیب نفس مؤ ثر است .

 

علامه طهرانی

 

نفس مانند یک قاطر چموش وسرکش است؛ انسان گاهی خیال میکند که نفسش سربه زیرشده و دیگرتخطی نمیکند، ولی تاکمی میدان می یابدشروع به لگدپراکنی می نماید.

لذا انسان باید با تذلل وخشوع واقعا از خدابخواهد که همیشه زمام ودهانه ی نفس راخودش دردست بگیرد وآن راآنی به دست خودانسان نسپارد.

 

قلب‌ها ظروف خدا هستند!

 

آیت الله آقا مجتبی تهرانی ذیل بحث ادب الهی می فرمایند:

قلب یک ظرف است و ادب و بی ادبی این ظرف در ربط با مظروف آن است. ما راجع به قلب روایات متعدّده داریم که همین تعبیر است. علی(علیه‌السلام) میفرماید: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ»؛ این دلها ظروف هستند. «فَخَیْرُهَا أَوْعَاه» .

 

در روایتی دیگر از پیغمبر اکرم هست که فرمودند: «قال رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم): ان لله تعالی فی الارض اوانی الا فیها القلوب»؛ در زمین، برای خدا ظرفهایی وجود دارد که عبارت از دلها است. صحبت در این است که این ظرف برای کیست و مظروفش چیست؟

قلب؛ مخزن حبّ الهی، دار حق تعالی، حرم الله و ناموس خدا است!

 


 

منابع:

کتاب پندهاى حکیمانه علامه حسن زاده آملى

خبرگزاری حوزه

شیعه آنلاین



[ سه شنبه 91/3/9 ] [ 6:56 عصر ] [ فولادپور ]

شاخصه های علمای ربانی

آیت الله بهجت ره
آیه الله بهجت که از مراجع به نام شیعه به شمار می رود به گواه اطرافیان و دوستان و شاگردان او در عین مرجعیت و زعامت از خودسازی و عرفان غافل نبود و پیوسته درباره خودسازی تذکر می داد.

 

 

حجت‌الاسلام والمسلمین یحیی صالح‌نیا، از استادان حوزه علمیه قم و از شاگردان آیت الله بهجت انجام داده‌ایم که متن آن تقدیم مخاطبان می‌شود.

 

اهل بیت علیهم السلام درباره علمای دینی که باید از آنها تقلید شود معیارهایی بیان فرموده اند.

 شاید معروفترین آنها این باشد که می فرمایند: صائنا لنفسه مخالفا لهواه مطیعا لامر مولاه .... اهل مراقبه و صیانت و حفاظت نفس باشد, با هوای نفس مقابله کند و مطیع اوامر امام زمانش باشد و .... . این شاخصه های کلیدی برای تقلید و انتخاب مجتهد بسیار مهم و حائز اهمیت است.

 

کسانی که دچار دنیازدگی می شوند از حد و حدود لازم برای مرجعیت ساقط شده و نمی توانند آن طور که باید و شاید از پس مسئولیت این بار سنگین برآیند.

 

 آیه الله بهجت که از مراجع به نام شیعه به شمار می رود به گواه اطرافیان و دوستان و شاگردان با این شاخصه ها بسیار مطابقت داشت. او در عین مرجعیت و زعامت از خودسازی و عرفان غافل نبود و پیوسته درباره خودسازی تذکر می داد.

 

اگر چه شیوه آن بزرگوار در این زمینه بیشتر عملی بود تا قولی ولی بسیاری از افراد از همین شیوه و روش عملی ایشان درس می گرفتند. دراین مقاله از زبان یکی از شاگردان آن بزرگوار, این سیره را مورد بررسی قرار می دهیم.

 

طبق روایات، فقیه ربانی یا همان فقیه مقبول اهل بیت علیهم السلام، 5 شاخصه اصلی دارد. بنده در حدود 4 - 5 سالی که در محضر حضرت آیت‌الله بهجت بودم، همه این شاخصه‌ها را در ایشان به وضوح دیدم. همین شاخصه‌ها باعث ماندگاری ایشان در دلهای شاگردان و مقلدان بود.

 

اولین شاخصه، فقاهت است. ایشان متون فقهی را به خوبی می‌شناخت. اساتید بزرگی را مثل آقا ضیاء عراقی که از بزرگان فقه ماست، از نزدیک دیده بود.

 

 ایشان علاوه بر تسلط کاملی که بر فقه داشت، در کنار آن آزاد اندیشی فقهی داشت. این آزاد اندیشی فقهی چیزی است که فقیه در قرن ارتباطات، بسیار لازم دارد.

 

 در کنار اینها ما اعلمیت فقهی ایشان را هم می‌دیدیم. به نظر من، ایشان به نحو شاخصی هم به دلیل کثرت اساتید و هم به دلیل کثرت متونی که دیده بود و هم چنین به دلیل آزاد اندیشی که عرض کردم، بین فقهای زمان خودش اعلم بود.

 

شاخصه دوم که یک فقیه ربانی دارد، صیانت نفس از آلودگی هاست. اگر یک فقیه بتواند در طول دوران زندگی اسیر ثروت و قدرت و شهرت نشود و اینها را اسیر خود بکند، نفس خودش را صیانت کرده و برای اینکه یک فقیه ربانی محسوب شود، شاخصه بعدی را دارا شده است.

 

شاخصه سوم در فقهای ربانی، حفظ دین است. هدف و کار اصلی یک فقیه ربانی حفظ دین است. آیت‌الله العظمی بهجت تا روزهای آخر عمرشان و هفته آخری که زنده بودند، تدریس فقهی‌شان ترک نشد.

 

 در این تدریس‌ها که از حدود 60 سال پیش شروع شده بود، نسل‌های مکرری از مربیان و مبلغان و فقیهان و علما را تربیت کردند و در کنار همه اینها ارشادات خوبی به عوام و خواص داشتند.

 

 ایشان فقیهی بودند که از صفای نفس برخوردار بودند. افراد را در آینه باطنشان می‌دیدند و متناسب با نیاز آنها ارشادشان می‌کردند. همین امر تأثیر زیادی در حفظ دین اطرافیان و کلیت دین داشت.

 

شاخصه چهارمی که یک فقیه ربانی دارد، مخالفت با هوای نفس است. در طول دورانی که در محضر ایشان بودیم، بنده به ذهن نمی‌آورم حتی یک کار از ایشان دیده باشم که حاکی از هوای نفس باشد. مثلا فرض کنید بخواهند دستشان را جوری بگیرند که مردم ببوسند و یا مثلا از جلسه که بیرون می‌آیند، منتظر این باشند تا کسی ماشین جلوی ایشان نگه دارد. زندگی شخصی آیت الله بهجت مثل بقیه مردم بسیار عادی بود.

 

این شاگرد آیت‌الله بهجت گفت: ویژگی پنجم که ما در وجود ایشان دیدیم و از شاخصه‌های فقهای ربانی است، اطاعت اوامر مولا است. ایشان تولی عجیبی به مراتب ولایت امام عصر عجل الله تعالی داشتند. در سخنان و رفتارهای متعدد نشان دادند که متولی به ولایت امام زمان عجل الله تعالی هستند.

 

حضرت آیت الله بهجت بسیار به خواست امام زمان عجل الله تعالی در زندگی خود اهمیت می‌دادند. پیوسته تذکر می‌دادند که ما تحت اشراف امام عصر عجل الله تعالی هستیم و باید مواظب گفتار و رفتارمان باشیم.

 

 یک بار بنده از ایشان سوال کردم که اگر ما بخواهیم در ظهور امام عصر تعجیل شود، چه کار باید بکنیم؟ ایشان فرمودند: همان کارهایی که در عصر ظهور ایشان قرار است انجام دهیم را الآن انجام دهیم. اگر ایشان حاضر بود ما چه کارهایی را می‌کردیم و چه کارهایی را نمی‌کردیم؟

 

 همان رفتارها و کارهای خوب را همین الآن انجام دهیم و بدی‌ها را همین الآن ترک کنیم، ظهور ایشان محقق می‌شود. به هر حال التزام به مراتب ولایت امام عصر عجل الله تعالی یکی از ویژگی‌های ایشان بود.

 


 

منابع:

خبرگزاری فارس



[ دوشنبه 91/3/8 ] [ 1:31 عصر ] [ فولادپور ]

شاخصه های علمای ربانی

آیت الله بهجت ره
آیه الله بهجت که از مراجع به نام شیعه به شمار می رود به گواه اطرافیان و دوستان و شاگردان او در عین مرجعیت و زعامت از خودسازی و عرفان غافل نبود و پیوسته درباره خودسازی تذکر می داد.

 

 

حجت‌الاسلام والمسلمین یحیی صالح‌نیا، از استادان حوزه علمیه قم و از شاگردان آیت الله بهجت انجام داده‌ایم که متن آن تقدیم مخاطبان می‌شود.

 

اهل بیت علیهم السلام درباره علمای دینی که باید از آنها تقلید شود معیارهایی بیان فرموده اند.

 شاید معروفترین آنها این باشد که می فرمایند: صائنا لنفسه مخالفا لهواه مطیعا لامر مولاه .... اهل مراقبه و صیانت و حفاظت نفس باشد, با هوای نفس مقابله کند و مطیع اوامر امام زمانش باشد و .... . این شاخصه های کلیدی برای تقلید و انتخاب مجتهد بسیار مهم و حائز اهمیت است.

 

کسانی که دچار دنیازدگی می شوند از حد و حدود لازم برای مرجعیت ساقط شده و نمی توانند آن طور که باید و شاید از پس مسئولیت این بار سنگین برآیند.

 

 آیه الله بهجت که از مراجع به نام شیعه به شمار می رود به گواه اطرافیان و دوستان و شاگردان با این شاخصه ها بسیار مطابقت داشت. او در عین مرجعیت و زعامت از خودسازی و عرفان غافل نبود و پیوسته درباره خودسازی تذکر می داد.

 

اگر چه شیوه آن بزرگوار در این زمینه بیشتر عملی بود تا قولی ولی بسیاری از افراد از همین شیوه و روش عملی ایشان درس می گرفتند. دراین مقاله از زبان یکی از شاگردان آن بزرگوار, این سیره را مورد بررسی قرار می دهیم.

 

طبق روایات، فقیه ربانی یا همان فقیه مقبول اهل بیت علیهم السلام، 5 شاخصه اصلی دارد. بنده در حدود 4 - 5 سالی که در محضر حضرت آیت‌الله بهجت بودم، همه این شاخصه‌ها را در ایشان به وضوح دیدم. همین شاخصه‌ها باعث ماندگاری ایشان در دلهای شاگردان و مقلدان بود.

 

اولین شاخصه، فقاهت است. ایشان متون فقهی را به خوبی می‌شناخت. اساتید بزرگی را مثل آقا ضیاء عراقی که از بزرگان فقه ماست، از نزدیک دیده بود.

 

 ایشان علاوه بر تسلط کاملی که بر فقه داشت، در کنار آن آزاد اندیشی فقهی داشت. این آزاد اندیشی فقهی چیزی است که فقیه در قرن ارتباطات، بسیار لازم دارد.

 

 در کنار اینها ما اعلمیت فقهی ایشان را هم می‌دیدیم. به نظر من، ایشان به نحو شاخصی هم به دلیل کثرت اساتید و هم به دلیل کثرت متونی که دیده بود و هم چنین به دلیل آزاد اندیشی که عرض کردم، بین فقهای زمان خودش اعلم بود.

 

شاخصه دوم که یک فقیه ربانی دارد، صیانت نفس از آلودگی هاست. اگر یک فقیه بتواند در طول دوران زندگی اسیر ثروت و قدرت و شهرت نشود و اینها را اسیر خود بکند، نفس خودش را صیانت کرده و برای اینکه یک فقیه ربانی محسوب شود، شاخصه بعدی را دارا شده است.

 

شاخصه سوم در فقهای ربانی، حفظ دین است. هدف و کار اصلی یک فقیه ربانی حفظ دین است. آیت‌الله العظمی بهجت تا روزهای آخر عمرشان و هفته آخری که زنده بودند، تدریس فقهی‌شان ترک نشد.

 

 در این تدریس‌ها که از حدود 60 سال پیش شروع شده بود، نسل‌های مکرری از مربیان و مبلغان و فقیهان و علما را تربیت کردند و در کنار همه اینها ارشادات خوبی به عوام و خواص داشتند.

 

 ایشان فقیهی بودند که از صفای نفس برخوردار بودند. افراد را در آینه باطنشان می‌دیدند و متناسب با نیاز آنها ارشادشان می‌کردند. همین امر تأثیر زیادی در حفظ دین اطرافیان و کلیت دین داشت.

 

شاخصه چهارمی که یک فقیه ربانی دارد، مخالفت با هوای نفس است. در طول دورانی که در محضر ایشان بودیم، بنده به ذهن نمی‌آورم حتی یک کار از ایشان دیده باشم که حاکی از هوای نفس باشد. مثلا فرض کنید بخواهند دستشان را جوری بگیرند که مردم ببوسند و یا مثلا از جلسه که بیرون می‌آیند، منتظر این باشند تا کسی ماشین جلوی ایشان نگه دارد. زندگی شخصی آیت الله بهجت مثل بقیه مردم بسیار عادی بود.

 

این شاگرد آیت‌الله بهجت گفت: ویژگی پنجم که ما در وجود ایشان دیدیم و از شاخصه‌های فقهای ربانی است، اطاعت اوامر مولا است. ایشان تولی عجیبی به مراتب ولایت امام عصر عجل الله تعالی داشتند. در سخنان و رفتارهای متعدد نشان دادند که متولی به ولایت امام زمان عجل الله تعالی هستند.

 

حضرت آیت الله بهجت بسیار به خواست امام زمان عجل الله تعالی در زندگی خود اهمیت می‌دادند. پیوسته تذکر می‌دادند که ما تحت اشراف امام عصر عجل الله تعالی هستیم و باید مواظب گفتار و رفتارمان باشیم.

 

 یک بار بنده از ایشان سوال کردم که اگر ما بخواهیم در ظهور امام عصر تعجیل شود، چه کار باید بکنیم؟ ایشان فرمودند: همان کارهایی که در عصر ظهور ایشان قرار است انجام دهیم را الآن انجام دهیم. اگر ایشان حاضر بود ما چه کارهایی را می‌کردیم و چه کارهایی را نمی‌کردیم؟

 

 همان رفتارها و کارهای خوب را همین الآن انجام دهیم و بدی‌ها را همین الآن ترک کنیم، ظهور ایشان محقق می‌شود. به هر حال التزام به مراتب ولایت امام عصر عجل الله تعالی یکی از ویژگی‌های ایشان بود.

 


 

منابع:

خبرگزاری فارس



[ دوشنبه 91/3/8 ] [ 1:31 عصر ] [ فولادپور ]
<< مطالب جدیدتر ........ مطالب قدیمی‌تر >>

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب