سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک
دستی که دستم را گرفته بود!

مرحوم علامه طباطبایی در نوشته‌ای کوتاه از زندگی خویش چنین می‌نویسد:

«البته هر کس حسب حال خود را در زندگی دارد، خوشی و تلخی و زشت و زیبایی‌هایی دیده و خاطره‌هایی دارد.

من نیز به نوبه خود و خاصه از این نظر که بیشتر دوره زندگانی خود را با یتیمی و غربت، با مفارقت دوستان یا انقطاع وسایل و تهیدستی و گرفتاری‌های دیگر گذرانده‌ام، در مسیر زندگی با فراز و نشیب‌های گوناگون روبه‌رو شده، در محیط‌های رنگارنگ قرار گرفته‌ام ولی پیوسته حس می‌کردم که دست ناپیدایی مرا از هر پرتگاه خطرناک نجات می‌دهد و جاذبه مرموزی از میان هزارها مانع مرا بیرون کشیده و به سوی مقصد هدایتم می‌کند».
 



[ پنج شنبه 91/6/9 ] [ 10:14 صبح ] [ فولادپور ]

دوستان خوب تبلاگی و تبلاگ نویسان عزیز روزتون مبارک.
امروز روز جهانی وبلاگه .





[ پنج شنبه 91/6/9 ] [ 10:3 صبح ] [ فولادپور ]

از آن روزی که راه افتاد وبلاگ

و تبیان اینچنین نامید «تبلاگ»

***

بگفتنـــــد کاربران نیـــک نامش

همین مورد فقط کم بود جایش

***

ز هر سو آمدند مطلب نویسان

و یا بهتــر بگم : وبلاگ نویسان

***

به سرعت صفحه‏هاشان گشت برپا

پر از هـــم مطلب و هــم پُستِ زیبا

***

تنوع در مطالب شد چو غوغا

به سان تـوپ ترکید توی دنیا

***

یکی گردشگری با اسب بی زین!

یکی دیگــــر ز دنیا گفت و از دین

***

یکی دیگر سیاست را وجب کرد

و آن یکی، خبــــرها را رصد کرد

***

یکی دیگر نوشت از چین و ماچین

یکی دیگر چو من از طنز، همچین!

***

یکی هم چرخ گوشتی کار کرده ست

و هــر چیزی ز هر جا ثبت کرده ست!

***

اگـــر داری شما هم چند وبلاگ

ز هر جا نه، فقط اینجا: «تبلاگ»

***

بدانیـــــــــم دشمن فرهنگ داریم

در این نت هم مجازی جنگ داریم

***

شما اکنون شدی ســـــرباز فرهنگ

و باید هم شوی محکم در این جنگ

***

و باید هر کسی در سنگر خود

شـــــود مرزبان مرز میهن خود

***

بیا کاری کنیم این سایت تبیان

شـــود کابوس تلخ دشمن‏مان

***

دگــــــر ابیات شعرم گشت بسیار

و خب کافیست برای شعر این بار

***

و راستی نام من «جــــاده» این ور

برای وزن شعر، «دوستی» این ور!



[ پنج شنبه 91/6/9 ] [ 10:2 صبح ] [ فولادپور ]
 
 
-بــــقیـــع-

تنها نشسته بود،به زانوی خسته اش

آهی کشید از دل از هم گسسته اش

اشکش زگوشه های دو چشمش چکید تا؛

افتاد یاد مادر پهلو شکسته اش

 

یک کوچه و مادر و طفلی کنار هم

یک درب نیم سوخته و سرو پشت خم

در ذهن او تمام مِحَن در مرور بود

کآنجا بقیع بود و سکوت و غبار غم

 

یک سو چهار پشته ی خشتیِ خشک دید

ابروی خود زِفرطِ غضب سوی هم کشید

آنجا چهار جلوه یِ حق زیر خاک بود

دستِ کسی،ولی به زیارت نمی رسید

 

از خاطرش گذشت، که تابوت پیکری،

آن هم حسن ترین گلِ باغِ پیمبری،

در زیر تیرهایِ جفا پیش اهرِمَن،

تشییع شد، میانِ غریبی،ستمگری

 

از زیرِ خاک یافت در آنجا سه نور عین

غیر از حسن،سه دستِ گل از مزرع حسین

آقای ساجدین و شکافنده ی علوم

صادقترینِ اهل بشر در دو عالمین

 

شمشیر را کشید،به زانویِ خود نشست

بر سینه،جوشن و کمرِ رزمِ خویش بست

با خود مدام زمزمه می کرد جمله ای:

((تا انتقام چیز زیادی نمانده است))



[ یکشنبه 91/6/5 ] [ 12:33 عصر ] [ فولادپور ]

8 شوال سالروز تخریب بقیع / یوم الهدم

تا به حال نام یوم الهدم را شنیده اید ؟ یوم الهدم یعنی روز ویران کردن ...

در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری پس از اشغال مکه ، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور هم چنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس – علیه السلام – و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق – علیه السلام – و بسیاری قبور دیگرپرداختند. ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما این اولین حمله آنان به مدینه نبود . آنان در سال 1221 هجری نیز یک بار دیگر به مدینه هجوم برده ، پس از یک سال و نیم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشیای گرانبهای حرم پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – و تخریب و غارت قبرستان بقیع نمودند .

طبق نقل تاریخی آن ها در این حمله چهر صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و یاقوت گرانبها و حدود یکصد قبضه شمشیر با غلاف های مطلا به طلای خالص و تزیین شده به الماس و یاقوت و ... به یغما بردند . و این نیز نخستین حمله آنان به مقدسات اسلامی نبود . صلاح الدین مختار نویسنده و مورخ وهابی در کتاب "تاریخ امملکه العربیه السعودیه کما عرفت" بخشی از افتخارات وهابیت در حمله به کربلای معلی را چینن شرح می دهد : در سال 1216 امیرسعود در رأس نیروهای بسیاری از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحی دیگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذی القعده به شهر کربلا رسید و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروی شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بیشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانیدند و نزدیک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلی به نام ابیض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقیه را به هر پیاده یک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ با کفار بود)

عثمان بن بشر از دیگر مورخان وهابی درباره حمله به کربلا چنین می نویسد: "… گنبد روی قبر (یعنی قبر امام حسین علیه السلام) را ویران ساختند و صندوق روی قبر را که زمرد و یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآن های نفیس و جز آن‌ها یافتند، غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند در حالی که قریب به 2000 تن از اهالی کربلا را کشته بودند."

جالب این جاست که مورخ مزبور نام کتاب خود را "عنوان المجد فی تاریخ نجد" گذاشته و از این وقایع به عنوان نشانه‌های مجد و شکوه و عظکت وهابیت یاد کرده است!

اما این فقط شیعیان و اماکن مقدسه آن‌ها نبودند که وهابیان آثار مجد و شکوه خود را در آن به نمایش گذاشته‌اند، مکه مکرمه و طائف نیز از حملات آنان در امام نماند. "جمیل صدقی زهاوی" در خصوص فتح طائف می نویسد: "طفل شیرخواره را بر روی سینه مادرس سر بریدند، جمعی را که مشغول فراگیری قرآن بودند کشتند، چون در خانه‌ها کسی باقی نماند، به دکان‌ها و مساجد رفتند و هر کس بود، حتی گروهی را که در حال رکوع و سجود بودند، کشتند. کتاب‌ها را که در میان آن‌ها تعدادی مصحف شریف و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتب فقه و حدیث بود، در کوچه و بازارافکندند و آنها را پیمال کردند."

سرزدن این قبیل امور از پیروان محمد بن عبدالوهاب شگفت نیست! تابعان کسی که همه مسلمانان را کافر و مشرک می دانست و مکه و مدینه را قبل از آنکه به دست وهابیان بیافتد، دارالحرب و دارالکفر!می دانست. در کتاب "الدررالسنیه" می خوانیم:

"وی - محمد بن عبدالوهاب – از صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و اله نهی می‌کرد و از شنیدن آن ناراحت می‌شد. صلوات فرستنده را اذیت می‌کرد و به سخت‌ترین وجه مجازات می نمود.

حتی او دستور داد مرد نابینای متدینی را که مؤذن بود و صوت خوشی داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پیامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسیاری از کتب مربوط به صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله را به آتش کشید و به هریک از پیروانش اجازه می داد قرآن را مطابق فهم خود تفسیر کند."

محمد بن عبدالوهاب به نوبه‌ی خود در اعتقادات پیرو"ابن تیمیه حنبلی" است، که در قرن هشتم هجری می‌زیسته است، از ابن تیمیه عقاید جالبی نقل شده است. از جمله اینکه او خدا را جسم می‌دانست! برای ذات مقدس خداوند دست و پا و چشم و زبان و دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه‌ی حود می گوید: "ابن تیمیه را بر منبر مسجد جامع دمشق دیدم که مردم را موعظه می‌کرد و می‌گفت: خداوند به آسمان دنیا می‌آید، همان گونه که من اکنون فرود می‌آیم! سپس یک پله از منبر پائین می‌آمد!"

عقاید او آنچنان سخیف و بی‌مقدار بود که خود اهل سنت وی را به زندان افکندند و در رد او کتب متعددی را به رشته تحریر درآوردند.

این قطره‌ای کوچک از مرداب اعتقادات و عملکرد وهابیان در طول این سالیان است. در طول این دوران دانشمندان زیادی چه شیعه و چه سنی به نقد عقاید وهابیت دست زده‌اند و به شبهات گوناگون آنان پاسخ داده‌اند. یکی از شبهات آنان مسأله‌ی بناء بر قبور است. آن‌ها ساختن بنا اعم از مسجد یا غیر آن را بر قبر حرام می‌دانند. در این نوشتار سعی می کنیم پاسخی مناسب به شبهه‌ی مذکور بدهیم. نخست آنکه: این شبهه‌ی آنان را صریح آیه‌ی 21 سوره کهف دفع می‌نماید، که در خصوص ماجرای اصحاب کهف از قول مومنانی که می‌خواستند یاد اصحاب کهف را گرامی دارند می فرماید: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا (بی تردید بر روی قبور آنان مسجدی بنا می کنیم) دوم آنکه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامی بناهایی بر قبور انبیاء گذشته وجود داشت. از جمله می‌توان به قبر حضرت داوود و حضرت موسی در بیت المقدس اشاره نمود. جالب اینجاست که خلیفه دوم که طبق نظر این آقایان از صحابه است و معصوم، خود برای انعقاد پیمان صلح به بیت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر، اقدامی در راستای از بین بردن این قبور به عمل نیاورد…

اما به راستی قومی که در تاریخ نه چندان طولانی خود، چنان که از زبان مورخین خودشان شنیدیم قرآن‌ها را در خیابان‌ها لگد مال ساختند و در قتل عام پیروان علی علیه السلام و سایر خلفا فرقی نگذاشتند و مجد خود را در غارت و قتل جستجو می کردند، شایستگی این را دارند که مخاطب یک استدلال قرآنی و یا حتی تاریخی قرار گیرند؟!



[ یکشنبه 91/6/5 ] [ 12:30 عصر ] [ فولادپور ]
<< مطالب جدیدتر ........ مطالب قدیمی‌تر >>

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب