سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک

 

امام صادق علیه‎السلام می‎فرماید:

دوستان خدا آنانند که هنگامی که مشاهده کنند، مردم حرام‎های خدا را حلال می‎شمارند، مانند پلنگ زخم خورده غضبناک شوند.

شهادت مظلومانه قرآن ناطق، امام صادق علیه‎السلام بر شما تسلیت باد.

 

- ای ششم پیشوای اهل ولا                                 خلق را رهبری به دین هدی

  پای تا سر خدانمایی تو                                         هم ز سر تا بپای صدق و صفا

  زهر منصور زد شرر به دلت                                    آب شد پیکرت ز زهر جفا

  خون شد از داغ تو دل شیعه                                  عالم از ماتم تو غرق عزا

- مولاجان، یا اباعبدالله‏، یا جعفر بن محمد علیهماالسلام !

ای «ضمیر پاک صداقت» از وجود تو گشسته پیدا!

ای نهایت ایمان و عشق و علم و عالمِ تقوا!

ای افتخار کوثر و یاسین و فجر و طاها!

دین از توانِ علم تو محکم، مذهب. به نام پاک تو زیبا!



[ یکشنبه 91/6/19 ] [ 6:56 عصر ] [ فولادپور ]
اوایل جنگ تحمیلی منطقه کردستان در تصرف گروهکهای ضدانقلاب بود ولی جوان 25 ساله مشهدی توانست بسیاری از این مناطق را از دست گروهکها آزاد کند تا آنجا که گروههای ضدانقلاب برای مرده یا زنده اعجوبه جنگهای چریکی (شهید محمود کاوه) جایزه تعیین کرده بودند. 
به گزارش خبرنگار مهر، روایتها و داستانهای زیادی از زندگی شهدا و ایثارگران منتشر شده ولی واقعا برخی شهدا هنوز هم ناشناخته مانده اند و نسل امروز اطلاعات چندانی از این قهرمانان وطن ندارند. یکی از این شهدا شهید محمود کاوه است. شاید بهتر باشد روایت زندگی محمود کاوه را اینگونه آغاز کنیم. به قول معروف محمود بچه بازاری بود و بخشی از دوران کودکی اش را در کنار پدر در بازار مشهد گذراند. البته پدر محمود در دوران طاغوت برای مبارزات علیه رژیم شاه با چهره هایی مانند شهید هاشمی نژاد و حضرت آیت الله خامنه ای ارتباطات نزدیکی داشت و گاهی هم پسرش را با خودش به محفلهای سیاسی می برد.

 

از دبیرستان و حوزه علمیه تا گذراندن دوره های چریکی

این رفت و آمدها ادامه داشت تا اینکه محمود پا به دبیرستان گذاشت و همزمان در حوزه علمیه و پای منبر درس آیت الله خامنه ای دروس حوزوی را فرا گرفت. مبارزات محمود کاوه در دوران دبیرستان و حضور در راهپیماییها وی را یکی از عناصر فعال انقلابی معرفی کرد تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مشهد شد. علاقه محمود به جنگهای نامنظم موجب شد تا دوره های سخت چریکی و تکاوری را بگذراند و تخصص این شهید موجب شد تا به دلیل شایستگی که دارد به عنوان مامور حفاظت از بیت رهبری (حضرت امام خمینی ره) از مشهد به تهران منتقل شود.

پس از آغاز جنگ تحمیلی محمود کاوه خود را به نیروهای خراسان رساند و به عنوان مربی در یکی از پادگانها مشغول به خدمت شد. شور و اشتیاق محمود برای حضور در خط مقدم موجب شد تا فرماندهان وی را به منطقه آشوب زده کردستان منتقل کنند که نخستین ماموریت شهید کاوه در این منطقه آزادی بوکان بود. تواناییها و پشتکار محمود موجب شد تا پس از مدتی به عنوان فرمانده سپاه سقز منصوب شود.

شهید کاوه که همیشه عملیاتها و اقداماتش موجب تحیر فرماندهان بود توانست با کمترین نیروی عملیاتی منطقه اشغال شده بسطام را در مدت 24 ساعت از دست عناصر ضد انقلاب آزاد کند.

این اقدام شهید کاوه و تیم عملیاتی اش موجب شد تا گروهکهای ضد انقلاب مستقر در مرزهای ایران برای زنده و یا مرده محمود جایزه بزرگی تعیین کنند. ولی کاوه آرام ننشست و به عنوان فرمانده عملیات تیپ شهدا به فرماندهی شهید ناصر کاظمی به قلب دشمن یورش برد. آوازه حضور محمود کاوه در نوک پیکان تیپ شهدا وحشت در دل منافقان به وجود آورد تا جائیکه این تیپ توانست سد بوکان، صائین دژ، کیله، آشنوزنگ و محور استراتژیک پیرانشهر به سردشت را آزاد کنند.

 

فرمانده تیپ شهدا/ شهادت در قله 2519

در این عملیاتها فرمانده تیپ به شهادت رسید و در خردادماه سال 62 محمود کاوه به عنوان فرمانده تیپ شهدا منصوب شد. اولین ماموریت تیپ پس از فرماندهی شهید کاوه انجام عملیات برون مرزی والفجر 2 در منطقه حاج عمران بود که همزمانی آن با عملیات والفجر 4 موجب شد تا بخش زیادی از مناطق کردستان و سردشت از وجود ضد انقلاب پاکسازی شود. تا اینکه در تاریخ 11 شهریورماه سال 65 کاوه در جریان عملیات کربلای 2 بر بلندای قله 2519 حاج عمران به شهادت رسید.

تعداد مسئولیتها در دوران انقلاب و دفاع مقدس:

•مربی آموزش نظامی
•مسئول محافظین بیت امام
•مربی آموزش نظامی
•مسئول عملیات سقز
•مسئول عملیات تیپ ویژه شهدا
•فرمانده تیپ ویژه شهدا
•فرمانده لشکر ویژه شهدا
تعداد مجروحیتها:

•اصابت گلوله به ناحیه شکم اسفند ماه 1361 پاکسازی روستای محمد شاه از توابع مهاباد
•اصابت گلوله به ناحیه شانه چپ مرداد ماه 1363 پاکسازی منطقه عمومی دارلک از توابع مهاباد
•اصابت ترکش به ناحیه دست راست وسر بهمن ماه 1363 منطقه عملیاتی بدر
•اصابت ترکش به صورت اسفند ماه 1364 منطقه عملیاتی والفجر
•اصابت 12 ترکش نارنجک به ناحیه سر اردیبهشت 1365 منطقه عمومی حاج عمران عراق موسوم به تک حاج عمران
 
فیلم سینمایی "شورشیرین" روایت زندگی شهید کاوه

حال پس از گذشت بیش از 25 سال از شهادت این سردار رشید فیلم سینمایی از زندگی محمود کاوه ساخته شده است. "شور شیرین" راوی قسمتی از حماسه دلاوریهای شهید کاوه است و الزاما پایان‌بندی تراژیک ندارد. به این معنی که برای تحریک آلام مخاطب، کارگردان در پایان فیلم، کاوه را به شهادت نمی‌رساند؛ مجموعا کارگردان در "شور شیرین" کوشیده کاوه را به جامعه معرفی کند.
 
حمیدرضا عمّارلو متولد سال 1368 بازیگر نقش شهید محمود کاوه است
 
 
روایت همسر شهید از خواستگاری تا سه سال زندگی با محمود کاوه

همسر شهید محمود کاوه می گوید: آقا محمود را از دو سال قبل از خواستگاری می‌شناختم. چون مددکار سپاه بودم و برای سرکشی به خانواده‌های رزمنده و شهدا می‌رفتم به منزل کاوه هم سر می‌زدم. مادرش گله می‌کرد که محمود نه تلفن می‌زند و نه مرخصی می‌آید. همین رفت و آمدها و به خصوص خواهر بزرگش که مدتی همکار ما بود زمینه‌ای برای آشنایی بیشتر خانواده آن‌ها شد و بالاخره به خواستگاری آمدند. زمان خواستگاری من خجالت می کشیدم و به گلهای قالی خیره شده بودم. بین ما سکوت بود تا اینکه آقا محمود گفت: می‌خواهم دینم کامل شود و قصد من این است ازدواج کنم تا شهید بشوم. البته همیشه آرزویم این بود که با یک سید ازدواج کنم. شاکی بودم از این که محمود سید نبود و من عروس حضرت فاطمه (س) نشده بودم. آن روز گذشت و من شبش فکر کردم که فردا برای خرید و مراسم عقد چه کنم که روز بعد فهمیدم آقا محمود همان شب به کردستان رفته تا هشت ماه از او خبری نشد.
 
خطبه عقد را امام (ره) خواندند
 
خطبه عقد را امام برایمان خواند. آقای آشتیانی رفت نزدیک امام و گفت: دامادمان آقای کاوه ست. محمود کاوه. می شناسیدشان که؟ امام نگاهش کرد و لبخند زد، سرش را گرفت طرف آسمان، چیزی زیر لب زمزمه کرد که به دعا می‌مانست. یک قرآن با خودمان برده بودیم امام امضایش کرد. هنوز یادگار نگهش داشته‌ام.
 
در طول سه سال زندگی تنها 100 روز در کنار هم بودیم
 
همسر شهید کاوه می گوید: در طول سه سالی که با هم بودیم شاید صد روز در کنار هم نبودیم تازه برای هر روز فقط یک تا دو ساعت در خانه بود که اتاق را هم مقر فرماندهی کرده بود. به منطقه تلفن می‌زد یا نیرو جمع می‌کرد، متن سخنرانی را آماده می‌کرد و یا دوستانش را می‌دید حتی موقع خواب هم آرامش نداشت.
 

 


"زهرا کاوه" فرزند شهید از تصویرش با لباس سپاه می گوید
 
زهرا کاوه، دانشجوی فوق لیسانس رشته حسابداری، متأهل و دارای 2 فرزند است. در مورد پدرش می گوید: پدر را از طریق مادر، عمه‌ها و پدربزرگ شناختم. جالب‌ترین بخش زندگی پدر برای من سن پدر است. اینکه در این سن کم، کسی بتواند  تا این  اندازه پیشرفت‌ کند. من خودم 28 سال سن دارم و هنوز در ابتدای راه هستم. ولی شهید کاوه در 25 سالگی، مدارج بالایی را طی کرده بود. در مورد عکسی که در کودکی با لباس سپاه از او گرفته شده می گوید: این لباس را مادرم به من پوشانده بود. خود مادرم سپاهی و نظامی است و علاقه خاصی به نظام مقدس سپاه دارد. برای همین هم یکی از لباسهای پدرم را به خیاطی دادند تا برایم کوچک کند و ایشان به تنم پوشاندند. ای کاش آن زمان دوربینها زندگی پدرم را به تصویر می کشیدند. 

دهم شهریورماه سالروز شهادت سردار بزرگ سپاه اسلام، شهید محمود کاوه است. 

 به این مناسبت مروری می کنیم بر زندگی، فعالیت‌ها و چگونگی شهادت شهید کاوه، به این امید که رهرو راهش باشم و یاریگر ما در روز جزا باشد.

تولد و کودکی

سال ‌1340 هجری شمسی در مشهد مقدس متولد شد. پدرش که از کسبه متعهد به شمار می‌آمد، در دوران ستمشاهی و اختناق، با علما و روحانیون مبارز، از جمله حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، شهید هاشمی‌نژاد و شهید کامیاب ارتباط داشت. وی که برای تربیت فرزندش اهمیت زیادی قائل بود، محمود را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می‌برد و از این راه فرزندش را با مکتب اهل بیت (ع) و تعالیم انسان‌ساز اسلام آشنا می‌کرد.

کاوه دوران تحصیلات ابتدایی خود را در چنین شرایطی سپری کرد. از آنجا که خواست پدرش به هنگام تولد محمود، این بود که وی را در سلک صالحان و پیروان واقعی مکتب اسلام قرار دهد، با علاقه قلبی و مشورت پدر وارد حوزه علمیه شد و همزمان، تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز ادامه داد.

با شروع جریانات انقلاب، او که جوانی بانشاط، فعال و مذهبی بود با شرکت در محافل مساجد جوادالائمه(ع) و امام حسن مجتبی(ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز بود، از هدایتها و تعالیم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بهره‌های فراوانی برد و ره‌توشه‌های همین تعالیم را با خود به محیط دبیرستان و میان دانش‌آموزان منتقل کرد. او در دبیرستان به عنوان محور مبارزه شناخته می‌شد. با علاقه وافر، به پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) می‌پرداخت و فعالانه در راهپیمایی‌ها و درگیری‌های زمان انقلاب شرکت داشت.


 

فعالیت‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی، کاوه جزو اولین عناصر مؤمن و متعهدی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد پیوست و پس از گذراندن یک دوره آموزش شش ماهه چریکی، به آموزش نظامی برادران سپاه و بسیج پرداخت. پس از آن برای حفاظت از بیت شریف حضرت امام خمینی(ره) در یک ماموریت شش ماهه به تهران عزیمت کرد و با شروع جنگ تحمیلی، به همراه تعدادی از نیروهای خراسان به جبهه‌های جنوب اعزام شد. مدتی بعد به علت نیاز شدیدی که پادگان به مربی داشت او را برای آماده‌سازی و آموزش نیروها به مشهد فراخواندند.

کاوه در کردستان

علی‌رغم اینکه برای آموزش نیروها اهمیت بالایی قائل بود و مسوول مستقیم او زیاد تمایل نداشت وی را (که از مربیان دلسوز و قوی محسوب می‌شد) به جبهه اعزام کند، اما روح پرتلاطم او به دنبال فرصتی بود تا رودرروی دشمن قرار گیرد و در صحنه‌های کارزار انقلاب و ارزش‌های آن عملاً دفاع کند. بنابراین در اولین فرصت با جلب رضایت فرمانده پادگان به دیار کردستان (که در آن زمان توسط گروهک‌ها و عناصر ضدانقلاب دچار مشکلات و آشوب شده بود)، عزیمت کرد.

او که به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوکان وارد کردستان شده بود، به دلیل لیاقت‌ها و مهارت‌هایی که داشت، در همان ابتدا به عنوان فرمانده یک گروه دوازده نفره انتخاب شد.

کاوه در این منطقه برای مبارزه با ضدانقلاب – که از حمایت‌های خارجی برخوردار بود و با جنایاتی هولناک، توطئه شوم جدایی ان نقطه از میهن اسلامی را در ذهن می‌پروراند – شب و روز نداشت و به دلیل تلاش بسیار زیاد، جدیت و پشتکار، شجاعت و روحیه شجاعت‌طلبی که داشت، در مدت کوتاهی به سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شد و در این زمان با ناباوری همگان همراه تعداد کمی نیرو، عملیات آزادسازی منطقه مرزی بسطام را با شهامت غیرقابل وصفی طرح‌ریزی و‌45 کیلومتر جاده مرزی را طی یک مرحله و در عرض ‌24 ساعت در قلب منطقه تحت نفوذ ضدانقلاب آزاد کرد.

ضدانقلاب که با برخورداری از سلاح و امکانات و نیروی رزمی فراوان،عرصه را برای نیروهای نظامی و انتظامی تنگ کرده بود و جنایات فجیعی مرتکب می‌شد، با ورود جوانان دلیر و متعهدی چون کاوه به صحنه عملیات،به این نتیجه رسید که ماندن در کردستان برایش سنگین تمام خواهد شد.

کاوه و همرزمانش با عملیات پی در پی، مزدوران استکبار را در منطقه منفعل و مستأصل کرده بودند تا جایی که ضدانقلاب در اوج استیصال و درماندگی برای زنده یا مرده او جایزه تعیین کرده بود.

نقش کاوه در تیپ ویژه شهدا

به دنبال عملیات سرنوشت‌ساز نیروهای سپاهی در محورهای مختلف کردستان و همزمان با تشکیل تیپ ویژه شهدا (که فرماندهی آن بر عهده شهید ناصر کاظمی بود) کاوه به عنوان فرمانده عملیات این تیپ انتخاب شد. پس از مدت کوتاهی از فعالیت او در این مسوولیت (که با آزادسازی بسیاری از مناطق همراه بود) آوازه تیپ ویژه شهدا، آنچنان ضدانقلاب‌ها را متحیر ساخت که به کلی روحیه خود را از دست دادند و در مقابل هر یوریش رزمندگان اسلام، فرار را بر قرار ترجیح می‌دادند و می‌دانستند که مقاومت در مقابل این یگان جز خسارت و نابودی ثمری نخواهد داشت.

آزادسازی سد بوکان و جاده ‌47 کیلومتری آن، آزادسازی جاده صائین‌دژ به تکاب، پاکسازی منطقه کیلر و اشتوزنگ ،آزادسازی محور استراتژیک پیرانشهر به سردشت که به عنوان مرکزیت و نقطه ثقل ضدانقلاب به شمار می‌آمد و منجر به انهدام مرکز رادیوئی آنها و فتح ارتفاعات مهم مرزی منطقه «آلواتان» و آزادسازی زندان دوله‌تو و هلاکت بیش از ‌750 نفر از ضدانقلاب شد،از جمله نبردهای تهاجمی بود که توسط شهید کاوه و همرزمانش در تیپ ویژه شهدا طرح‌ریزی و به اجرا گذاشته شد. تعداد عملیاتی که بوسیله کاوه علیه ضدانقلاب فرماندهی شد آن قدر زیاد است که ذکر نام تمامی آنها در این مختصر میسر نیست.

او که پس از شهادت سرداران رشید اسلام، شهید ناصر کاظمی ، شهید محسن گنجی زاده وشهید محمد بروجردی در خرداد‌1362 رسما به فرماندهی تیپ منصوب شده بود، با تلاش همه جانبه برای آموزش،سازماندهی و آماده‌سازی نیروها از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزید.

بنا به صلاحدید فرماندهی سپاه در تاریخ ‌29/4/62 تیپ ویژه شهدا مأموریت یافت تا در عملیات برون‌مرزی والفجر ‌2 که در منطقه حاج عمران انجام می‌گرفت، شرکت کند. در این عملیات، کاوه با هدایت قوی رزمندگان، اهداف از پیش تعیین شده تیپ از جمله ارتفاعات ‌2519 را با موفقیت به تصرف درآورد.

همزمان با عملیات والفجر ‌4 ماموریت پاکسازی محور سردشت از لوث وجود ضدانقلاب (دموکرات‌ها و منافقین) به این تیپ واگذار شد. رزمندگان غیور و سلحشور نیز ضمن تسلط به ارتفاعات مرزی کوه سیر، قوری، تالشو روستای اسلام‌آباد، مرکز رادیویی منافقین و مقر دموکرات‌ها را تصرف کردند.

تیپ ویژه شهدا سال ‌63 در عملیات بدر همراه با سایر یگانهای سپاه، با دشمن تا دندان مسلح جنگید و در تاریخ ‌23/4/64 در عملیات قادر (همراه با یگانهایی از ارتش جمهوری اسلامی) در جبهه شمالی سیدکان عراق باعث بر هم زدن آرایش نظامی دشمن شد. همچنین در عملیات پشتیبانی والفجر ‌9 که در منطقه چوارته عراق انجام گرفت، در انهدام قوای دشمن و تصرف بخشی از خاک آنان نقش مؤثر داشت که هر کدام نشانی از دلاوری‌ها و حماسه‌آفرینی کاوه و یارانش را در خود ثبت کرده است.

ویژگیهای اخلاقی

صفات ارزنده و ویژگی‌های ایمانی محمود کاوه باعث شد که خود را وقف انقلاب کند و با اهمیتی که کردستان برای وی داشت خود را فرزند کردستان معرفی می‌کرد. روحیه والا و انسان‌دوستی او به قدری در اطرافیان اثر می‌گذاشت که با وجود تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد جو مسموم علیه آن، کاوه و یگان تحت امرش، هنگامی که به درجه رفیع شهادت نائل شد،مردم مهاباد با پای برهنه زیر پیکر پاک و مطهر سردار بزرگ خود بر سر و سینه می‌زدند و اشک می‌ریختند و ضدانقلاب را نفرین می‌کردند.

او با الهام از سخن خداوند که در وصف مومنان بیان شده است: «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماء بَینَهم»، در قلب مردم و نیروها جای گرفته بود و هیچ انگیزه‌ای جز خدمت به انقلاب و احیای ارزشهای الهی نداشت.

 

کاوه در عین حال که تمام اوقاتش را برای مبارزه به کار می‌بست، از پرداختن به تکالیف دینی و انجام مستحبات نیز غافل نبود. او از مروجین قرآن کریم بود و با عشق خالصانه به اسلام و مکتب، آیات جهاد را تلاوت می‌کرد و در صحنه جنگ و مقاتله با دشمنان، آن را در عمل تفسیر می‌کرد.

روحیه اطاعت‌پذیری و ولایتی، هوش سرشار و چابکی در عملیات، مسلح بودن به سلاح تقوا و اخلاق حسنه، شجاعت و بی‌باکی، ساده زیستی و صمیمیت با نیروها از جمله ویژگی‌های شخصیتی محمود کاوه است.

با وجودی که در مقابل ضدانقلاب سازش‌ناپذیر، جسور و با شهامت بود، اما در داخل تیپ با نیروهای تحت امر خود برخوردی بسیار متواضعانه و باصفا و صمیمی داشت و همین تواضع او سبب شده بود که محبوبیت خاصی در بین نیروها داشته باشد. کاوه در قلب نیروهای بسیجی و سپاهی جای داشت. او مصداق بارز تلفیق محبت و قاطعیت در امر فرماندهی نظامی بود.

روزی یکی از نزدیکان وی به منطقه آمده بود. یکی از برادران تقاضا کرد که کار مناسبی به او محول کند، کاوه پاسخ داد: همه بسیجی‌ها فامیل من هستند.

در بعد آمادگی جسمانی، هیچ‌گاه از ورزش غافل نبود و با تشویق نیروها و حضور در مسابقات ورزشی، آمادگی رزمی نیروها را بالا می‌برد. همواره برای تشویق بچه‌ها می‌گفت: موفقیت من در کوههای بلند کردستان مدیون ورزش است. او چریکی زبده بود که در عمل و جنگ چریک شده بود نه با درسهای تئوری.

کاوه همیشه راهگشای عملیات بود، هرجا که کار گره می‌خورد او رهگشا بود و هر کجا که از عزم و اراده رزمندگان کاسته می‌شد، اراده پولادین او به همه آن عزیزان، روحیه‌ای تازه می‌بخشید. او برای اینکه بتواند عملیات را بهتر هدایت کند با سلاح پیشاپیش رزمندگان حرکت می‌کرد.

با اینکه بارها در صحنه‌های عملیاتی مجروح شده بود، ولی همیشه قبل از بهبودی، به منطقه باز می‌گشت و در برخی از مواقع نیز نیروها او را با سر و بدن باندپیچی شده می‌دیدند که در میانشان حاضر می‌شد و آماده پذیرش ماموریت و اجرای عملیات بود.

سرتیپ شهید حسن آبشناسان– فرمانده لشکر ‌23 نوهد – می‌گوید: اگر در دنیا یک چریک پاکباخته و دل باخته به اسلام و حضرت امام(ره) وجود داشته باشد، محمود کاوه است و هر رزمنده‌ای که بخواهد خوب پخته و آبدیده شود باید با تیپ ویژه شهدا پیش برود.

او دارای فضایل روحی و اخلاقی ویژه‌ای بود و انجام کار خالصانه و بی‌ریا را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود. عموماً کم سخن می‌گفت و بیشتر عمل می‌کرد و همواره سعی می‌کرد وحدت ارتش و سپاه حفظ شود و ارتشیان نیز او را از خود می‌دانستند.

نحوه شهادت

دهم شهریور ماه ‌1365، روزی است که روح این سردار شجاع اسلام و سرباز وارسته حضرت بقیه‌الله الاعظم(عج) در عملیات کربلای ‌2 بر بلندای قله ‌2519 حاج عمران به پرواز درآمد، دل صخره و کوه، یاد و خاطره شجاعت او را در خود ثبت کرد. آن روز، کاوه مزد جهاد را که شهات بود، دریافت کرد و به بارگاه عزالهی فراخوانده شد.

ویژگی‌های درخشنده او در تمام مدت خدمتش و در تصدی مسئولیت‌های مختلف درسی است بس بزرگ برای همه سربازان اسلام و پاسداران انقلاب اسلامی، تا با به کارگیری آنها و آراسته شدن به آن سجایای اخلاقی، نمونه‌هایی از لشکریان مخلص حضرت بقیةالله العظم(عج) باشند و خود را برای دفاع از حریم اسلام و ارزشهای متعالی آن، همواره مهیا و آماده سازند.

حرکت فرمانده تیپ ‌155 شهدا به سوی شهادت

طاقت و شدت دشواری که نیروهای عمل کننده خواه ناخواه با آن مواجه بودند و سبب شده بود پیروزی را نیز دور از دسترس ببینند، تیپ ویژه ‌155 شهدا، به خصوص فرمانده آن ، مؤمنانه و شجاعانه در عرصه درگیری وارد شدند. شهید امیری مقدم، راوی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در این تیپ، در گزارش خودش از عملیات کربلای ‌2، درباره حرکت نیروها برای ادامه عملیات و سرانجام آن، چنین روایت کرده است: «تغییرات انجام شده در طرح مانور و عدم موفقیت کامل تیپ ویژه ‌155 شهدا در عملیات شب گذشته، موجب تردید در مسئولان، خصوصاً فرماندهان این تیپ شده بود. این تردید اگرچه در خود فرمانده تیپ (برادر محمود کاوه) نیز وجود داشت ولی وی با توجه به حساسیت زمان و مصلحت کل عملیات، این تردید را بروز نمی‌داد و به همین دلیل تصمیم گرفت برای زدودن تردیدها و تقویت روحیه عملیاتی در افراد تیپ،به همراه نیروهای عمل کننده در منطقه درگیری حاضر شود. وقتی که مسوولان تیپ از این تصمیم آگاه شدند درصدد برآمدند که وی را از این عمل باز دارند. فرمانده یکی از گردان‌ها (برادر صلاحی) برای منصرف کردن وی می‌گوید: «شما این کار را نکنید، آتش دشمن زیاد است، مسیر، بدمسیری است، خدای نکرده طوری می‌شود. «فرماندهی در جواب می‌گوید: «خب، اگر این طور است، ما هم شهید می‌شویم. اگر کار مثل شب گذشته بشود، ما هم حاضریم امشب شهید شویم.» به همان اندازه که خود وی در رفتن به خط درگیری مصمم بود، سایر مسوولان تیپ مخالف بودند.


راوی تیپ ویژه‌155شهدا می‌گوید: «به هنگام اعزام گردان‌ها برای انجام ماموریت،ابتدا گردان امام حسین (ع)، سپس گردان امام سجاد (ع) در حالی که فرماندهی تیپ ( محمود کاوه ) پیشاپیش آنها قرار داشت، حرکت خود را برای تصرف ارتفاع ‌2519 آغازکردند. طبق طرح مانور قرار بود گردان امام حسین (ع) پایگاه‌های ‌1 و‌2 و گردان امام سجاد (ع) پایگاه‌های ‌3و‌4 را تصرف کنند. حساسیت دشمن نیز نسبت به شب اول کمتر شده بود و احتمال جدی نمی‌داد در این محور مجددا عملیات شود، از این رو اجرای آتش و پرتاب منور آنها نیز اندکی کاهش یافته بود.

به هر ترتیب حدود ساعت یک بامداد که نیروهای پیاده پس از پیمودن مسافت فاصله خط خودی تا دشمن به زیر اهداف مورد نظر رسیدند تا با هماهنگی آتش خودی درگیری را شروع کنند در همین حین گلوله خمپاره کنار برادر کاوه به زمین اصابت کرد و او در جا شهید شد.»

راوی‌ قرارگاه‌ حمزه‌ ـ(‌ع) (اسدالله‌ احمدی‌) به ‌ نقل‌ از فرمانده‌ لشکر ‌5 نصر (محمدباقر قالیباف‌) نوشته ‌است‌: «در مراسم‌ تشییع‌ جنازه‌ شهید محمود کاوه‌، پدر وی‌ درخواست‌ حجت‌الاسلام‌ طبسی‌ تولیت‌ آستان‌ قدس‌رضوی‌ را مبنی ‌بر این ‌ که‌ پیکر شهید محمود کاوه‌ در حرم‌ مطهر حضرت‌ رضا(ع‌) و یا در یکی‌ از حجره‌های ‌ مخصوص‌ حرم‌ دفن‌ شود نپذیرفت‌ و گفت‌:«پسرم ‌ از ابتدا با بسیجی‌ها بوده‌ و بهتر است‌ در کنار آنها دفن‌ شود.»

 گوشه‌ای از وصیتنامه شهید

دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود.


از میان جمع فقط دو سه نفر را می‌شناختم بقیه را تا به حال ندیده بودم و نمی‌شناختمشان.
زود با هم انس گرفتیم و تا سفره را پهن کنند ، از هر دری صحبت کردیم.
نیم ساعتی بعد از شام آماده رفتن شدیم .
تو حیاط به حاج آقا محمودی گفتم : «آقا محمود را صدایش بزنین ، بگید که آماده‌ایم».
حاج آقا با تعجب نگاهی به من کرد و گفت : مگر شما خبر ندارید ، گفتم : چی‌رو ؟ گفت رفتن آقا محمود را یک آن فکر کردم اشتباه شنیدم.
گفتم : کجا رفت؟ چرا به من چیزی نگفت؟ چند تا از خانها که تو حیاط بودند کنجکاو شده بودند که محمود کجا رفته و اصلاً چرا خبرم نکرده.
آقا محمودی که فهمید من از رفتن محمود بی اطلاعم گفت : «داشتیم شام می‌خوردیم که از منطقه تلفن زدن ؛ باهاش کار فوری داشتن .
گوشی را که گذاشت پا شد رفت فرودگاه تا بره منطقه» باورم نمی‌شد که هنوز نیامده ، راه بیفتد طرف کردستان ، نتوانستم خودم را کنترل کنم و زدم زیر گریه .
دست خودم نبود.
چهار پنج ساعت بیشتر از آمدنش نگذشته بود او حتی هنوز تنها دخترش راندیده بود.
دفعه بعد که آمد مشهد با اعتراض بهش گفتم : شما که می‌خواستی بری ، حداقلش یک چیزی بهم می‌گفتی ، بی خبرم نمی‌گذاشتی.
در جوابم گفت : آنقدر وقت تنگ بود که حتی نخواستم برای خداحافظی معطل شوم.
بعدها فهمیدم که عراق تو منطقه والفجر 9 پاتک زده و محمود باید بدون حتی یک لحظه درنگ به منطقه می‌رفته به او حق دادم.


[ چهارشنبه 91/6/15 ] [ 7:3 عصر ] [ فولادپور ]
پی نوشت آقا شیرین تر از خبر آزادی از اسارت بود
 
نویسنده و راوی کتاب "پایی که جا ماند" در گفت‌وگو با فارس:
پی‌نوشت آقا شیرین‌تر از خبر آزادی از اسارت بود

خبرگزاری فارس: نویسنده و راوی کتاب پایی که جا ماند، گفت: پی‌نوشت آقا شیرین‌تر از خبر آزادیم از اسارت بود و پس از شنیدن این خبر ساعت‌ها گریستم و سه شبانه‌روز خواب به چشمانم نرفت.

خبرگزاری فارس: پی‌نوشت آقا شیرین‌تر از خبر آزادی از اسارت بود

 

 سید ناصر حسینی‌پور امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در یاسوج با اشاره به چگونگی مطلع شدن از پی‌نوشت مقام معظم رهبری بر کتاب پایی که جا ماند اظهار کرد: علی شیرازی یکی از مروجان و اشاعه‌دهندگان ادبیات مقاومت و پایداری در کشور بوده که این خبر مسرت‌بخش را به من داد.

وی افزود: علی شیرازی چند سالی نماینده رهبری در نیروی دریایی سپاه بود و اکنون نماینده معظم‌له در سپاه قدس است که برای نخستین بار این خبر را به من داد و ایشان کتابی دارد که در آن تقریظ‌های مقام معظم رهبری بر آثار مختلف گردآوری شده است.

از خبر پی‌نوشت آقا شوکه شدم

راوی و نویسنده کتاب "پایی که جا ماند" در ادامه گفت: چند روز پیش بود که آقای شیرازی با من تماس گرفت و گفت که حضرت آقا این افتخار را به تو داده‌اند که تقریظی بر کتاب داشته باشند که تا اکنون هنوز در حال و هوای شوکه‌کننده اولیه این خبر قرار دارم.

حسینی‌پور افزود: از آن جهت بسیار خرسندم که کتاب "پایی که جا ماند" این گونه مورد توجه معظم‌له قرار گرفته چرا که ما در مقابل همه بزرگی و عظمت ایشان ذره‌ای از هیچیم.

این آزاده و جانباز دفاع مقدس تصریح کرد: این کتاب در حد و اندازه‌ای است که معظم‌له به آن توجه داشته و من نیز به عنوان یک راوی می‌توانم بگویم که خشکم زد و حتی نتوانستم به درستی جواب آقای شیرازی را به عنوان حامل خبر بدهم.

در طول چند روز اخیر صدها بار پی‌نوشت آقا را خواندم

نویسنده اثر ماندگار کتاب پایی که جا ماند به لحظات نخستی که این خبر را شنیده اشاره کرد و گفت: پس از دریافت این خبر چندین ساعت گریه کردم و اگر اغراق نکرده باشم در مدت سه روز حتی یک ساعت هم نخوابیدم چرا که پی‌نوشت رهبری به قدری سنگین بود که تاکنون بیش از صدها مرتبه آن را خوانده‌ام و مطمئنم که باز هم آن را صدها بار دیگر خواهم خواند.

وی با بیان اینکه همواره آرزو داشته‌ام که برای لحظه‌ای رهبری معظم انقلاب را از نزدیک زیارت کنم و این بزرگترین توفیق برای پیروان آن حضرت است، گفت: اما اکنون می‌بینم که معظم‌له با همه مشغله‌ای که داشته و رهبری جهان اسلام را در برابر کفر بر عهده دارند، کتاب 800 صفحه‌ای پایی که جا ماند را مطالعه کرده و بیش از 100 ساعت وقت شریف خود را به این امر اختصاص می‌دهند.

حسینی‌پور افزود: همان‌گونه که در مرقومه معظم‌له نیز متبلور است خوانندگان در این کتاب بیش از همیشه با درد و رنج فرزندان ایران اسلامی در بیدادگاه‌های بعثی آشنا می‌شوند.

از ظرفیت‌ و توانمندی بی‌بدیل رهبری در امور فرهنگی استفاده کنیم

وی گفت: هر چند رهبری بیش از همه به مناطق جنگی و عملیات‌ها اشراف دارند ولی در این کتاب ایشان آشنایی کاملی با پد خندق و پایمردی رزمندگان اسلام پیدا می‌کنند، آن‌جا که تعداد 119 نفر از رزمندگان اسلام که تعداد 88 نفر آن‌ها فرزندان رشید کهگیلویه و بویراحمد بودند چگونه در برابر دشمن تا بن دندان مسلح تنها با دست خالی ایستادگی می‌کنند.

نویسنده کتاب "پایی که جا ماند" با بیان اینکه این مرقومه اشک مرا درآورد و هیچ‌گاه در زندگی تا به این حد خوشحال نشدم، افزود: شخصیت مقام معظم رهبری یگانه و استثنا بوده و ایشان به جز زعامت دینی و سیاسی جهان اسلام در حوزه‌هایی همچون فرهنگ و رسانه نیز الگویی بی‌نظیر هستند که باید از این ظرفیت بزرگ به خوبی در کشور استفاده کرد.

حسینی‌پور اوج کرامت رهبری در این پی‌نوشت را در کلماتی همچون کتابی نخوانده‌ام و نشنیده‌ام دانست و گفت: معظم‌له عنوان می‌کنند که در مورد اوج قساوت و خباثت رژیم بعث عراق نسبت به اسرای جنگی ایران تاکنون مطالبی این چنین نخوانده و نشنیده‌اند که این کلمات و جملات سنگین برای من و کتاب "پایی که جا ماند" تا ابد مایه مباهات و افتخار است.

این آزاده و جانباز کهگیلویه و بویراحمدی به حلاوت این پی‌نوشت اشاره کرد و گفت: شیرینی این خبر هزاران برابر شنیدن خبر آزادی از اسارت بود و نمی‌توان آن را با هیچ دست‌مزد مادی مقایسه کرد.

خبری گواراتر از پی‌نوشت آقا در عمر 40 ساله خود نشنیدم

وی به عمر 40 ساله خود اشاره کرد و گفت: هر چند خبرهای ناگوار بسیاری در زندگی خود شنیده‌ام  ولی در میان خبرهای گوارای این عمر چهل ساله، هیچ کدام به اندازه پی‌نوشت محکم و متین رهبری دلنشین نبود.

حسینی‌پور با بیان اینکه کلمه به کلمه مرقومه رهبری بر کتاب پایی که جا ماند را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده‌ام، افزود: وقتی به نوشته معظم‌له نگاه می‌کنیم جملات ایشان حالت پله را دارد.

نویسنده و راوی کتاب پایی که جا ماند با ذکر این مطلب که در نگارش این کتاب سعی کردیم به مسائل روزمره نپردازیم، عنوان کرد: خط به خط این کتاب درسی دارد چیزی که آقا به آن اشاره فرمودند.

وی به مراتب و پله‌های مختلف مرقومه مقام معظم رهبری در این کتاب اشاره کرد و گفت: پله نخست این است که آقا ابتدا تحسین و شگفتی را بیان فرموده سپس احساس عزت را اشاره می‌فرمایند و در پله سوم از غم و خشم و نفرت سخن به میان می‌آورند.

حسینی‌پور با اظهار این سخن که خشم در زندگی گاهی اوقات فروکش می‌کند، افزود: اما خشمی که با خواندن این کتاب از قساوت بعثی‌ها حاصل می‌شود خشمی ماندگار است.

این نویسنده ادبیات پایداری در ادامه به برنامه‌هایی که در این زمینه و به میمنت پی‌نوشت رهبری بر کتاب پایی که جا ماند تدارک دیده شده، اشاره کرد و گفت: دفتر حفظ آثار و همچنین حوزه هنری برنامه‌ای برای رونمایی از این مرقومه دارند.

وی به پیام دیگر این پی‌نوشت اشاره کرد و گفت: من فرزند کوچکی از دیار محروم کهگیلویه و بویراحمد هستم که تا پیش از این بسیاری از مسئولان صدای این مردم را نشنیده بودند ولی اکنون مقام معظم رهبری این شخصیت بی‌بدیل جهان اسلام با رشادت‌ها و استواری فرزندان این دیار بیش از پیش آشنا شده‌اند که این افتخاری برای من و همه مردم این استان ولایت‌مدار است.

متن مرقومه مقام معظم رهبری و تصویر آن در ذیل آمده است:

بسمه تعالی

تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آنچنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد. این یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهنده‌ای است که از سویی صبر و پایداری و عظمت روحی جوانمردان ما را، و از سویی دیگر پستی و خباثت و قساوت نظامیان و گماشتگان صدام را، جزء به جزء و کلمه به کلمه در برابر چشم و دل خواننده می‌گذارد و او را مبهوت می‌کند. احساس خواننده از یک سو شگفتی و تحسین و احساس عزت است، و از سویی دیگر غم و خشم و نفرت. … درود و سلام به خانواده‌های مجاهد و مقاوم حسینی.

 



[ چهارشنبه 91/6/15 ] [ 6:57 عصر ] [ فولادپور ]

نگین ری

با دوستان فاطمه ، لطف عمیم داشت
با آنکه نام و شهرت « عبدالعظیم » داشت
هر کس که پاس بندگی آن حریم داشت                                                          

با مهر و عشق و عاطفه عهدی قدیم داشت
عطر بهار وحی و صفای نسیم داشت
یعنی که ره به چشمة فوز عظیم داشت
روحی درآستان ولایت مقیم داشت
دستی پر از کرامت و طبعی کریم داشت
راهی به آستان خدای رحیم داشت
با آنکه جان روشن و قلب سلیم داشت
با اهل بیت رابطه ای مستقیم داشت
چون درک کرده بود ، مقام کلیم داشت
از بوستان فاطمه ، عطر و شمیم داشت
خواندند اهل معرفت او را « نگین ری »
از شهر بند رنج و غم ، آزاد می شود
این یاس گلشن "حسن" ،این عاشق" حسین"
گلواژة حدیث از آ‌ن لعل جان فزا
از محضر سه حجّت معصوم فیض برد
مثل کبوتران حرمخانة « رضــا »
شاگرد پاکباختة مکتب « جــواد »
از پرتو هدایت « هــادی » اهل بیت
ایمان خویش را به امامش ارایه کرد
با خاندان وحی پُل ارتباط بود
طور تجلّی سه امام هُمام را
شب تا به صبح شعر « شفق » را مرور کرد
مرغ سحر که زمزمة « یا کریم » داشت

اشعار منتخب درباره حضرت عبد العظیم حسنی



[ دوشنبه 91/6/13 ] [ 12:19 عصر ] [ فولادپور ]

این حقیقت تابناک داراى چنان ظرفیتى است که قادر است پایه و پشتوانه‌ى تشکیل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پیشرفت و عدالت - توأماً - گردد و شعاع معنویت را بر همه‌ى فعالیتهاى مادّى و دنیائى انسانها نفوذ دهد و بهشتى دنیائى - پیش از بهشت اخروىِ موعود ادیان الهى - براى آنان فراهم آورد. و نیز همین حقیقت مشترک و همگانى است که میتواند شالوده‌ریز همکاریهاى برادرانه‌ى ملتهائى باشد که از نظر شکل ظاهرى و سابقه‌ى تاریخى و منطقه‌ى جغرافیائى، شباهتى به یکدیگر ندارند.

همکاریهاى بین‌المللى هرگاه بر چنین شالوده‌اى استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه بر اساس ترس و تهدید یا افزون‌طلبى و منافع یکجانبه یا واسطه‌گرىِ افراد خائن و خودفروش، بلکه بر پایه‌ى منافع سالم و مشترک، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا میکنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهاى خود را از دغدغه‌ها آسوده میسازند.
این نظم آرمانى در نقطه‌ى مقابل نظام سلطه قرار دارد، که در قرنهاى اخیر قدرتهاى سلطه‌گر غربى، و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا، مدعى و مبلّغ و پیشقراول آن بوده‌ و هستند.

من تأکید میکنم که جمهورى اسلامى هرگز در پى تسلیحات هسته‌اى نیست، و نیز هرگز از حق ملّت خود در استفاده‌ى صلح‌آمیز از انرژى هسته‌اى چشم‌پوشى نخواهد کرد. شعار ما «انرژى هسته‌اى براى همه، و سلاح هسته‌اى براى هیچکس» است. ما بر این هر دو سخن پاى خواهیم فشرد و میدانیم که شکستن انحصار چند کشور غربى در تولید انرژى هسته‌اى در چهارچوب معاهده‌ى عدم اشاعه، به سود همه‌ى کشورهاى مستقل و از جمله کشورهاى عضو جنبش عدم تعهد است.



[ جمعه 91/6/10 ] [ 10:57 عصر ] [ فولادپور ]
<< مطالب جدیدتر ........ مطالب قدیمی‌تر >>

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب