|
یامعین الضعفاء |
|
طراح قالب  |
می زنم باز قدم در کوچه های بی کسی، تا خبر آید زتو؛از این همه دل واپسی. مانده ام تنهای تنها،توی این دیار غربت، نه نشونی؛نه پیامی،دارم از بوی وصالت سوختم از شوق عشقت، کی میدی به من نشانی؟ قَسَمت بدم به مولا؟؟ که بیای یه شب به خوابم. آخه مُردَم از جدایی!؟ دیگه بَسه بی قراری... [ شنبه 90/9/26 ] [ 7:18 عصر ] [ فولادپور ]
گفتم: دنبال یکی می گردم که حرفامو، هروقت دلم خواست وهرکجا بودم فقط به اون بگم اونم خوب بشنوه، به کسی نگه،خوبم درکم کنه. گفت: اون گمشدت منم که حرفات رومی شنوم ودرک می کنم ودرد دلهات روپیش خودم نگه می دارم، بامن حرف بزن هروقت که دوست داری، هرجورکه دلت می خواد. گفتم: میخوام دوستم داشته باشه ومنو هیچ وقت ازیاد نبره! گفت: منم قبل ازاینکه تودنبالم بگردی دوست داشتم... ویادتوازخاطرم نمی بردم وبه یادت بودم. گفتم: حالا جداازشنیدن درددلم،کاری هم برام می تونی بکنی. گفت: بله،نه فقط می تونم مشکلاتت روحل کنم، بلکه بدون اینکه بهت بگم هر جورصلاح باشه کاراتودرست می کنم. گفتم: اگه یه وقت کاری بکنم که دوست نداشته باشی،بعد دیگه ولم می کنی؟ گفت: نه دلم می سوزه،ناراحت میشم اما رهات نمی کنم وبرات دعا می کنم، فقط یادت باشه منو فراموش نکنی. گفتم: چه کارکنم رابطه مون محکم تروقوی تربشه؟ گفت: رسم دوستی ومحبت اینه که همه می دونن:به یادم باش، بامن حرف بزن وهمینطوری که کارایی روکه دوست داشتی انجام دادم، توهم هرقدرتونستی کارایی روکه من دوست دارم انجام بده و...!! گفتم: وچی؟! گفت: ویه کارمهم ترازهمه... من یک گره بزرگ دارم که فقط به دست خودخدا بازمیشه ولی تواگه دعا کنی خدازودتراونوبازمی کنه. گفتم: یعنی خدا با دعا کردن من این گره تورو وامی کنه...!!! گفت: بله مطمئن باش واصلا"وقتی تودعا کنی، خود به خود کلی ازغم من کم میشه. گفتم: خیلی دوست دارم وبرای بازشدن گره کارت دعا می کنم... توهم منورها نکن. گفت: منم خیلی دوست دارم وتا همیشه همراهت خواهم بود فقط یادت نره منو فراموش نکن وهر کارم کردی بازبرگرد پیشم وضمنا برام دعا کن ...حتما..زیاد دوست عزیزم!
[ شنبه 90/9/26 ] [ 7:18 عصر ] [ فولادپور ]
ای مولای من بس است این جدایی، دیگر تاکی این فراق به طول می انجامد؟ آقامی دانم من لایق دیدارتان نیستم؛شمارابه خاطر دوستان خوبتان ظهور کنید. بعد از هر جمعه که می آید و می رود،می گویم: بازهم این رفت و تونیامدی.فقط نشسته ام نه تلاشی و نه کوششی. به یاد این جمله«انتظار بهانهْ نشستن نیست؛بلکه انگیزه ایستادن است»افتادم وبه خود گفتم: وای.... آیابرای امام زمانت کاری کرده ای؟ آیا مثل کوفیانی یا مثل یاران امام حسین(ع)؟ باخود گفتم کوفیان حداقل مقدمات رااول فراهم کردند؛آیاتومقدمات را فراهم کرده ای؟ و همهْ پاسخ ها نه و نه ونه بود چشــم آلوده کجا، دیدهْ دلدارکجا؟ دل سرگشته کجا؛وصف رخ یار کجا؟ قصــــهْ عشق کجا،وین سر بیــــــــدارکجا؟ مــــردم کوفــــــــــه کجا؛العجــــــــــــل یارکجا؟ لفــظ بی کار(عمــل)کجــــــــا؛منتــــــــظر یارکجـــا؟
[ شنبه 90/9/26 ] [ 7:17 عصر ] [ فولادپور ]
ای که فصل آمدنت، زیباترین فصل زندگانی است حضورت گویا ترین پیام آشنایی. ای که باب خدایی و واسطه فیض دریای رحمتی و بیکران مهر. ما را دریاب که خوب می دانیم،این ماییم که در غیبت به سر می بریم، در غیبت از خود واز مولای عشق و شما حاضر ترین حاضرانید. این ماییم که معرفت شمارا کسب نکرده و بدون ساخت،بانگ عشق و یاری سر می دهیم و غافل از اینکه معرفت شما الفبای عاشقی است و بدون این مهم پا نهادن در میدان عشق ورزی کاری بس بیهوده است. این ماییم که پرده غفلت و زنگار عصیان، چون خاری در چشمانمان غلطیده و مانع دیدار یارمان گشته است. این ماییم که شمارا تنها در دل دعاهای ندبه و فرج و در دل آدینه ها که دل هایمان غرق دلتنگی است یاد می کنیم و در عرصه های دلگیرو هزاران لحظه دیگر به دست فراموشی سپرده ایم پس ای مولای عشق! ما را دریاب. برایمان دعا کن تا جام معرفت را سر کشیم و منتظرت باشیم. [ شنبه 90/9/26 ] [ 7:16 عصر ] [ فولادپور ]
آقا؛روزهای غریبی است،ظهـورکن دهلیزهای شب زده را غرق نورکن یک گوشه از جمـال تویعنی تمام عشق یا بازگـــرد، یا دل مـــــا را صــــــــــبورکن آقا؛چقــــــــدرفاصــله،انــدوه ، انتــــــظار؟! فکری به حــــال این سفـــــــــر راه دورکن آقا؛اگر که آمدی و عاشقت نبود، یک فاتحه،نوازش اهل قبـــورکن
[ شنبه 90/9/26 ] [ 7:15 عصر ] [ فولادپور ]
|
درباره وبلاگ |
