سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک

از هر که مى پرسم مى گوید جمعه مى آیى، امّا کدام جمعه؟

در روزگار تیره ما هر روز جمعه است وجمعه ها صبح و شب ندارند

و همه عصرند.

گفتم تا جمعه دیگر چند آدینه مانده است؟!

 گفت: یک یا زهراى دیگر، گفتم: زهرا را تو مى شناسى؟!

گفت: همان نیست که شب هاى جمعه و صبح جمعه پرده

خوان خون است و دستى بر پهلوى شکسته دارد،

 گفت: و همانى نیست که کبوتران فرج را در غروب

جمعه یک به یک بر بام انتقام مى نشاند؟!

 من میان حضور و ظهور تو سرگردانم و حیران،

 نمى دانم از توکدام را بخواهم، اگر حضور را بخواهم،

 ترس آن دارم که چشمانم لیاقت دیدن تو را نداشته باشد

و اگر ظهور را خواهم، نه، نمى توانم ظهور را بخواهم،

چون خود نیز مى خواهى ظهور کنى

امّا وقتى تنها وغریبى چگونه ظهور کنى؟

وقتى یار و یاورى ندارى چگونه ظهور کنى؟

آخر همه این ها که مى خواهند ومى گویند که یار و یاور تو هستند،

 انسان هاى جدا خورده از رنگ هستند

فروغ دیده نرگس ...



[ شنبه 90/9/26 ] [ 7:14 عصر ] [ فولادپور ]

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب