سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک

عشق از دیدگاه امیرالمؤمنین(علیه السلام)

 

 

امام علی

 

یکی از ویژگی های انسان محبت و دلبستگی و به عبارت دیگر عشق و دلدادگی اوست . این خصوصیت مختص به انسان بوده و گاه در میان انسان با انسان دیگری هویدا می شود و گاه میان انسان با موجود جانداری مثل گل وگیاه و یا حیوانات نمایان می گردد و یا حتی دلبستگی میان انسان با شیء بی جان نیز می تواند وجود داشته باشد. در این میان عشق و دلبستگی دیگری نیز مطرح است و آن عشق انسان به تعالی و خداست.

 

 


 

معنای عشق

مرحله نهایی و درجه آخر محبت را عشق گویند. عشق کیفیت روانی است که همه استعدادها و نیرو های درونی آدمی را در به ثمر رسانیدن گرایش ها و محبت شدید به آنچه خیر و کمال تلقی شده است آماده می نماید. مفهوم جامع عشق عبارت است از نهایت خواستن حقیقتی ( معشوق ) که از نظر جمال و کمال برای خود آدمی عالیترین آرمان تلقی شده است .

انسان در پدیده عشق همه ابعاد حیات خود را به معشوق پیوند می زند لذا عشق یک انسان می تواند بیان کننده ارزش همه ابعاد حیات او باشد .

در نهج البلاغه نیز مانند سایر متون اسلامی تمام معانی عشق الهی را در ذیل واژه محبت می توان یافت که حضرت علی پیرامون آن سخنان زیادی بیان فرموده است. محبت در نتیجه شناختی است که سالک به خدا دارد یعنی بدون شناخت صحیح از خدا این عشق و محبت حاصل نمی شود. غزالی معتقد است محبت بدون معرفت ممکن نیست. هر چه شناخت انسان کاملتر و غنی تر باشد محبت بدان نیز افزایش می یابد

اقسام عشق

1. قسم مجازی نامعقول: منشاء آن شهوانی است . این نوع عشق در مورد اکثریت انسانها به کار می رود . این نوع عشق را امام  علی (علیه السلام) فرموده اند، بینایی آدمی را که عبارت است از اندیشه و تعقل و درک و احساسات برین و کمال جویی، از بین می برد و او را به بیماری دل که اختلالات روانی است مبتلا می سازد.

2. قسم معقول: عبارت است از محبت شدید و گرایش حیاتی به کمالات و خیرات عالیه مانند معرفت، نوع دوستی که به درجه محبت شدید و گرایش حیاتی برسد و اخلاق فاضله جلوه هایی از کمال می باشد.

3. قسم فوق معقول: که در اصطلاح فلسفه  و عرفان عشق حقیقی نامیده می شود . معشوق دراین عشق فقط خداوند است و این همان مرحله اعلای کمال است .

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید                   ناخوانده درس مقصود از کارگاه هستی

در این عشق است که همه قوای مغزی و روانی آدمی شکوفا شده و به فعلیت می رسد.

خدا

 


نهج البلاغه و سخن از عشق

در نهج البلاغه از عشق به معنای منفی آن سخن گفته شده است . حضرت آن را کور کننده چشم عقل و کر کننده گوش عقل و دل دانسته است. « هر کس به چیزی عشق ناروا ورزد نابینایش می کند و  قلبش را بیمار کرده  با چشمی بیمار می نگرد و با گوشی بیمار می شنود . خواهش های نفس پرده عقلش را دریده ، دوستی دنیا دلش را میرانده است، شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند. دنیا به هر طرف برگردد او نیز بر می گردد ، و هر چه هشدارش دهند از خدا نمی ترسد.» ( نهج البلاغه ، خطبه 109)

با تقسیماتی که برای عشق بیان کردیم می توان گفت آنچه از عشق در این خطبه مراد حضرت بوده ، عشق از نوع اول آن، که برگرفته از شهوت است می باشد. و عشق در نوع عالی آن که قسم سوم بود نه تنها کور کننده چشم دل و عقل نیست بلکه نهایت شکوفایی عقل و دل انسان است.

در نهج البلاغه نیز مانند سایر متون اسلامی تمام معانی عشق الهی را در ذیل واژه محبت می توان یافت که حضرت علی علیه السلام پیرامون آن سخنان زیادی بیان فرموده است. محبت در نتیجه شناختی است که سالک به خدا دارد یعنی بدون شناخت صحیح از خدا این عشق و محبت حاصل نمی شود. غزالی معتقد است محبت بدون معرفت ممکن نیست. هر چه شناخت انسان کاملتر و غنی تر باشد محبت بدان نیز افزایش می یابد.

عشق به خدا یک طرفه نیست که منجر به افسردگی و دلمردگی شود . اگر او را دوست داشته باشی مطمئن باش خدا تو را بیشتر دوست خواهد داشت چنانکه در قرآن کریم به این امر اشاره شده است. تمام عشق ها به آن محبوب بی پایان باز می گردد و او نیز این عشق را با کیفیت عالی تری به بنده باز می گرداند

عالی ترین عشق

در دانایی انسان همین بس که ارزش خویش را بشناسد این انسان دیگر حاضر نیست که خود را متوجه هر چیزی ساخته که ارزش او را زیر سوال ببرد و یا از آن بکاهد لذا برای عاشق شدن نیز باید گزینه ایی را یافت که لیاقت این عشق و محبت آدمی را داشته و ثمری برای انسان به همراه داشه باشد. فراوانند داستان عشق و دلدادگی هایی که منجر به خطاهای بزرگ و فاحشی می شود، اینها عشق واقعی نیستند، هوس هایی هستند که آتش آن برای مدتی شعله ور گشته و پس از به آتش کشیدن و خاکستر کردن زندگی فرد و اطرافیانش رو به خاموشی می نهد و گاهی تبدیل به نفرت می شود. چه کسی لیاقت عشق اشرف مخلوقات را دارد؟ باید به کسی عشق ورزید که در جهان هستی والاتر از او نتوان یافت و او کسی نیست جز خداوند متعال که عشق به او پایان ناپذیر خواهد بود و دیگر محبت ها نیز در طول محبت او و برای او و به خاطر اوست.

عشق دو طرفه

عشق به خدا یک طرفه نیست که منجر به افسردگی و دلمردگی شود. اگر او را دوست داشته باشی مطمئن باش خدا تو را بیشتر دوست خواهد داشت چنانکه در قرآن کریم به این امر اشاره شده است. تمام عشق ها به آن محبوب بی پایان باز می گردد و او نیز این عشق را با کیفیت عالی تری به بنده باز می گرداند که حضرت علی(علیه السلام) فرموده: خدا نیز بی هیچ نازک دلی دوست می دارد و خشنود می شود.

هستی و عشق و محبت

عشق و محبت در هستی و جهان نیز تأثیر به سزایی دارد که نظام علّی و معلولی جهان را تحت تأثیر خود قرار می دهد و به همین دلیل است که خداوند دین اسلام را بر پایه محبت بنا نهاده است تا به این وسیله آموزه و دستورات اسلام را برای همه ملّت ها پسندیده و مطلوب گرداند چرا که با محبت می توان دلها را تسخیر کرد چنانچه حضرت علی در نهج البلاغه می فرمایند : این اسلام دین خداست خوب ترین خلق خویش را بدان اختصاص داد، پایه هایش را بر دوستی استوار داشته است.



[ سه شنبه 90/12/9 ] [ 7:58 عصر ] [ فولادپور ]

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب