یامعین الضعفاء |
انس امام خمینى ره به نماز اول وقت
علاقه ای که حضرت امام به نماز داشتند، عاشقانه بود، نه از روی عادت. مدتی قبل از اذان، خود را مهیای نماز می کردند و این کار را واقعاً عاشقانه انجام می دادند.
یکی از دلایل موفقیت بزرگان در بحث معرفت الهی و زندگی اهمیت دادن به معارف الهی و مقید بودن به داشته ها و دانستهای خود است از جمله افرادی که، به آنچه می دانست عمل می کرد حضرت امام ره است که سعی کرد در تمام طول عمر شریف خود به علم خود عمل کند ، و از جمله معارفی که امام ره به آن بسیار اهمیت می داد بحث نماز اول وقت بود که ایشان سعی می کرد در تمام شرایط دست از نماز اول وقت بر ندارد . برای روشن شدن این موضوع گوشه های از زندگی درخشان حضرت امام ره را در رابطه با اهمیت به نماز اول وقت را نقل قول می کنیم. من برای نماز اول وقت صدا کنحجةالاسلام انصاری می گوید: امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است. چند دقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشم هایشان را باز کردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بله فرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. سپس امام(ره) فرزند خود را صدا زدند و فرمودند: ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟" توصیه امام به نماز اول وقتیکی از یاران امام می گوید: حضرت امام خیلی به نماز اهمیت می دادند. خیلی سفارش نماز را می کردند. همیشه می گفتند: «همین که شما می گویید اول این کار را بکنم بعد نماز بخوانم، این خلاف است؛ نگویید این حرف را، به نمازتان اهمیت دهید، اول نماز». نماز اول وقت با حضور سران کشورهای اسلامیامام به نماز اول وقت خیلی مقید بودند، در اوج اشتغالات و گرفتاری ها به نماز اول وقت مقید بودند. یادم هست روزی که سران کشورهای اسلامی برای قضیه صلح ایران و عراق به خدمت شان آمده بودند، وسط جلسه بود که اذان ظهر گفته شد، امام بلند شدند و فرمودند: «من می خواهم نماز بخوانم. و چون مقید بودند به هنگام نماز خود را با عطر خوشبو کنند، در همان جلسه به من اشاره کردند: عطر مرا بیاور. پس از عطر زدن به نماز ایستادند و دیگران هم پشت سر ایشان نماز جماعت خواندند. برخورد با نمازگزاران آخر وقتآیت اللّه صادق خلخالی می گوید: گاهی اوقات بعضی از طلاب که سر درس حضرت امام شرکت می کردند، نماز ظهر و عصرشان به نزدیک غروب می افتاد و در پایان درس امام، برمی خاستند و نماز می خواندند. حضرت امام خیلی جدی از بالای منبر با این گونه طلاب برخورد می کردند و می فرمودند: «برای اهل علم درست نیست که نمازشان را به آخر وقت موکول کنند». آیا وقت نماز شده است؟غلام رضا باطنی می گوید: حضرت امام بعد از عمل جراحی سنگین، با توجه به سن زیاد ایشان و به علت استفاده کردن از داروهای مختلف، حالت خواب آلودگی داشتند. و عموما خواب بودند. اما زمانی که وقت نماز می شد، خودشان بیدار می شدند؛ یعنی به طور خودکار وقتی لحظه نماز فرا می رسید، کاملاً هوشیار بودند و به محض اینکه چشم باز می کردند، می پرسیدند، وقت نماز شده است؟ بنده می گفتم: بله. جناب حاج آقا محمد علی انصاری هم تشریف داشتند و به ایشان کمک می کردند، امام وضو می گرفتند و نمازشان را می خواندند وقت نماز استاز تیمسار شهید صیاد شیرازی نقل است: قبل از شروع یکی از عملیات ها که خودمان را برای طرح برنامه آن آماده می کردیم، خدمت حضرت امام رسیدیم و به ارائه گزارش پرداختیم. در این جلسه حضرت آیت اللّه خامنه ای، آقای هاشمی رفسنجانی، وزیر دفاع و فرمانده محترم کل سپاه حضور داشتند. گزارش ها خدمت حضرت امام داده شد. در اوج صحبت و گزارش، ایشان بلند شدند و به اتاق دیگر رفتند. پس از این حرکت، اولین کسی که صحبت کرد، آقای هاشمی رفسنجانی بود، ایشان گفت: آقا، کسالتی عارض شده؟ چون تنها چیزی که به ذهن می آمد، این بود. امام در پاسخ فرمودند: خیر! وقت نماز است.با یک قاطعیتی بیان کردند که احساس می کردیم، مثل اینکه ما تا حالا نماز نخوانده ایم. سجاده امام پهن بود، آن بزرگوار به مقدمات نماز پرداختند و ما هم رفتیم وضو گرفتیم و پشت سر ایشان در یکی دو صف ایستادیم و نماز را به جماعت برگزار کردیم.این صحنه تمام شد؛ ولی آثار رفتاری و اخلاقی امام و روحیه تعبد ایشان، به نظر من یک اثرِ جاودانی بر جای گذاشت آیا ظهر شده است؟رهبر معظم انقلاب می گویند: حضرت امام تا آخرین لحظه حیات شان، ذکر و نماز و دعا را نیز فراموش نکردند. حاج احمد آقا فرزند عزیز ایشان می گفت: پیش از ظهر روز آخر حیات امام، ایشان روی تخت دائم نماز می خواندند. مدتی گذشت، بعد پرسیدند: ظهر شده است؟ گفتم: بلی. آن وقت خواندن نماز ظهر و عصر با نوافلش را شروع کردند. بعد از اتمام نماز، مشغول ذکر گفتن شدند و تا لحظاتی که در حالت اغما به سر می بردند، مرتب پشت سر هم می گفتند: «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اکبر.» این برای ما درس است، ما که رهبرمان را دوست داریم باید به کارها و روحیات او توجه کنیم و از آن درس بگیریم. در اشتیاق نماز، لحظه شماری می کننداز خانم صدیقه مصطفوی نقل است: یادم هست وقتی حضرت امام در بیمارستان بستری شدند، همه برنامه های عبادی ایشان مطابق معمول انجام می شد. از یک ساعت مانده به وقت نماز، مرتب به ساعت نگاه می کردند، گویی در اشتیاق نماز، لحظات برایشان سخت می گذشت. ایشان بسیار مفید به وقت نماز و آداب آن بودند؛ مثلاً شانه کردن محاسن، معطر کردن و بستن عمامه و غیره. نماز اول وقت، حتی در پیاده روخانم صدیقه مصطفوی می گوید: روزهایی را به یاد دارم که ما بیشتر، از ظاهر و حالت چهره پزشکان مطالب را دریافت می کردیم و کمتر جرئت پرسیدن پیرامون وضعیت حال، امام را به خود می دادیم، با این حال در هر فرصت که برای غذا دادن نزد ایشان می رفتیم، توصیه های اخلاقی را فراموش نمی کردند. چندین بار به من و هم شیره ها فرموده بودند: «راه آخرت سخت است، گناه نکنید، ترک گناه آسان تر از عذاب خداست. نماز را حتی اگر در پیاده رو خیابان باشید، اول وقت بخوانید. ساعت چنده؟خانم فاطمه طباطبایی می گوید: همیشه توجه ایشان به وقت نماز بود، یعنی مثلاً از موقعی که ساعت یازده می شد، مرتب می پرسیدند ساعت چنده؟ ساعت چنده؟ برای اینکه مقید بودند اول ظهر نمازشان را بخوانند، ایشان همواره مراقب و منتظر اول وقت نماز بودند. باور کنید از ساعت 30:10 تا 12 نگران وقت نماز بودند، نمازشان را که می خواندند، یک آرامشی پیدا می کردند و سپس چشم ها را می بستند. علاقه عاشقانه به نمازاز علی اشراقی نقل است: علاقه ای که حضرت امام به نماز داشتند، عاشقانه بود، نه از روی عادت. مدتی قبل از اذان، خود را مهیای نماز می کردند و این کار را واقعاً عاشقانه انجام می دادند. در این اواخر که برای نماز جماعت خدمت ایشان می رسیدیم، خیلی راضی به این کار نبودند و می فرمودند: «چون من با سختی بلند می شوم و می نشینم، شما ناراحت می شوید، نمازتان را خودتان بخوانید.» البته دوست داشتند که با خدای خود خلوت کنند و تا شب آخر هم نمازهای مستحبی ایشان ترک نشد. من یاد ندارم که حضرت امام نماز اول وقت را به تعویق انداخته باشند. انس امام خمینى به نماز اول وقتشهید مصطفی خمینی، پسر بزرگ امام خمینی در 26 آبان سال 1356 بر اثر سم مهلکی به شهادت رسیدند. با شهادت ایشان تمام دروس حوزه علمیه نجف تعطیل اعلام گشت. ظهر همان روز که فرزند گرانقدر امام به شهادت رسیده بود، تمام علمای نجف جهت اعلام تسلیت به امام خمینی به محضر ایشان رسیدند. فضای سنگینی بر خانه امام حاکم شده بود. تمام مردم به امام اعلام تسلیت میکردند و فاتحهای نثار روح آقا مصطفی میکردند. هنگام اذان ظهر فرا رسید، امام از جای خویش برخاستند، وضو گرفتند و به سوی مسجد جامع انصاری رهسپار شدند. همهی مهمانان از این حرکت امام غافلگیر شده بودند، هیچ کسی فکر نمیکرد که امام آن روز را براى اقامهی نماز به مسجد برود. افرادِ بیتِ امام، فوراً یک نفر را به سوی مسجد فرستادند که خادم مسجد را از رفتن امام با خبر کند. اما گویا خادم مسجد در آنجا نبود و آن شخص سریع سجادهاى را از همسایهها براى امام فراهم مىکند. مردمِ شهرِ نجف وقتى فهمیدند امام به مسجد آمده، گروه گروه براى عرض تسلیت به مسجد وارد شدند. مردم وقتى امام را مىدیدند که به صلابت کوه ایستاده و گریه نمىکند، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودند و گریه مىکردند. امام با آرامش و وقار نماز ظهر و عصر را خواند و پس از نماز، در مسجد روضهخوانى شروع شد. این است صلابت و عظمت روحاللهی که همچون کوهی مردم را به استقامت در راه انجام هرچه بهتر عبادات دعوت میکند، زیرا عبادات، علی الخصوص نماز روح تمام زندگی انسانهاست. از مجموع این نقل قولها و ذکر سیره عملی حضرت امام ره به نتیجه خواهیم رسید که اگر حضرت امام ره ؛ امام یک امت شد و به عنوان رهبر تمام آزادگان جهان و مستضعفین بیان شد به خاطر این بود که بنده خالص خدا بود و کسی که بنده خالص خدا شد خداوند نیز محبت او را در دل بندگان قرار می دهد و او را آنقدر بزرگ می کند تا برای جهانیان الگو قرار گیرد ، به امید آن روزی که تمام جوانان و مومنین نسبت به نماز اهمیت داده و کارهای خود را فدای نماز بکنند و نه اینکه نماز را فدای کارها بکنند.
یکى از پزشکان قم چنین نقل مى کند: هنگامى که امام خمینى قدّس سرّه دچار ناراحتى قلبى شدند، خود را به بالین ایشان رسانده فشار خونشان را گرفتم. فشار ایشان عدد 5 را نشان مىداد که از نظر طبى بسیار خطرناک بود. کارهاى اولیه را انجام دادم. پس از دو ساعت زمان اقامه نماز فرا رسید، و با وجود اینکه وضعیت امام رو به بهبودی بود، حضرت امام نبایستى حرکت مى کردند. امام ناگهان شاهد بودم که ایشان آماده حرکت شدند. عرض کردم: «آقاجان! چرا برخاستید؟» فرمودند: «نماز!» عرض کردم: «آقا، شما در فقه مجتهد و من در طب. حرکت شما به فتواى طبى من حرام است. این دفعه خوابیده نماز بخوانید، تا حال شما بهبود یابد.» ایشان با احترام، نماز را خوابیده بجا آوردند. این عمل امام خمینی نشان دهنده آن است که نماز از اهمیت والایی برخوردار است و از آن بالاتر به جا آوردن نماز در اول وقت آن است. اگرچه هم بیمار باشیم باید نماز را در اول وقت آن به جای آوریم؛ اگر توان ایستاده خواندن در اول وقت نبود، بهتر است که نشسته یا خوابیده به جای آوریم، ولی در اول وقت.
منبع : پایگاه حوزه نت و صالحین [ شنبه 90/12/6 ] [ 6:43 عصر ] [ فولادپور ]
|
||