یامعین الضعفاء |
امر به معروف و نهی از منکر
مقدمه:می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است. به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید: اول: تمام دانش آموزان طبق استعداد خود در امور و انجام برنامه ها مشارکت می نمایند.
دوم: طبق ایام اله برای پیدا کردن مطالب مناسب روز اجرای برنامه به دنبال مطالبی از قبیل شعر، مقاله، طنز و غیره هستند.
سوم: مراسم آغازین مدرسه از یکنواخت بودن و احیاناً خسته کننده بودن به پویایی و سرشار بودن تبدیل می شود.
یکی از کار هایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم. در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد. در این مقاله آیات 78 تا 82 سورة مائده ( صفحة 121 ) مورد بررسی قرار می گیرد... آیات مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود. شما می توانید برای شنیدن فایل صوتی آیات این صفحه کلیک نمایید. جهت دریافت فایل صوتی آیات فوق، کلیک کنید. نکات تفسیری مربوط به یات در ادامه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود...
در آیات 77 تا 82 سوره مائده ( صفحه 121) قرآن بعد از دعوت اهل کتاب به غلو نکردن در دین، در دوآیه 78 و 79، به سرنوشت شوم آن ها اشاره میکند.
ایندو آیه میفرمایند: «کافران بنیاسرائیل، نفرین شدند به خاطر آن که گنه کار و متجاوز بودند و یکدیگر را ازکار خلاف نهی نمیکردند. عجب کار زشت و ناپسندی می کردند!» در روایتی تکان دهنده، از امام صادق (ع) چنین نقل شده که ایندسته که خداوند در آیة 79، آن ها را سرزنش نموده، هرگز در کار ها و مجالس گناهکاران شرکت نداشتند. بلکه فقط هنگامی که بدکاران را ملاقات میکردند، به آنان روی خوش نشان می داده و با آن ها مأنوس بودند. در تفسیر این آیه در روایتی از پیامبر (ص) میخوانیم: حتماً باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و دست افراد نادان را گرفته و به سوی حق دعوت نمایید. وگرنه خداوند، دل های نیکان را همانند بدان میکند و همان طو ر که گنه کاران را از رحمت خویش دور میسازد، خوبانی را که امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند، نیز از رحمت خود دور مینماید. فلسفة اینحکم را آیهای دیگر، چنین بیان میفرمایدکه: از بلا ها و مصیبتهای اجتماعی بترسید و خود را دور نگه داریدکه تنها، دامن ستمگران و تبهکاران را نمیگیرند. بلکه دامن همة شما، چه خوب و چه بد را فرا خواهندگرفت.
درحقیقت، خاصیّت حوادث اجتماعی چنین است: هنگامی که جامعه در انجام وظایف خود کوتاهی کند و بر اثرآن، قانون شکنی ها، هرج و مرج ها، نا امنیها و مانند آن ها به بار آیند، نیکان و بدان درآتش آن میسوزند. و این، اخطاری است که خداوند، در این آیه به همه جوامع اسلامی می دهد. و مفهوم آن، ایناست که افراد جامعه، نه تنها، موظّفند وظایف خود را انجام دهند، بلکه موظّفند دیگران را نیز به انجام وظیفه وا دارند. زیرا پراکندگی و ناهمگونی در مسائل اجتماعی، موجب شکست برنامه ها خواهدشد و دود آن به چشم همه میرود. من نمیتوانم بگویم چون وظیفة خود را انجام دادهام، ازآثار شوم وظیفه نشناسی های دیگران برکنار خواهم ماند. چرا که آثار مسائل اجتماعی، فردی و شخصی نیستند. این، درست به آن میماند که برای جلوگیری از هجوم دشمن، صد هزار نفر سرباز نیرومند لازم باشد. اگر عدّهای، مثلاً پنجاه هزار سرباز وظیفة خود را انجام دهند، مسلّماً کافی نخواهد بود و نتایج شوم شکست، هم دامن وظیفهشناسان را میگیرد و هم دامن وظیفهنشناسان را.
بنابراین، نیکان جامعه وظیفه دارند در برابر بَدان سکوت نکنند. چون اگر سکوت اختیار کنند، در سرنوشت آن ها نزد خداوند سهیم و شریک خواهند بود.
به همینخاطر استکه در روایتی آمده که اگر تمام اعمال خیر را در یک طرف بگذاریم، حتّی جهاد را که جانبازی در راه خداست، و امر به معروف و نهی از منکر را در سوی دیگر تمام اعمال خیر در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند رطوبت فوت دهان است در مقابل اقیانوسی بزرگ. در حدیث دیگری از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: خداوند، هرگز عموم مردم را به خاطر عمل گروهی خاص مجازات نمیکند، مگرآن زمان که بدی و زشتی در میان آنان آشکار گردد و توانایی بر نهی ازآن داشته باشند، ولی در عینحال سکوت کنند. در اینهنگام، خداوند، نهتنه اآنگروه خاص را بلکه همه تودههای اجتماع را مجازات خواهدکرد.
باز ایشان میفرمایند: هرگاه امّت من، امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذارکردند، منتظر عذاب الهی باشند.روایت دیگری نیز میفرماید: شما وظیفه دارید امر به معروف و نهی از منکر کنید. اگر نکردید، خداوند، بد ها را بر شما مسلّط مینماید. پس، هر چه خوبان شما دعا کنند، دیگر اجابت نمیشود.
از امام باقر(ع) نقل شده که به حضرت شُعیب (ع) وحی شد که بناست صد هزار نفر از امّت تو را عذاب کنیم. از این تعداد، چهل هزار نفر بدکارانند و شصت هزار نفر، خوبان. شعیب به خداوند عرضکرد: خوبان چرا؟ خداوند فرمود: برای این که آنان با گنه کاران، سهل انگاری نموده و از گناهانشان غضبناک نمیشوند؛ لذا محکوم به عذابند.
از امام صادق (ع) نیز روایت است که فرمود: خداوند، دو فرشته را مأمور فرمود تا مردم سرزمینی را هلاک کنند. آن دو ملَک هنگامی که می خواستند به مأموریّتشان عمل نمایند، دیدند در دل شب، مردی ایستاده و دست به دعا برداشته و مناجات و گریه و زاری میکند.
گفتند: اگر ما بلا را نازل کنیم، این مرد نیز هلاک خواهد شد. برویم از خداوند کسب تکلیف نماییم که آیا با بودن این مرد هم موظّفیم بلا را نازل کنیم؟ خطاب رسید: آری، این مرد هم محکوم به عذاب است. چون یک بار هم نشدکه چهره اش را به خاطر کار زشت گناه کاران، در هم و خشمگین کند؛ هیچ گاه از بد کاری بد کاران ناراحت نشد؛ مردم گناه می کردند، ولی این مرد، مشغول به حال خودش بود. در حدیث دیگری از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: کمترین مرتبه اعتراض و نهی از منکر این است که انسان با چهره گرفته با گناه کار رو به رو شود؛ اگر هیچ به او نمیگوید، لااقل، به او اخمکند.
در روایت دیگری امام صادق(ع) به یکی از دوستان و ارادتمندان خود، با تندی فرمود: چرا شما این وظیفه قطعی را در مقابل فلان دوست و مُحبّ ما انجام نمیدهید؟ هنگامیکه او کار ناپسندی میکند و در اثر آن کار، مایه سرشکستگی ما در میان مردم می شود، چرا نزد او نمیروید تا با کمال احترام و ادب، او را موعظه کرده و نصیحتش نمایید؟ چون او به ما منسوب است، مردم، هنگامی که از او بد عملی ببینند، به ما بدبین شده و می گویند: این ها دست پرورده های امام صادقند. آن یار امام (ع) به ایشان عرض کرد: اگر ما رفتیم و گفتیم، ولی او قبول نکرد و مطیع ما نشد، چهکنیم؟ امام صادق (ع) فرمود: در اینهنگام، از او دوریکنید و با او معاشرت نکرده و قطع رابطه نمایید.
ای کاش، ما مسلمانان، همین یک جمله را از امام صادق (ع) عمل میکردیم. یعنی، مثلاً اگر خانم بدحجابی به مغازه ما مراجعه نمود و خواست چیزی بخرد، با کمال ادب و احترام به او بگوییم: خانم، شما مسلمانید و طبق گفتار قرآن، باید خود را بپوشانید. اگر قبول نکرد، با کمال احترام به او بگوییم: پس، تقاضا مندم از مغازه من بیرون روید. چون من با شما نمی توانم معاملهکنم. و اگر مغازه دوم و سوم نیز چنین عمل نمایند، آیا زنان، ناچار نمیشوند خود را حفظ کنند؟ [ شنبه 90/11/29 ] [ 10:57 صبح ] [ فولادپور ]
|
||