سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک

هرکس یک شیخ عباس همراه دارد

شیخ عباس قمی
زائران را ببین، یکایک آنان هنگام ورود به حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام کتاب مفاتیح الجنان در دست دارند و شما در واقع همراه یکایک آنان وارد حرم شده اید.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

  

ظاهر اعمال دیگران برای ما آشکار است و ما از باطن و درجه خلوصش خبر نداریم و حتی خیلی اوقات خود را گول زده و از ناخالصی های خویش غفلت می نماییم و یا اصلا نمی بینیم؛ در حالی که روح عمل چیز دیگری است.

استاد شهید مطهری می فرماید:

« نیّت، جان عمل است و همانطورى که تن آدمى شریف است به جان آدمیّت، شرافت عمل آدمى نیز بستگى به جان آن دارد. جان عمل چیست؟ جان عمل، اخلاص است.» (1) 

خیلی از اوقات، کیفیت کار خالصانه از نظر دنیایی هم متفاوت است. فرض کنیم دو نفر برای کار خیر مانند مسجد، بیمارستان، مدرسه و... اقدام کنند و بناهای مشابهی بسازند؛ ممکن است از نظر ظاهر بسیار شبیه هم باشند اما مسلما کیفیت درونی و دقت و دلسوزی به کار رفته در آنها، میان بنای کسی که قصدش مشهور شدن و خیّر نامیده شدن است با کسی که به حرف مردم و... کاری ندارد، بسیار متفاوت خواهد بود.

برکت کار خالصانه گاهی در همین دنیا هم بسیار عیان و آشکار می گردد؛ در این نوشتار از مرحوم «حاج شیخ عباس قمی» به عنوان نمونه روشنی از این اخلاص یاد می گردد.

هرکسی یک شیخ عباس به همراه دارد

مرحوم «آیت الله مجتهدی تهرانی» می فرمایند 

«مرحوم حجت الاسلام والمسلمین «حاج میرزا هادی تهرانی» معروف به حاج مقدس، روزی مرحوم شیخ عباس قّمی (رحمه الله) را دیدند کنار در حرم امام حسین علیه اسلام ایستاده. [حاج مقدس] رفت و برگشت، دید هنوز شیخ ایستاده اند، علت را پرسید، مرحوم شیخ فرمودند: «حرم شلوغ است و به من فشار می آید.»

مرحوم حاج مقدس گفت: «عیبی ندارد عوضش هر که زیارت می رود یک شیخ عباس با خود همراه دارد.» (یعنی: مفاتیح الجنان)

یعنی زرنگ باش و تا زنده ای، یک همچنین کاری بکن.» (2)

«آیت الله سید صادق شیرازی»، برکت مفاتیح الجنان را از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می داند:

«مرحوم حاج شیخ عباس قمى قدس سره کتاب هاى فراوانى از خود بر جاى گذارده است که مشهورترین آنها مفاتیح الجنان است و اکنون مورد استفاده ده‏ها میلیون انسان مؤمن قرار دارد.

یکى از مؤمنان مى ‏گفت: «در یک مناسبت زیارتى در صحن مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام بودم. مرحوم شیخ عباس قمى را که روزهاى پایانى عمر خود را سپرى مى ‏کرد و سخت بیمار بود - دیدم که به دیوار تکیه داده است. از او پرسیدم: چرا این‏جا ایستاده‏ اى؟ 

گفت: «مى‏ بینم مؤمنان توفیق یافته‏ اند تا از نزدیک زیارت کرده و ضریح مقدس امام علیه السلام را در آغوش مى ‏گیرند، اما من از چنین نعمتى محروم هستم و در آتش حسرت مى سوزم.»

به شیخ گفتم: « زائران را ببین، یکایک آنان هنگام ورود به حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام کتاب مفاتیح الجنان در دست دارند و شما در واقع همراه یکایک آنان وارد حرم شده و توفیق زیارت از نزدیک را مى ‏یابید.»

مى ‏بینیم پس از گذشت هزار و اندى سال از روزگار معصومان‏ علیهم السلام، شیخ عباس قمى قدس سره به چنین فضیلتى بزرگ نایل آمد.

از شیخ عباس قمى قدس سرّه، علت شهرت و موقعیت کتاب مفاتیح الجنان را نسبت به دیگر آثارش جویا شدند، گفت:

«این ویژگى از برکت حضرت صدیقه کبرى فاطمه زهرا علیها السلام است، زیرا این کتاب را به نیّت حضرت زهراى اطهر علیها السلام نوشتم.»

شاید مرحوم حاج شیخ عباس قمى مدت کوتاهى از عمر خود را صرف تألیف این کتاب کرده باشد، اما چنان جایگاهى یافته است که در هر مکان مقدس، حضور چشم‏گیرى داشته باشد و هر کس آن را بخواند پاداشى معادل پاداش خواننده، براى حاج شیخ عباس قمى منظور مى ‏شود، چه این‏که در روایت آمده است:

الدَّالُ‏ عَلَى‏ الْخَیْرِ کَفَاعِلِهِ (3) ؛ دلالت کننده به امر خیر همانند کسى است که آن‏را انجام دهد [و در پاداش با او برابر است‏]...». (4) 

با دستم به اهل بیت کمک کرده ام

مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی می گویند:

«نقل می کنند که حضرت آیت الله العظمی نائینی رحمه الله علیه مدتی بود به درد پا مبتلا بود، به مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان فرمودند:

 مدتی است پای من درد می کند، دعایی بکنید که پایم خوب شود.

مرحوم شیخ عباس قمی(رحمه الله) فرمودند: «من یقین ندارم که با زبانم گناه نکرده باشم [لذا نمی توانم با زبان برای شما دعائی بکنم] ولی با دستم به اهل بیت (علیهم السلام) کمک کرده ام» لذا دست به پای مرحوم آیت الله العظمی نائینی کشیدند و خوب شدند.» (5)

سعى کن مثل او منبر بروى

 آیت الله سید صادق شیرازی می گویند:

«نقل شده است که پدر شیخ عباس قمى به «مسجد امام حسن عسکرى» علیه السلام رفته بود. در آن مسجد، واعظى منبر مى ‏رفت و داستان‏هاى کتاب «منازل الآخرة»، نوشته شیخ عباس قمى را از روى کتاب براى مردم مى ‏خواند و افراد زیادى پاى منبر او حاضر مى شدند.

روزى پدر شیخ عباس به او مى گوید: ببین فلان واعظ که در مسجد امام حسن عسکرى ‏علیه السلام منبر مى رود، چه زیبا موعظه مى کند، تو نیز از او یاد بگیر و سعى کن مثل او منبر بروى. شیخ عباس چیزى نمى گوید و پدرش چندین بار این سخن را تکرار مى کند.

مرحوم شیخ حتّى یک بار هم نگفت آن‏ کسی که شما در پاى منبرش حاضر مى شوى، به سبب خواندن کتاب من منبرش چنین رونقى گرفته است.» (6)

از صدای یا الله! یا الله! خوشم آمد

یکی از علما نقل می کرد:

«در یکی از ماههای رمضان  به اتفاق چند تن از دوستان از حضور جناب  محدث قمی تقاضا کردیم که در مسجد گوهرشاد مشهد اقامه نماز جماعت را تقبل کنند؛ با اصرار و پافشاری پذیرفتند.

چند روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستانهای آن مسجد به امامت معظم له برگزار شد و هر روز تعداد جمعیت نمازگزاران افزوده می شد تا اینکه بر اثر اطلاع دادن جماعت نمازگزار به دیگرانی که از این امر هنوز باخبر نشده بودند تعداد مأمومین مرحوم قمی فوق العاده زیاد شد.

یک روز پس از آنکه نماز ظهر برگزار شد، مرحوم قمی به من که در صف اول و نزدیک ایشان بودم، گفتند: «من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم» و رفتند و دیگر تا آخر ماه مبارک رمضان آن سال برای امر نماز نیامدند 

در موقع ملاقات و سؤال از علت ترک نماز جماعت، فرمودند:

حقیقت این است که در رکوع چهارم متوجه شدم صدای اقتدا کنندگان از پشت سرم را که می گفتند: یا الله! یا الله! یا الله! ان الله مع الصابرین.

و این صداها از محلی بسیار دور به گوش می رسید. این توجه مرا به زیادی جمعیت اقتدا کننده متوجه کرد و در من شادی و فرحی تولید کرد و خلاصه خوشم آمد که این جمعیت این اندازه زیادند. بنابراین من برای امامت اهلیت ندارم!» (7)

ایشان صحبت مى‏کردند و اهل علم می گریستند

آیت الله سید صادق شیرازی نقل می کنند:

«مرحوم شیخ عباس قمى منبرى نبوده است، اما گاهى بزرگان و مراجع او را دعوت مى‏کرده‏اند تا در منزل آنها منبر برود. از مراجعى که بارها شیخ را براى منبر دعوت مى‏کرده‏اند، مى‏توان مرحوم «حاج آقا حسین قمى» را نام برد که قبل از جریان کشف حجاب و در مشهد (1313 ش) از شیخ دعوت مى‏کرد تا در منزل او منبر برود.

مقام معنوى شیخ عباس بسیار بالا بوده و سخنان او در شنوندگان تأثیر عجیبى داشته است. مرحوم «آیة اللَّه مرعشى نجفى» براى بنده نقل مى‏کردند که پاى منبر شیخ عباس نشسته بودم؛ دیدم ایشان صحبت مى‏کردند و اهل علم گریه مى‏کردند.» (8)

 


 

منابع:

پی نوشت ها:

(1)    مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏1، ص300، اخلاص، شرط قبول اعمال

(2)    پایگاه وارثون

(3)    الکافی (ط - الإسلامیة) / ج‏4 / ص27 / باب فضل المعروف؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال / ص 1؛ التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص364

(4)   پایگاه وارثون

(5)    سایت وارثون

(6)    همان

(7)    همان

(8)    همان



[ یکشنبه 90/11/2 ] [ 5:59 عصر ] [ فولادپور ]

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب