سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک

زندگی بهاری با یاد مهدی (ع)

زندگی بهاری با یاد مهدی (ع)


از جمله القاب امام عصر (ع) ربیع الأنام (بهار مردمان ) و نَضره الأیّام (سرسبزی دوران) است. با تفکر و اندیشه در این القاب زیبای حضرت، می توان به چند مشخصه ی یک خانواده مهدوی دست یافت:

1. شادابی:


همانطور که فصل بهار، فصلی آکنده از شادابی، طراوات و نشاط برای طبیعت است، لقب زیبای «ربیع الأنام»، به معنای پیام آور شادابی و سرور برای دلهای مردمان است؛ به همین مناسبت یک خانواده ی امام زمانی لازم است با حاکم کردن نام و یاد آن حضرت بر فضای خانه و بهره مندی از برکت انس با ایشان، محیطی سرشار از نشاط، بالندگی و سرور بیافرینند.

2. تعادل و توازن:


یکی از ویژگیهای بارز فصل بهار، برقراری تعادل در هوا و شرایط زیست محیطی است از این رو یک خانواده مهدوی لازم است با تقویت ارتباط با بهار عالم هستی یعنی امام زمان (ع) شرایطی متعادل، متوازن و به دور از هر افراط و تفریطی را در خانه برقرار سازد.

مشخصات یک خانواده ی بهاری متعادل:


* اعضاء نه سرد مزاج و بی عاطفه اند و نه وابسته و احساسی.
* فضای حاکم بر گفتمان خانوادگی، فضایی آرام، متعادل و چون نسیمی روح افزاست.
* غلو، تندروی یا کندروی در اعمال، اخلاق و عقاید به چشم نمی خورد.
* توازن در رسیدگی به همه نیازمندی های جسم، روحی، عاطفی و روانی در کنار هم بدون اینکه بُعدی از زندگی بُعدی دیگر را تحت الشعاع قرار دهد.

3. تحول در رشد:


فصل بهار، هنگامه حرکت، متحول شدن طبیعت و آغاز رشد، خیزش و شکوفایی است، یک خانواده مهدوی، با الهام از حضور بهاری امام عصر (ع)، همواره در مسیر رشد، شکوفایی، تکامل و تکاپو گام برمی دارد و از هر گونه رکود، تنبلی و توقف به دور می باشد.
اعضای یک خانواده امام زمانی دارای افکاری زاینده و اعمالی زیبا و تماشایی بوده و از پوچ گرایی، ابتذال و موانع رشد منزه می باشند.

4. حیات آفرینی:


بهار فصل حیات بخشی، آفرینش زندگی و تولد دوباره ی هستی است، فصلی که روح زندگی در کالبد طبیعت دمیده می شود. خانواده های مهدوی با الهام از بهار دلها، فضای خانه را به عطر وجود او معطر می نمایند.
اعضای یک خانواده مهدوی چون گلهایی که در دامن فصل بهار شکوفا می شوند، در دامن پر مهر امام عصر خویش، به تولدی دوباره دست می یابند و این زندگی بالنده را به دیگران نیز تزریق می نمایند.
خانواده های امام زمانی با عنایات خاص حضرت و با اجابت دعوت ایشان، از حیاتی طیبه برخوردار می شوند، همانگونه که قرآن می فرماید:
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ....(1)
«ای کسانی که ایمان آورده اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را حیات می بخشد...»

5. باران زایی:


از ویژگیهای فصل بهار، نزول رحمت واسعه ی الهی و باریدن باران است. اعضای یک خانواده ی مهدوی در ارتباط با بهار هستی آفرین، امام عصر (ع)، به لطافت و صفایی چون بهار دست می یابند و در سوز و گداز و مناجاتشان با خداوند چشمانی بارانی دارند. آنان در لحظه لحظه ی عصر انتظار، با قطرات زلال اشک خویش، دل خویش را بهاری می کنند.
حضرت علی (ع) می فرمایند:
(بکاءُ العیون و خشیه القلوب من رحمه الله تعالی ذکرهُ فاذا وجدتموها فَاغتَنمُوا الدّعاءَ.(2)
«اشک چشمها و ترس دلها نشانه ی رحمت الهی است. پس هرگاه این دو را در خود یافتید دعا را غنیمت بشمارید.»
مرتبطین با امام زمان (ع)، از شقاوت و علائم بدبختی به دورند که یکی از نشانه های آن فقدان اشک چشم است. پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
(مِن عَلامات الشَّقاء جُمودُ العین.) (3)
«از نشانه های شقاوت و بدبختی، خشکیدگی چشم است.»
در دعای شریف ندبه می خوانیم:
(هَل مِن معینٍ فَاُطیلَ مَعهُ العَویلَ و البُکاءِ...)
«آیا یاوری هست که نزد او ناله و گریه را طولانی کنم.»

6. برکت و رحمت:


فصل بهار فصل سودبخشی و رحمت آفرینی است. خانواده های امام زمانی به برکت وجود حضرت و دعای خیر ایشان، همواره در برکت و رحمت الهی غرقند. آنانی دارای عمری با برکت، رزقی با برکت، دوستانی با برکت و زندگی مبارکی هستند و برای دیگران نیز سبب برکت و خیر می باشند.
در زیارت جامعه کبیره می خوانیم:
(... و ما خَصَّنا بِه مِن وَلایتکُم طِیباً لِخَلقِنا وَ طَهارَهً لأنفُسِنا و بَرکَهً لَنا...) (4)
« و همچنین آنچه را از دوستی شما برای ما مخصوص داشته، همه ی اینها موجب پاکی اخلاق ما و پاک شدن وجود ما و سبب برکت برای ماست...»
امام صادق (ع) در حدیثی می فرمایند:
(نحنُ أهلُ بیتِ الَّرحمَهِ و بَیتِ النِّعمَه و بَیتِ البَرَکه.) (5)
«ما، خاندان رحمت و خانواده ی نعمت و دودمان برکتیم.»
و یا رسول خدا (ص) در حدیثی دیگر می فرمایند:
(الرَّوحُ و الرَّاحَهُ و الفَلَحُ و الفَلاحُ و النَّجاحُ و البَرَکهُ والعَفوُ و العافِیَهُ والمُعافاهُ والبُشری و النَّضرَه و الرِّضا و القُربُ والقرابهُ والظَّفرُ والتَّمکینُ والسُّرورُ و المَحَبَّهُ مِنَ الله تبارک و تعالی عَلی مَن احبَّ علیَّ بن ابی طالب (ع) وَ والاهُ وائتَمَّ بِهِ و أقرَّ بِفَضلهِ و تَولَّی الأوصیاءَ مِن بَعده وحقُّ عَلیَّ أن اُدخِلَهُم فِی شفاعتی و حَقٌّ عَلی ربّی أن یَستَجِیب لی فیهم و هُم أتباعی و مَن تَبِعَنی فَإنّهُ مِنّی.) (6)
«آسایش و راحت، کامیابی و رستگاری و پیروزی، برکت، عفو و تندرستی و عافیت، بشارت و خرمی و رضایتمندی، قرب و خویشاوندی، یاری و پیروزی و توانمندی و شادی و محبت از سوی خداوند متعال، بر کسی باد که علی بن ابیطالب (ع) را دوست بدارد. ولایت او را بپذیرد، به او اقتدا کند. به برتری او اقرار نماید و امامان پس از او را به ولایت بپذیرد و بر من است که آنان را در شفاعتم وارد کنم و بر پروردگار من است که دعای مرا درباره ی آنان بپذیرد و آنان، پیروان من اند و هر که از من پیروی کند، از من است.»

اصل امام زمان شناسی شرط مسلمان زیستن و مسلمان مردن


اسلام آوردن به معنای تسلیم شدن در برابر اوامر الهی و سر تعظیم فرود آوردن به درگاه اوست و چون تکلیف اصلی بندگان، درک و رسیدن به این حقیقت است، خداوند آخرین دین آسمانی خود را «اسلام» قرار داده و فرمود:
«و مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلام دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنه...»(7)
«هر کس غیر از اسلام دینی برگزیند هرگز از او پذیرفته نخواهد شد...»
اسلام و تسلیم در برابر حق تا آنجا اهمیت دارد که :
* خداوند همه ی مؤمنین را به تسلیم مطلق شدن در برابر خودش(8) و نیز مسلمان مردن (9) فرمان می دهد.
* انبیای الهی خود را مسلمان و پیشگامان اسلام پذیری و تسلیم شدن در برابر خدا معرفی می کرده اند(10) و برگزیدن این شیوه را دستورالهی می شمردند. (11)
* همچنین انبیای الهی به عنوان یکی از مهمترین سفارشات و وصیت ها، فرزندان و امت خود را به مسلمان زیستن و مسلمان مردن سفارش می کردند. قرآن می فرماید: (وَ وَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‌. (12)
[ و ابراهیم و یعقوب (در لحظات آخر عمر) فرزندان خود را به آیین (اسلام) وصیت کردند که : « فرزندان من ! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است شما جز به آیین اسلام از دنیا نروید.]
* و مردان الهی نیز آخرین آرزویشان، مسلمان انتقال یافتن از دنیا بوده است، چنانچه سحره ی فرعون پس از توبه و قبل از شهادت دست به دعا برداشتند که : ( رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَ تَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ‌ (13)
گذشته از اهمیت اسلام و تسلیم پذیری در فرهنگ دینی، روایات معصومین (ع) بر اساس مستندات قرآنی، شرط مسلمانی و اسلامیت در زمان حیات و ممات را امام شناسی وطی طریق بر محور ولایت اهل بیت (ع) معرفی می کند.
اینکه خداوند متعال در آیات مربوط به عید غدیر خم، پس از معرفی حضرت علی (ع) به عنوان جانشین پیامبر (ص) اسلام را مورد رضایت خود می خواند، بیانگر این مطلب است که حقیقت اسلام، ولایت محوری و تسلیم در برابر فرامین و هدایتهای امام معصوم است، چنانچه امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً.... (14)
«ای اهل ایمان همگی در (حصن) اسلام، صلح و آشتی (و تسلیم مطلق خدا بودن) وارد شوید...»
فرمودند: [ مراد از «سِلم» در این آیه، ولایت علی (ع) و امامان پس از اوست](15)
نیز حضرتش در روایتی ورود به «سِلم» را به امام شناسی و کسب معرفت اهل بیت (ع) تعبیر می نمایند.(16)
« چنانچه در روایات آمده است: « ولایهُ عَلی ابن ابیطالب حِصنی» و ناگفته پیداست که دخول در حصن و دژ، دخول در سِلم، سلامتی و آرامش است و چه آرامشی بالاتر از اینکه انسان احساس کند رهبرش، الهی، معصوم، آگاه، دلسوز و پیشگام ترین افراد در همه ی ارزشها و کمالات است.»(17)
بر این اساس یک خانواده مسلمان، برای مسلمان زیستن و مسلمان مردن و کسب «حیات طیبه » و انتقال با همین حالت به سرای جاویدان، لازم است به اکسیر و گنج «معرفت امام» خویش دست پیدا کند و همچنانکه ابراهیم و یعقوب پیامبر، به فرزندان خود توصیه به مسلمان بودن و مسلمان مردن می نمودند، خانواده های ما نیز باید برای ولایت محوری و امام زمانی بودن تلاش داشته باشند. حضرت آیه الله جوادی آملی در این خصوص می فرمایند:
(مسلمان از دنیا رفتن، از وصایای مشترک انبیاء و اولیای الهی است، چنان که به بیان قرآن کریم حضرت یعقوب (ع) به فرزندانش وصیت فرمود:
« یَا بُنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‌. (18)
هرگز مرگ را به گونه ای دیگر بر خود روا مدارید و نامسلمان نمیرید؛ و یوسف (ع) نیز آن هنگام که مالک مصر بود و تمام قدرت های آن روز را در اختیار داشت به خدای سبحان عرض کرد خدایا: مِلک و مُلک را به من و دیگران مرحمت فرموده ای، توفیقی عطا کن تا به وصیت حضرت یعقوب عمل شود و مسلمان بمیرم: « رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ‌...» (19)
چون قرآن زندگی کافرانه را با مرگ مساوی می داند و حیات مؤمنانه را زندگانی حقیقی می شمارد، پس مسلمان واقعی زیستن و مردن، که به معنای حیات حقیقی داشتن است، تنها در گرو شناخت ولی خدا و امام هر عصر و نیز پیروی از اوست.(20)

پی‌نوشت‌ها:

1. انفال/ 24
2. میزان الحکمه، ح 1835.
3. میزان الحکمه، ح 1845.
4. تهذیب، ج 6، ص 97.
5. خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ح 940.
6. خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ح 946.
7. بقره/ 85.
8. بقره/ 208.
9. آل عمران/ 102.
10. (انعام / 163)، (احقاف / 15).
11. (انعام/ 71)، (یونس/ 72)، (نمل/ 90).
12. بقره/ 132.
13. اعراف/ 126.
14. بقره/ 208.
15. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 249.
16. همان، ص 250.
17. تفسیر نور، ج 1، ص 327.
18. بقره/ 132.
19. یوسف/ 101.
20. امام مهدی (ع) موجود موعود، ص 40و 41.

منبع: نیلی پور، مهدی؛ (1388)، خانواده مهدوی، اصفهان: مرغ سلیمان، چاپ سوم


[ سه شنبه 91/11/17 ] [ 8:22 عصر ] [ فولادپور ]

علامه حسن زاده: ظهور اتفاق افتاده !!

در حالی که برخی از دیرباوران هیچ دورنمای امیدوارکننده ای را برای نزدیکی ظهور نمی بینند بزرگانی مانند علامه حسن زاده آملی با بیاناتی حکیمانه ، آنچنان ظهور را ملموس و در دسترس نشان می دهند که امید و نیروی مضاعفی برای پیمودن اندک فاصله باقیمانده تا آن دوران طلائی در جامعه منتظر ایجاد می نماید ، این بیانات پرمغز و امیدوار کننده که در سال 80 و در جمع برخی از طلاب محقق و مشتاق ظهور ایراد شده است ، از چنان اهمیت بالایی برخوردار است که می طلبد منتظران ظهور بارها و بارها با مطالعه ، پیرامون آن بیندیشند...

 

 

« بسم الله الرحمن الرحیم »

اوائل روزهای سال 1380 با جمعی از دوستـــان عازم شهر مقدس قـــم شدیم در ایام حضور در قم با محقق بزرگواری آشنا شدیم که در مورد ظهور و نشانه های آن تحقیقات گسترده ای انجام داده بود و با استدلالهای روائی جالب معتقد بود که ظهور بسیار نزدیک است  نکات علمی سخنان ایشان، هر شنونده ای را به تفکر وامیداشت و قضیه فراتر از یک ادعای احساسی و بی بنیان بود تا این که در همان ایام توفیق، یارِ جمع دوستان شد و در صبح یک روز بهاری موفق به حضور در بیت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) شدیم و از نزدیک این دانشمند گرانقدر را زیارت کردیم داستان چگونگی حضور در محضر ایشان و ساعتی که در خدمت معظم له بودیم خود جریانی شیرین و درس آموز است که وقت مستقلی برای بیان میخواهد که در این مقاله مختصر نمی گنجد.

اما آنچه باعث شد آن جلسه برای این حقیر به یاد ماندنی و سرنوشت ساز شود مطرح شدن ماجرای تحقیق برادر محققمان درمورد ماجرای ظهور ونشانه های آن بود آن طلبه فاضل به تفصیل موضوع را برای حضرت علامه شرح دادند و ایشان با ادب و حوصله مثال زدنی به دقت به سخنان ایشان گوش دادند همه دوستان حاضر در جلسه لحظه شماری میکردند تا عکس العمل علامه حسن زاده را در قبال مسائل مطرح شده مشاهده کنند بعد از پایان سخنان برادر بزرگوار، استاد لحظه ای تامل کردند و سپس با خنده شیرین و معنا داری به جمع نگاه کرده و با آن لهجه شیرین فرمودند خلاصه عرائض حضرات این است که میخواهید بفرمایید که ظهور حضرت نزدیک است؟ با تایید دوستان ایشان فرمودند:

اگر بــــگویم ظــــهور اتفـــاق افتـــــاده چه؟

همه جا خوردیم. اصلا انتظار چنین مطلبی را از ایشان نداشتیم همه مات و متحیر این سخن ایشان بودیم و نمیدانستیم چه بگوییم؛

علامه که متوجه تحیر جمع شده بود با بیانی حکیمانه این گونه مطلب را توضیح دادند برای توضیح مطلب باید مثالی بیان شود پرودگار متعال قواعد عالم ملکوت را نظیر و شبیه قواعد عالم ملک قرار داده و عالم تکوین را منطبق با عالم تشریع خلق کرده تا بشر با پی بردن به اسرار و قواعد عالم ملک و تکوین، پی به اسرار ملکوت و تشریع ببرد و از این هماهنگی و شباهت حکمتهایی  استفاده کند یکی از این قواعد مسلم و عمومی طبیعت، تدریجی بودن تحولات میباشد فی المثل حرکت وضعی زمین و در پی آن طلوع و غروب خورشید یک فرایند تدریجی است اگر خورشید به یک باره در آسمان زندگی مادی و طبیعی طلوع یا غروب کند در روند حیات اختلال ایجاد میشود و هیچ موجود زنده ای قادر به تطبیق خود با تغییر وضعیت نور در میدان حیات نخواهد بود و نظم زندگی به هم می ریزد.

خورشید باید به تدریج غروب و طلوع کند تا موجوداتِ تحت تاثیر خورشید بتوانند خود را با تغییرِ رخ داده تطبیق کرده و حیات به چرخه ی نظم خود ادامه دهد نظیر همین اتفاق نیز در حیات معنوی و ملکوتی بشر، در حال، اتفاق افتاده است.

علامه بزرگوار در توضیح این مطلب فرمودند :

 امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت بطور دفعی و بدون هیچ زمینه ای واقع شود، مسلما جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهد داشت.

بدین علت حکمت الهی مقتضی  تدریجی بودن این اتفاق عظیم است با بررسی تاریخ حیات با برکت حضرت در میابیم که این اتفاق درمورد غیبت حضرت واقع شده است غیر از اینکه حیات سه امام همام قبل از امام عصر(عج) تقریبا به حالت غیبت بوده و نوعی تمرین برای شیعیان برای زندگی مومنانه بدون ارتباط فیزیکی با امام بود.

غیبت حضرت به دو مرحله غیبت صغری و کبــــــری تقسیم میشود مرحله غیبت صغری به مثابه آماده کردن مردم برای غیبت اصلی و طــــــولانی حضرت بوده است.

همین حکمت در دوران ظهور حضرت هم رعایت خواهد شد بشری که در طول صد ها سال در دل ظلمت زندگیِ بدون حاکمیت فرهنگ توحیـــــدی-ولایــــــی نشو و نما پیدا کرده ظرفیت تحمل ناگهانی نور وجودی که به تعبیر قرآن زمین را اشراق میکند "اشرقت الارض بنور ربها..." را ندارد لذا باید واسطه در این بین وجود داشته باشد بدین معنا که مجالی برای تجلی نور ایشان در وسعت های محدود بوجود آید، که مردم بتوانند خود را برای حضور آن مقام رفیع آماده کنند.

سپس آن عارف روشن ضمیر تاملی کرده و با قاطعیت، جملاتی فرمودند که باعث شد جمع حاضر به وجد آمده و طوفانی از شادی و سرور در دل و جان حضار پدید آید؛

و آن از این قرار بود :

 قرائن و شواهد نشان می دهد انقــــلاب اســـلامی و نــــظام مقـــــدس جمهـــــوری اســـــلامی ایران ظهور صغرای حضرت بقیه الله الاعظم

و بین الطلوعین حکومت جهانی امام زمان ارواحنا فداه می باشد.

آنگاه این مژده بزرگ را بیان مثال هایی شرح دادند ایشان فرمودند:

مثلا این مراسمات عبادی و معنوی را ببینید

http://www.sahebzaman.org/images/stories/other/maraseme-2a.jpg

روزی در همین شهر قم، اگر چند طلبه بصورت انفرادی و با هزینه شخصی چند روزی اعتکاف میکردند، میگفتیم الحمد الله معنویت در حوزه پیشرفت کرده ولی اکنون میبینیم چند هفته قبل از ایام اعتکاف شاهد جوانانی هستیم که چندین شبانه روز و در سخت ترین شرایط و با کم ترین امکانات در مساجد و حرمها معتکف میشوند و عمده هدف خود را خود سازی برای آمادگی ظهور اعلام میکنند مگر در ایام رژیم گذشته عموم مردم از معارف اهل بیت و ادعیه ایشان اینقدر اطلاع داشتند!؟

 در روز عرفه در غیر صحرای عرفه شاید خواصی پیدا میشدند که دعای عرفه سید الشهدا را با آن مضامین بلند و عرشی را قرائت میکردند؛ اما اکنون چه؟ از ظهر تا عصر عرفه، مساجد ، حرمها و خیابانهای اطراف و رسانه ها بسیج می شوند تا میلیونها انسان اعم از نوجوان و جوان و پیر و زن و مرد و عامی و عالم در کنار هم نشسته و با ناله و تضرع، این دعای به این حجم را قرائت می کنند ،

اینها فرج امام زمان نیست، پس چیست؟

 http://www.sahebzaman.org/images/stories/agha-emam/aqa-majles-qoran.jpg

زمانی بر این ملت گذشت که حتی در میان خواص کمتر کسی پیدا میشد که بتواند قرآن را از روی مصحف، به درستی قرائت کند

تا چه رسد به درک معانی و معارف قرآن

اما اکنون میبینیم که درسراسر کشور دهها هزار حافظ و قاری قرآن تربیت شده اند که بدنبال درک حقائق قرآن و عمل به آنها هستند ،

آیا اینها جلوه های ظهور نیست؟ 

 http://www.sahebzaman.org/images/stories/shohada/sky-shoahda.jpg

نمـــاز جمـــعه ها، راهپیـــمایی ها، جهـــادها و شهــــادت ها، احیـــاء مهـــدیه ها و جمـــکران، اقـــــبال مردم به دعـــــای ندبــــه و...
همه و همه نشان از یک خیزش عظیم و تحولی بی سابقه در تاریخ تشیع و همه جلوه هایی از ظهور صغری است
 انقـــــلاب اســـــلامی ایـــــران
ظهـــــور برنــــامه ای، شخصیـــــتی و حقــــوقی حضرت مهـــــــدی موعـــــود(عج) بوده و
 ظهــور جهانی و اصلی حضرت، ظهـــور شخصی و حقیـــقی ایشــان میباشد
هر کس هر کاری میخواهد در دوران ظهور انجام دهد الان شروع کند
چون وقتش فرا رسیده و زمینه اش از هر جهت آماده است.

راوی : حجت الاسلام حسین نژاد



[ سه شنبه 91/11/17 ] [ 8:21 عصر ] [ فولادپور ]
امام زمان

 

گاهى مشاهده مى‏شود که به وجود مبارک حضرت بقیة اللَّه اعظم- عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف- «قلب عالم امکان» گفته مى‏شود و گاهى هم اطلاق قطب مى‏کنند گر چه در این خصوص روایتى ظاهراً نقل نشده امّا در این خصوص مناظره‏اى از هشام بن حکم شاگرد برومند امام صادق علیه السلام با عالم بزرگ بصره عمرو بن عبید نقل شده است.

مناظره هشام بن حکم‏

هشام آن شاگرد زبر دست امام صادق علیه السلام با دلایل ساده اما مستحکم، عمرو بن عبید را که منکر وجود حجت خدا بود. قانع کرد که جهان بدون حجت خدا همچون بدن انسان است بدون قلب. خلاصه حکایت از این قرار است که هشام به عالم بصرى گفت:

آیا تو چشم دارى؟ جواب داد: بلى. هشام پرسید: چه فایده‏اى دارد؟ او فواید چشم را بیان کرد و به همین منوال س?ال از دست و پا و زبان و گوش و فواید آنها کرد و او جواب داد. در آخر پرسید: تو قلب هم دارى؟ « مراد از قلب نیروى عقل و فکر انسان است » جواب داد: بلى، هشام فرمود: قلب، چه فایده‏اى دارد؟ او گفت: اگر خطائى براى اعضا رخ دهد مثلًا شبحى را از دور مى‏نگریم و نمى‏دانیم که جماد است یا نبات یا حیوان و یا انسان، به قلب مراجعه مى‏کنیم و آن رفع شبهه مى‏کند مثلًا مى‏گوید: چون آن شبح حرکت مى‏کند جماد نیست و چون روى دو پا حرکت مى‏کند حیوان نیست و انسان است و نیز گوش صدائى را از پشت دیوار مى‏شنود و نمى‏فهمد که صاحب صدا کیست؟ نیروى عقل بلا فاصله مى‏گوید: این صداى فلان شخص مى‏باشد.

هشام فرمود: خداوند حکیمى که براى بدن یک انسان با داشتن چند عضو مختصر، امامى قرار داده که شبهات را براى آنها رفع نماید آیا مى توان گفت براى کاروان بشریت،با این همه اختلافات و سلیقه‏هاى متفاوت، امامى و راهنمائى معیّن ننموده است؟ عمرو بن عبید مات و مبهوت ماند و نتوانست چیزى بگوید.

امام صادق علیه السلام از این مناظره با خبر شد. روزى که عدّه‏اى از اصحاب در محضر حضرت بودند، فرمودند: اى هشام! مناظره خود را با عمرو بن عبید براى ما نقل کن. هشام براى رعایت ادب و حیاء ساکت شد (اشاره به این‏که در مجلسى که شما هستید، صحیح نیست من سخن بگویم) حضرت فرمود: وقتى چیزى را از شما مى‏خواهیم، انجام دهید.

هشام واقعه را نقل نمود « اصول کافى کتاب الحجة: ج 1، ص 170» امام فرمود: این استدلال را چه کسى به تو آموخته بود؟ عرض کرد: از شما یاد گرفتم. حضرت فرمود: به‏خدا قسم این دلیل، در صحف ابراهیم و موسى مذکور است.( دوازده گفتار درباره حضرت مهدى عج، ص: 35)

بنا بر این حکایت مى‏توان امام عصر را قلب و قطب، براى خلقت انسانها دانست و بلکه مى‏توان بر اساس بعضى از ادلّه لزوم حجّت- که در گفتار اوّل مورد بحث قرار گرفت- امام زمان را قلب و قطب عالم امکان دانست. در دعاى عدیله هنگام ذکر نام مقدس حضرت مهدى سلام اللَّه علیه مى‏فرماید: الّذی بِبَقائِهِ بَقِیَتِ الدُّنیا وَبِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى‏ وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْارْضُ وَالسّماء آن مهدى منتظرى که با ماندگارى او جهان مانده است و از برکت وجود او تمامى آفریدگان، روزى دریافت مى‏کنند و به‏وجود او زمین و آسمان استوار مانده

بنا بر این حکایت مى‏توان امام عصر را قلب و قطب، براى خلقت انسانها دانست و بلکه مى‏توان بر اساس بعضى از ادلّه لزوم حجّت- که در گفتار اوّل مورد بحث قرار گرفت- امام زمان را قلب و قطب عالم امکان دانست. در دعاى عدیله هنگام ذکر نام مقدس حضرت مهدى سلام اللَّه علیه مى‏فرماید: الّذی بِبَقائِهِ بَقِیَتِ الدُّنیا وَبِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى‏ وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْارْضُ وَالسّماء آن مهدى منتظرى که با ماندگارى او جهان مانده است و از برکت وجود او تمامى آفریدگان، روزى دریافت مى‏کنند و به‏وجود او زمین و آسمان استوار مانده.

ملاحظه مى‏کنید که این جملات و معانى، با کلمه قلب و قطب کاملًا سازگار است.

محدّث نورى در رابطه با کلمه (قطب)- که معمولًا عرفا از این اسم زیاد استفاده مى‏کنند- جمله‏اى را از عالم بزرگوار کفعمى نقل مى‏کند و مى‏فرماید: ایشان در ضمن دعاى ام داود که آمده: اللَّهمَ صَلِّ عَلَى الْابْدالِ والْاوتادِ مى‏فرماید: دنیا خالى نیست از یک قطب و چهار اوتاد و چهل ابدال و هفتاد نجیب و سیصد و شصت صالح که قطب حضرت مهدى علیه السلام‏ است. « نجم‏الثاقب، ص 46» . ملاحظه مى‏کنید که طبق این نقل، شخصیتى همچون کفعمى با آن عظمت و کمالات به حضرت مهدى اطلاق «قطب» نموده، بنابراین اگر حضرت را با نام (قلب و قطب) بنامیم و یا در اشعار خود بیاوریم، مانعى در کار نیست.

امام زمان

 


ابا صالح‏

ابا صالح یکى از کنیه‏هاى مشهور حضرت مهدى علیه السلام است، محدّث نورى رحمه الله نقل مى‏کند که در میان عرب از واژه ابا صالح زیاد استفاده مى‏شود، مخصوصاً در مقام‏ استغاثه جستن به صاحب الامر و روایتى را از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند که هر گاه در راه گم شدى، ندا کن‏ (یا صالِحُ یا أبا صالِح ارْشُدُونا إلى‏ الطَّریقِ رَحِمَکمُ اللَّه).

شعراء این کنیه را در اشعار خود زیاد مى‏آورند و ما نیز در خاتمه این بحث با چند بیت شعر دست توسّل به ذیل عنایت حضرت بقیة اللَّه اعظم دراز مى‏کنیم، و در این ظلمات دنیا از او طلب ارشاد مى‏کنیم و ایشان را با کنیه ابا صالح صدا مى‏زنیم، امید است، مشمول عنایات ایشان قرار گیریم.(همان)

ابا صالح دلم سامان ندارد

مگر هجران تو پایان ندارد؟

ابا صالح بیا دردم دوا کن‏

مرا از دیدنت حاجت روا کن‏

ابا صالح مرا با رو سیاهى‏

به خود راهم بده با یک نگاهى‏

ابا صالح فقیرم من، فقیرم‏

بده دستى که دامانت بگیرم‏

ابا صالح تو خوبى من بدم، بد

مرا از درگهت ردّم مکن ردّ

ابا صالح چه خوش زیبنده باشد

که تو لعل لبت پر خنده باشد

ابا صالح عزیز آل یاسین‏

بیا در جمع ما امشب تو بنشین‏

 

قائم

شیخ صدوق در کتاب «علل الشرائع» از ابو حمزه ثمالى‏  روایت میکند که گفت: از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام پرسیدم یا ابن رسول اللَّه! مگر شما ائمه همه قائم بحق نیستید؟ فرمود: بلى. عرضکردم: پس چرا فقط امام زمان «قائم» نامیده شده؟ فرمود: چون جدم امام حسین علیه السّلام شهید شد، فرشتگان بدرگاه الهى نالیدند و گفتند: پروردگارا! آیا قاتلین بهترین بندگانت، و زاده اشرف برگزیدگانت را بحال خود وامیگذارى؟

هشام فرمود: خداوند حکیمى که براى بدن یک انسان با داشتن چند عضو مختصر، امامى قرار داده که شبهات را براى آنها رفع نماید آیا مى توان گفت براى کاروان بشریت،با این همه اختلافات و سلیقه‏هاى متفاوت، امامى و راهنمائى معیّن ننموده است؟ عمرو بن عبید مات و مبهوت ماند و نتوانست چیزى بگوید

خداوند به آنها وحى فرستاد که اى فرشتگان من آرام گیرید. به عزت و جلالم سوگند، از آنها انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از گذشت زمان ها باشد. آنگاه پروردگار عالم امامان اولاد امام حسین علیه السّلام را به آنها نشان داد و فرشتگان مسرور گشتند. یکى از آنها ایستاده بود و نماز میگذارد. خداوند فرمود: بِذلِکَ الْقائِمُ انْتَقِمُ مِنْهُم‏ ؛ باین قائم از آنها انتقام میگیرم. (مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 229)

مهدی

از امام محمد باقر نقل شده که فرمود : او را «مهدى» گویند، زیرا خداوند بامر پوشیده، هدایتش نموده. او تورات (حقیقى) و سایر کتب آسمانى را از غارى واقع در انطاکیه بیرون مى‏آورد، آنگاه با پیروان تورات طبق تورات و با اهل انجیل طبق انجیل و با اهل زبور طبق زبور و با مسلمانان مطابق قرآن حکومت میکند.(همان)

 

نهی از بکار بردن نام حضرت

صدوق در کتاب «توحید» از حضرت عبد العظیم حسنى از امام على النقى علیه السّلام نقل میکند که فرمود: جایز نیست نام امام زمان برده شود تا گاهى که ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد نماید بعد از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد در کمال الدین از صفوان بن مهران  از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده که فرمود: مهدى از فرزندان من و فرزند پنجم امام هفتم است. او از نظرها غائب شود و جایز نیست که او را بنام یاد کنید.

در آن کتاب از عبد اللَّه ابن ابى یعفور نیز این حدیث از امام ششم منقول است. هم در آن کتاب است که چون در محضر امام موسى بن جعفر علیهما السّلام از امام زمان سخن به میان آمد فرمود: ولادت او بر مردم پوشیده میماند و جایز نیست او را بنام یاد کنند. تا موقعى که خداوند او را ظاهر گرداند و بوسیله او زمین را از عدل و داد پر کند از آن پس که پر از ظلم و ستم شده باشد.( مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 235)



[ چهارشنبه 91/11/4 ] [ 8:52 عصر ] [ فولادپور ]
امام زمان

 

در این نوشتار، با استفاده از منابع روائی شیعه موضوع یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ویژگی‌ها و خصوصیات اسمی و ملیتی آنان، تعداد اصحاب، جنسیت اصحاب (تعداد مرد و زن) مورد بررسی قرار گرفته است.

عصر شیعه ـ براساس آموزه‌های دینی، یکی از سنت‌های الهی در جهان این است که هر پدیده، می‌باید به صورت قاعده مند از راه فراهم آمدن شرایط و مقدمات آن به وجود آید. این اصل، در روایات این گونه بیان شده است: «أبی الله أن یجری الأمور إلا بأسبابها فجعل لکل شئ سبباً؛ خداوند امتناع دارد از این‌که امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد.» (مازندرانی، 1421: ج8، ص210).

تحولات و رخداد‌های اجتماعی نیز همانند پدیده‌های تکوینی، محکوم این اصل می‌باشد. بر این اساس، تحقق هر انقلاب و رویداد اجتماعی، به زمینه‌ها و شرایط آن، وابستگی دارد. ظهور و قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز پیرو همین اصل است و بدون تحقق زمینه‌ها و شرایط آن، به وقوع نخواهد پیوست.

یکی از مهم‌ترین شرایط و مقدمات لازم برای تحقق ظهور، وجود یاورانی شایسته و لایق برای پشتیبانی از قیام و انجام کارهای حکومت جهانی است؛ زیرا سنّت الهی بر این قرار گرفته که امور عالم از مجرای طبیعی و علل و اسباب عادی انجام گیرد؛ بنابر این همان گونه که نقش یاران در موفقیت حرکت‌های اصلاحی پیامبران الهی تعیین کننده بوده، در قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیر نیاز به یاران، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است؛ زیرا بنا نیست این قیام، با نیروی اعجاز به سر انجام برسد؛ بلکه حرکت‌های اصلاحی حضرت از راه اسباب و عوامل عادی به پیروزی می‌رسد. بدیهی است چنین انقلاب عظیمی، بدون نیروهای مؤمن و فوق العاده توانمند و مؤثر، امکان تحقق نخواهند داشت.

بر این اساس، یکی از موضوعات لازم در حوزه مباحث مهدویت، بحث از یاران حضرت مهدی علیه السلام و شناخت ویژگی‌ها، کارکردها و اقدامات سیاسی نظامی مجموعه نیروهایی است که هنگام ظهور به امام مهدی علیه السلام می‌پیوندند و تحت فرمان آن حضرت، به انجام مسؤولیت می‌پردازند. با توجه به اهمیت مسأله و نقش آموزندة آن، بخشی از روایات مهدویت به انعکاس این موضوع پرداخته است.

گروه انصار، عبارتند از مجموعه یاورانی که پس از ظهور به حمایت از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌شتابند و به سپاه آن حضرت ملحق می‌شوند. این عده، شامل همة افرادی می‌شود که با آغاز قیام حضرت، دسته دسته برای یاری ایشان به پا می‌خیزند، و دعوت امام علیه السلام را لبیک می‌گویند. این گروه، شامل سه دسته از نیروهایی هستند که به تدریج به سپاه حضرت می‌پیوندند

طبق آنچه از روایات استفاده می‌شود، مجموع یاوران و کسانی را که در آغاز ظهور، دعوت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را لبیک می‌گویند و برای یاری، به امام علیه السلام می‌پیوندند، می‌توان به دو گروه، تقسیم کرد:

الف. گروه اصحاب

ب. گروه انصار

گروه اصحاب، افراد ویژه و فوق العاده ممتازی هستند که به عنوان اصحاب حضرت در نخستین ساعات ظهور، به امام مهدی علیه السلام می‌پیوندند. آنان، هسته‌های اولیة نهضت جهانی امام مهدی علیه السلام را تشکیل می‌دهند. آنان کسانی‌اند که هم قیام حضرت با حضور آنان آغاز می‌شود و هم پس از پیروزی، از مشاوران و وزرای امام عصر علیه السلام خواهند بود و بخش مهمی از کارها را به دوش خواهند کشید. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با کمک آنان، دنیا را فتح کرده و عدالت موعود را سراسر جهان حاکم خواهند کرد.

در منابع روایی، این گروه، با عنوان «اصحاب المهدی» یاد شده‌اند. آنان، در مقایسه با دیگر یاران حضرت، از مقام، جایگاه و منزلت برتری برخوردار‌ند و در سیستم حکومتی حضرت نیز مسؤولیت‌های مهم‌تر و حساس‌تری بر عهده دارند.

امام زمان

 

اما گروه انصار، عبارتند از مجموعه یاورانی که پس از ظهور به حمایت از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌شتابند و به سپاه آن حضرت ملحق می‌شوند. این عده، شامل همه افرادی می‌شود که با آغاز قیام حضرت، دسته دسته برای یاری ایشان به پا می‌خیزند، و دعوت امام علیه السلام را لبیک می‌گویند. این گروه، شامل سه دسته از نیروهایی هستند که به تدریج به سپاه حضرت می‌پیوندند:

دستة اول، کسانی‌اند که در آغاز ظهور و اعلام خبر قیام حضرت در مکه، خود را به امام علیه السلام می‌رسانند و با ایشان بیعت می‌کنند. حضرت، پس از حضور و اعلام بیعت آنان، به قیام می‌پردازد و از مکه به سوی مدینه حرکت می‌کند.

دسته دوم، خیل عظیمی از مؤمنان و مشتاقانی‌اند که با آغاز قیام حضرت، در میانه راه به سپاه امام مهدی علیه السلام می‌‌پیوندند و در رکاب او با دشمنان خدا می‌جنگند.

دسته سوم، نیروها و سپاهیانی‌اند که پس از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از جاهای دور و نزدیک با هدف مقابله با لشکریان سفیانی و حمایت و پشتیبانی از حضرت مهدی علیه السلام، به سوی او می‌شتابند و به سپاه حضرت می‌پیوندند.

در این نوشتار، سعی شده است به منظور شناخت خصوصیات و اوصاف اصحاب و یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نقش مؤثر آنان در شرایط و تحولات نخستین روز‌های ظهور، ابعاد مختلف این موضوع بررسی شود.

طبق نقل روایات، اصحاب مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همگی جوانند مگر تعداد اندکی؛ مانند کمی سرمه در چشم یا کمی نمک در غذا . در برخی روایات، یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیران روز و نیایشگران شب زنده دار که دل‌هاشان مانند پاره‌های آهن، محکم واستوار است، توصیف شده اند . آنان، رادمردانی‌اند که جز شهادت در راه خدا، آرزوی دیگری ندارند و برابر رهبر و مولای خود، سخت مطیع و فرمانبردارند

گروه اصحاب

کلمه «اصحاب» و «صحابه»، جمع صاحب از مادة «صحب» به معنای همراه، گروه، معاشر و یاور است (ابن منظور، بی‌تا: ص519؛ زبیدی، 1385: ج3، ص186). در آیات و روایات نیز این کلمه به معنای همراه، اهل، دسته وگروه، به کار رفته است.

درباره اصحاب و یاران حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، و وقایع مربوط به آن نکات متعددی قابل طرح است که این جا لازم است با استناد به روایات، بدان اشاره شود:

چگونگی پیوستن اصحاب حضرت مهدی علیه السلام به آن حضرت

طبق نقل روایات، اصحاب مهدی، به طور ناگهانی و معجزه‌آسا، از مسافت‌های دور و نزدیک، در یک شب یا صبحگاه، در مکه معظمه، گرد می‌آیند و به حضرت می‌پیوندند. امیرالمؤمنین علیه السلام درباره چگونگی فراخوانی و پیوستن یاران مهدی علیه السلام، از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می‌کند: «‌خداوند، یاران مهدی را در کمتر از چشم به هم زدن، از مشرق و مغرب، کنار کعبه، گرد می‌آورد.» (ابن طاووس، همان: ص146)

همچنین در روایت دیگری از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: « یاران مهدی، با طی الأرض به سوی او می‌شتابند و در مکه با او بیعت می‌کنند.» (فتال نیشابوری، بی‌تا: ج2، ص263)

بیعت

چگونگی بیعت اصحاب

پس از پیوستن یاران امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اولین اقدام حضرت، اخذ بیعت از اصحاب و پیمان وفاداری و اطاعت آنان از امام علیه السلام است. پایمردی در میدان رزم، دوری از حرام و کارهای منکر مثل دزدی، زراندوزی، احتکار، رباخواری، تخریب مساجد، شهوات باطل، نوشیدن شراب، تجمل گرایی، تحقیر اشخاص مؤمن، تعقیب افراد فراری، خونریزی ناحق، انفاق به افراد منافق و کافر، انجام عمل منافی عفت و … از موارد مطرح در این میثاق بیعت است. همچنین امام از یاران خود پیمان می‌گیرد در تحمل سختی‌ها مقاوم باشند و مردم را امر به معروف و نهی از منکر کنند. اصحاب نیز همگی این پیمان را می‌پذیرند و تک تک با امام علیه السلام رو بوسی می‌کنند.(شافعی، بی‌تا: ص96)

اوصاف اصحاب

طبق نقل روایات، اصحاب مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همگی جوانند مگر تعداد اندکی؛ مانند کمی سرمه در چشم یا کمی نمک در غذا (طوسی، بی‌تا: ص284). در برخی روایات، یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیران روز و نیایشگران شب زنده دار که دل‌هاشان مانند پاره‌های آهن، محکم واستوار است، توصیف شده اند (مجلسی، همان: ج52، ص386). آنان، رادمردانی‌اند که جز شهادت در راه خدا، آرزوی دیگری ندارند و برابر رهبر و مولای خود، سخت مطیع و فرمانبردارند. ابهت و رعب این جنگجویان مصمم و فولادین، دشمنان را زمین‌گیر می‌کند.(نوری، بی‌تا: ج11، ص114) در راه انجام مأموریت خود، بسیار قاطع و بی‌باکند و هرگز هراسی به دل راه نمی‌دهند.(مجلسی، همان: ج52، ص308)

میان یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زنان نیز حضور دارند و در بخش‌های بهداشت و درمان، انجام وظیفه می‌کنند. در روایات، تعداد آنان متفاوت ذکر شده است

امام مهدی علیه السلام، با چنین اصحاب و یارانی، جهان را فتح کرده و اسلام را در سراسر گیتی، حکم فرما می‌سازد. از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: گویی یاران مهدی را می‌بینم که سراسر زمین و آسمان را احاطه کرده‌اند و چیزی در جهان نیست، مگر این‌که در قبضه قدرت آنان است. آن‌ها، در جامعه به حدی محبوبند که حتی پرندگان و درندگان نیز در پی جلب خشنودی و فرمان برداری آنان هستند. قطعه‌ای از زمین، از این‌که یکی از یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر آن گام نهاده است، بر قطعه دیگر فخر و مباهات می‌کند.(صدوق، همان: ج2، ص672؛ مجلسی، همان: ج52، ص327)

حضور زنان در میان اصحاب

میان یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زنان نیز حضور دارند و در بخش‌های بهداشت و درمان، انجام وظیفه می‌کنند. در روایات، تعداد آنان متفاوت ذکر شده است. طبق روایت مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام سیزده نفر میان اصحاب قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف حضور دارند که زخمی‌ها را مداوا و بیماران را پرستاری می‌کنند.(طبری، همان: ص259) در این روایت، نام‌های نه نفر از این زنان ذکر شده است. در برخی روایات، از حضور پنجاه زن میان یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، خبر داده شده است. آنان، در کارهای بهداشتی و امدادی به رزمندگان اسلام خدمت رسانی می‌کنند.(نعمانی، همان: 279) در برخی دیگر، عدد بیشتری نیز ذکر شده است.(ابن طاووس، همان: ص151)

ظاهراً این نوع روایات، ناظر به زنانی‌اند که پس از قیام، حضرت را همراهی و در کارها با سپاه و اردوی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مشارکت می‌کنند.

 



[ جمعه 90/11/14 ] [ 11:59 صبح ] [ فولادپور ]

آل یاسین

 


توصیه به خواندن زیارت آل یاسین

امام زمان (علیه السلام) در توقیع شریفی می فرماید: «هرگاه خواستید به وسیله ی ما به خداوند بلند مرتبه توجه کنید و به سوی ما روی آورید، همانگونه که خداوند متعال فرموده است بگوئید: ... سلامٌ علی آل یاسین.... .» (1) 

توصیه به خواندن دعای ندبه

یکی از بازرگانان اصفهانی که مورد اعتماد گروهی از دانشمندان بود، در عالم رؤیا به محضر امام زمان (علیه السلام) مشرف می شود و از ایشان می پرسد: «فرج شما کی خواهد رسید؟» می فرمایند: «نزدیک است، به شیعیان ما بگوئید دعای ندبه را روزهای جمعه بخوانند.» (2)

توصیه به خواندن دعای فرج

مرحوم شیخ طبرسی (ره) در کتاب «کنوز النجاح» نقل می کند: ابوالحسن محمد بن احمد بن ابی اللیث از ترس کشته شدن به قبر امام کاظم (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) پناه آورد. در عالم رؤیا امام زمان (علیه السلام) را زیارت کرد. آن حضرت این دعا (دعای فرج) را به او تعلیم دادند و او به برکت خواندن آن، از کشته شدن نجات یافت. 

مرحوم مجلسی (ره) در کتاب «روضه المتقین» در شرح «من لا یحضره الفقیه» می گوید که در اوایل بلوغ در مسجد قدیم اصفهان میان خواب و بیداری حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) را دیدم، گفتم: «مولای من! چون نمی توانم همیشه خدمت شما شرفیاب شوم کتابی به من عنایت کنید که همیشه به آن عمل کنم.» آن حضرت به واسطه شخصی نسخه ای از کتاب صحیفه سجادیه را به ایشان می دهند و بعد از مدتی به برکت وجود امام زمان (علیه السلام)، کتاب شریف صحیفه سجادیه اشتهار می یابد

توصیه به خواندن نماز شب، زیارت جامعه، زیارت عاشورا

در تشرف مرحوم سید احمد بن سید هاشم بن سید حسن موسوی رشتی (ره) که از مسافرت حج از قافله جدا می شود و راه را گم می کند، به او می فرمایند: «نافله (نماز شب) را بخوان تا راه را پیدا کنی.» او نماز شب را می خواند بعد به او می فرمایند: «زیارت جامعه را بخوان.» ایشان زیارت جامعه را از حفظ می خوانند. بعد می فرمایند: «زیارت عاشورا را بخوان.» او زیارت عاشورا را نیز از حفظ می خواند با تمام لعن و سلام و دعای علقمه، آنگاه او را سوار بر مرکب می کند و می فرماید: «چرا شما نافله نمی خوانید؟ نافله. نافله. نافله» و باز می فرماید: «چرا شما عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا. عاشورا. عاشورا.» بعد می فرماید: «چرا شما زیارت جامعه نمی خوانید؟ جامعه. جامعه. جامعه.» سپس می فرماید: «اینها دوستان شما هستند که در کنار نهر آبی فرود آمده اند تا برای نماز صبح وضو بگیرند.» (3)

 

صحیفه سجادیه

 


توصیه به خواندن صحیفه سجادیه

مرحوم مجلسی (ره) در کتاب «روضه المتقین» در شرح «من لا یحضره الفقیه» می گوید که در اوایل بلوغ در مسجد قدیم اصفهان میان خواب و بیداری حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) را دیدم، گفتم: «مولای من! چون نمی توانم همیشه خدمت شما شرفیاب شوم کتابی به من عنایت کنید که همیشه به آن عمل کنم.» آن حضرت به واسطه شخصی نسخه ای از کتاب صحیفه سجادیه را به ایشان می دهند و بعد از مدتی به برکت وجود امام زمان (علیه السلام)، کتاب شریف صحیفه سجادیه اشتهار می یابد.(4)

توصیه به خواندن زیارت امین الله

در تشرف مرحوم حاج علی بغدادی به محضر امام زمان (علیه السلام)، او می گوید: همراه با امام زمان (علیه السلام) داخل حرم مطهر امام کاظم (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) شدیم و به ضریح مقدس چسبیدیم و بوسیدیم. بعد به من فرمود: «زیارت بخوان.» گفتم: «سواد ندارم.» فرمود: «برایت زیارت بخوانم؟» عرض کردم: «آری» فرمود: «کدام زیارت را می خواهی؟» گفتم: «هر زیارت که افضل است.» فرمود: «زیارت امین الله افضل است.» آنگاه مشغول به خواندن زیارت امین الله شدند.(5) 

دعا برای فرج امام زمان (عج)

آقا میرزا محمدباقر اصفهانی (ره) می گوید که شبی در خواب گویا مولایم، حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) را دیدم که به من فرمودند: «روی منبرها به مردم بگویید که توبه کنند و برای فرج حضرت حجت (عج) دعا نمایید و بدانید این دعا مثل نماز میت واجب کفایی نیست بلکه مانند نمازهای یومیه بر تمام مکلفین واجب است.» (6)

در تشرف مرحوم آیت الله حاج سید محمد فرزند آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی، امام زمان (علیه السلام) فرمودند: «از علایم ظهور، فقط علامات حتمی مانده است و چه بسا آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندند شما برای فرج من دعا کنید.»(7)

پی نوشت ها :

(1)    نجم الثاقب ، ص411

(2)    ملاقات با امام زمان(عج) ، ص45

(3)    نجم الثاقب ، ص 664

(4)    نجم الثاقب ، ص455

(5)    نجم الثاقب ، ص455

(6)    ملاقات با امام زمان(عج) ، ص 87

(7)    ملاقات با امام زمان(عج) ، ص8



[ جمعه 90/11/14 ] [ 11:58 صبح ] [ فولادپور ]
........

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب