سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک

وقتی قبر برای ما تنگ می‌شود

 


 

در روایتی آمده است که ابو بصیر خدمت امام صادق علیه‌السلام رفت و از حضرت پرسید: «آیا کسی از فشار قبر رهایی می‌یابد؟». امام در پاسخ فرمود: «از فشار قبر به خدا پناه می‌برم. فقط عده کمی فشار قبر نمی‌بینند».

 

 


 

قبر

 


فشار قبر

یکی از حوادث مهم عالم قبر، «فشار قبر» است. آن گونه که از برخی روایات استفاده می‌شود، فشار قبر برای همه مگر افراد اندکی وجود دارد؛ برای برخی شدیدتر و برای برخی ملایم‌تر است. فشار قبر به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی‌هاست. قرآن فشار قبر برخی را این گونه توصیف کرده است: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکًا»؛ «و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت».(1)

از روایات بیان شده در این مسئله چنین به دست می‌آید که منظور از «معیشة ظنک» در این آیه شریفه، همان عذاب قبر است؛ شاهد آن نیز اشاره ای است که بعد از این عبارت به قیامت شده است: «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی»؛ «و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌کنیم».

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است که فرمود: «به خدا قسم تنها چیزی که من برای شما می‌ترسم (که گرفتارش شوید) برزخ است».(2)

البته بعضی از انسان‌ها همچون انبیا و امامان علیهم السلام و نیز مؤمنان از فشار قبر مستثنا هستند. در برخی روایات آمده است که زمین، مشتاق مؤمنان است که در حال حیات بر روی زمین، مرتکب معصیت خداوند نشده و پروردگار خویش را از خود راضی کرده‌اند. زمین، آماده پذیرایی از آنان بوده و برای آن‌ها از مادر مهربان‌تر است و بر چینی کسانی هرگز فشار قبر نخواهد آورد. حتی مؤمنان راستین از اینکه قبض روح شده و پا به منزل جدید گذاشته‌اند، راضی و خوشحالند و خدا و پیامبر و امامان علیهم السلام نیز از او راضی‌اند و فرشتگان به او بشارت می‌دهند: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلی فی عِبادی * وَ ادْخُلی جَنَّتی»؛ «تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم در آی و در بهشتم وارد شو».(3) (4)

در روایتی آمده است که ابو بصیر خدمت امام صادق علیه‌السلام رفت و از حضرت پرسید: «آیا کسی از فشار قبر رهایی می‌یابد؟». امام در پاسخ فرمود: «از فشار قبر به خدا پناه می‌برم. فقط عده کمی فشار قبر نمی‌بینند».(5)

فشار قبر برای همه یکسان نیست؛ بلکه برخی انسان‌ها اصلاً فشار قبر ندارند، چنان که در برخی روایات آمده است: مؤمنانی که بعضی از اعمال خیر مانند نماز شب، مداومت بر تلاوت برخی از سوره های قرآن یا بعضی از ذکرها و ... داشته باشند، از فشار قبر در امانند؛فشار قبر در بعضی افراد شدید است و کیفر اعمالشان محسوب می‌شود و برای گروهی دیگر خفیف‌تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی‌هاست

منظور از فشار قبر

با دقت در آیات و روایات مربوط به عالم برزخ و عذاب قبر، روشن می‌شود که مراد از قبر، آن گودال کوچکی نیست که انسان را در آن دفن می‌کنند، بلکه مقصود همان جهانی است که انسان پس از مرگ. پیش از برپا شدن قیامت در آن زندگی می‌کند و چون قرار گرفتن در قبر، ملازم و یا سرآغازی برای ورود به آن جهان می‌باشد، واژه قبر در مورد آن به کار رفته است. (6)

در روایتی آمده است که از امام صادق علیه‌السلام پرسیدند: «اگر کسی [چندین روز] به دار آویخته شده باشد، فشار قبر درباره او چگونه است؟». امام در پاسخ فرمود: «به هوایی که بر او احاطه دارد، دستور داده می‌شود که از هر طرف بر او فشار وارد کند».(7)

روایات بسیاری در این زمینه وارد شده است که حاکی از آن می‌باشد که فشار قبر از مسلّمات است و تردیدی در آن نیست؛ اگر چه حقیقت آن بر ما روشن نیست، ولی دورنمای آن این است که وقتی جنازه انسان را در قبر می‌گذارند، او خود را در تنگنای تاریک وحشت آور قبر می‌نگرد و در فشار و زحمت بسیار سختی قرار می‌گیرد. (8) بنا بر همین روایات، روح بعد از جدا شدن از این بدن، به بدن‌های لطیفی شبیه به این بدن‌های دنیوی که در اصطلاح به آن «بدن مثالی» می‌گویند، تعلق می‌گیرد و سؤال و فشار قبر نیز مربوط به روح و آن بدن مثالی است. (9)

فشار قبر برای همه یکسان نیست؛ بلکه برخی انسان‌ها اصلاً فشار قبر ندارند، چنان که در برخی روایات آمده است: مؤمنانی که بعضی از اعمال خیر مانند نماز شب، مداومت بر تلاوت برخی از سوره های قرآن یا بعضی از ذکرها و ... داشته باشند، از فشار قبر در امانند؛ (10) فشار قبر در بعضی افراد شدید است و کیفر اعمالشان محسوب می‌شود و برای گروهی دیگر خفیف‌تر و به منزله کفاره گناهان و جبران کوتاهی‌هاست. (11)

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است که فرمود: به خدا قسم تنها چیزی که من برای شما می‌ترسم (که گرفتارش شوید) برزخ است

پاسخ گویی به نکیر و منکر

پاسخ گویی در شب اول قبر به دو فرشته نکیر و منکر نیز از مسلّمات است که تردیدی در آن نیست. طبق روایات مطرح شده در این زمینه، برای اینکه نکیر و منکر در شب اول قبر با انسان مهربان شوند و ترس از آن دو فرشته از انسان دور شود، هر کس نُه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد، این دو فرشته در هنگام سؤال قبر با او مهربان می‌شوند. امام باقر علیه‌السلام در مورد فضایل شب زنده داری در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان و خواندن صد رکعت نماز در آن شب فرموده است: «خدا ترس نکیر و منکر را از او برطرف می‌کند». همچنین در روایتی آمده است که تلقین میت موجب می‌شود که نکیر و منکر از سؤال قبر صرف نظر کنند. (12)

بعضی از کارها مایه فشار قبر است و برخی دیگر از فشار قبر می‌کاهند. اموری که باعث فشار قبر می‌شوند، عبارتند از:

تباه کردن نعمت: در سخنی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «فشار قبر برای مؤمن، کفاره نعمت‌هایی است که تباه کرده است».(13)

بداخلاقی با خانواده: رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد فشار قبر سعد بن معاذ صحابی بزرگش فرمود: «فشار قبر او به خاطر بداخلاقی او با خانواده‌اش بود».(14)

نمّامی و سخن چینی، مراقبت نکردن از آلودگی بدن به قطره های بول (ادرار) و دوری جستن از اهل و عیال: امام علی علیه‌السلام فرموده است: «از جمله چیزهایی که موجب عذاب قبر می‌شود، سخنی چینی، مراقبت نکردن از آلودگی بدن به قطره های بول و دوری جستن از اهل و عیال است».(15)

چیزهایی نیز که فشار قبر را کم می‌کنند، عبارتند از:

نماز شب: امام رضا علیه‌السلام فرموده است: «خواندن نماز شب و هفتاد بار استغفرالله گفتن، موجب ایمنی از عذاب قبر می‌شود».(16)

خواندن سوره «تکاثر» هنگام خوابیدن، خواندن سوره «نساء» در روز جمعه و خواندن سوره «ن و القلم» در نماز واجب و مستحب. (17)

 

پی نوشت ها:

1. طه: 124

2. بحارالانوار، ج 6، ص 214

3. فجر: 27 30

4. تفسیر نمونه، ج 26، ص 475 479

5. بحارالانوار، ج 6، ص 261

6. سبحانی، جعفر، معادشناسی در پرتو کتاب، سنت و عقل، ترجمه علی شیروانی، ص 86

7. بحارالانوار، ج 6، ص 266

8. طاهری، حبیب الله، سیری در جهان پس از مرگ، ص 288

9. ر. ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 9، ص 238 239

10. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، پیام قرآن، ج 5، ص 468 470

11. ر. ک: هاشمی؛ سید علی، پرسمان قرآنی معاد، ص 95 93

12. ر. ک: قمی، شیخ عباس، منازل الاخره، ص 38 30

13. بحارالانوار، ج 6، ص 221

14. همان، ص 220

15. همان

16. مستدرک الوسایل، ج 6، ص 331

17. کافی، ج 2، ص 623؛ وسایل الشیعه، ج 7، ص 409؛ بحارالانوار، ج 79، ص 64

 



[ یکشنبه 91/3/7 ] [ 11:58 صبح ] [ فولادپور ]

جهنم

 

فلسفه ی عذاب جاوید برای گناه محدود و کوتاه در زندگی دنیا و فایده عذاب جاوید برای کسانی که محکوم به آن شده اند مسائلی است که این نوشتار می کوشد به آنها پاسخ دهد.

 


 

تناسب گناه با عذاب دائم همیشگی

از آنجا که جهنم و عذاب آن، باطن اعمالی است که در دنیا انجام داده ایم، می توان به راز خلود در جهنم پی برد و آن این است که:

عده ای چنان در اعمال زشت فرو می روند که هر اندازه عمر هم داشته باشند امکان ندارد آن اعمال و آن رویه را کنار بگذارند. در واقع ذات این ها کاملا در انحراف قرار گرفته و اعمال زشتشان به قدری زیاد شده که فطرتشان را منسوخ نموده است، به تعبیر امام خمینی: "کسی که مخلد در ارض طبیعت گردد. باطن آن در عالم دیگر جلوه می کند و آن خلود در عذاب جهنم است. خلود در جهنم، تابع خاموش شدن نور فطرت است و آن از"اخلاد الی الارض" به طور مطلق حاصل شود و این تعبیر از قرآن کریم اقتباس شده است که :"ولکنه اخلد الی الارض و اقبح  هواه" (1) اما او جاودانه به زمین گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد.

اگر فطرت توحید، که فطرة الله است، از دست رفت و به جای آن شرک و کفر نشست دیگر شفاعت شافعین نصیب انسان نشود و انسان در عذاب جاودانه خواهد ماند. گاهی ملکات سبب خلود انسان در جهنم می شود، زیرا که ایمان را می گیرد، مثل حسد. در روایات است که: حسد ایمان را می خورد همان طور که آتش هیزم را می خورد.(2) و نیز در روایات آمده که اگر دو گرگ در ابتدا و انتهای گله ی بی شبان رها شود به اندازه حب شرف و مال و دنیا که دین مومن را از او می گیرد، آن ها را هلاک نمی کنند. (3)

اگر فطرت توحید، که فطرة الله است، از دست رفت و به جای آن شرک و کفر نشست دیگر شفاعت شافعین نصیب انسان نشود و انسان در عذاب جاودانه خواهد ماند

اگر انسان با اخلاق فاسد از این عالم مادی منتقل شود رها شدن از آن اخلاق از دست خود او خارج می گردد، و تا یک خلق از اخلاق انسانی بخواهد در آخرت یا برزخ تبدیل به خلق نیکو شود، هیهات است. (4)

به این دلیل، وقتی فردی یهودی، خلود در جهنم را به عنوان اشکال نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) مطرح می کند، ایشان در پاسخ می فرمایند: "او را به واسطه ی نیتش در آتش جاودان نگه می دارد. کسی را که خداوند می داند اگر تا پایان دنیا در آن بماند، نافرمانی او را می کند، به واسطه ی نیتش برای همیشه در آتش نگه می دارد و این نیت او از عملش بدتر است. همین طور کسی که در بهشت جاودان جای دارد، بدین سبب است که قصد دارد اگر هر روز در دنیا باقی بماند، همواره فرمانبری خدا را نماید و نیت او از عملش بهتر است، به دلیل نیت هاست که اهل بهشت در بهشت و اهل جهنم در جهنم جاودان می مانند.(5)

علاوه بر بحث روانی و عرفانی، تبیین فلسفی ای نیز از این مطلب می توان ارائه کرد، بدین صورت که:

کسی که همواره در بدی ها غوطه ور است، ذاتش منسوخ شده و در جهت ضد الهی قرار گرفته است. از سوی دیگر، همگان به سوی خدا در حرکت اند. در این حال چنین کسی از طرفی با اعمالش، هویت خود را کاملا در جهت خلاف رسیدن به خدا سیر داده و از سوی دیگر، اقتضای رحمت الهی این است که او نیز به سوی خدا برود. در حقیقت این برگرداندن او به سوی خدا، برخلاف هویتی است که خودش برای خود رقم زده است و این برای او عذابی همیشگی خواهد بود، زیرا هویتش در یک جهت قرار گرفته است، ولی رحمت الهی و قانون الهی که رجوع همگان به سوی خدا است، او را به جهتی دیگر می کشاند.

همین عذاب دائم، مقتضای رحمت عام الهی است که "همه موجودات را به سوی خدا برگرداند" و ثمره اش برای آن ها نیز همین کشیده شدن به سوی خداست، ولو بسیار درد آور باشد

در مورد سایر مجرمین، چون صفت زشتی را در جان پرورده بودند، جدا شدن آن صفت برایشان با درد و رنج فراوان توأم است، اما همین که آن صفت از عمق وجودشان کنده شد، دیگر عذابشان به پایان می رسد و از جهنم خلاصی می یابند، ولی کسی که این صفت، عین ذات و هویتش شده، وجودش عین زشتی و پلیدی گردیده است و بازداشتن او از پلیدی مستلزم حرکتی کاملاً در خلاف جهت ذات و هویتش است و این رنجی مداوم و پایان ناپذیر خواهد بود. قرآن کریم می فرماید: "و اذا ذکرالله وحده اشمأ زّت قلوب الذین لایؤمنون بالآخرة." (6)  هر وقتی خدا به تنهایی یاد شود دل های آنان که به آخرت ایمان ندارد، منزجر می گردد.

همانطور که گفتیم اولاً آخرت، باطن این دنیاست، و ثانیا در آخرت، باطل بودن تأثیرات استقلالی اشیاء آشکار می گردد و در واقع مصداق کامل و دقیق جمله ی "ذکر الله وحده" قلبهایشان منزجر می شد.

با این وصف، در عین حال که آن ها عذابی دائم می چشند، همین عذاب دائم، مقتضای رحمت عام الهی است که "همه موجودات را به سوی خدا برگرداند" و ثمره اش برای آن ها نیز همین کشیده شدن به سوی خداست، ولو بسیار درد آور باشد.

خلاصه سخن ...

براساس آنچه بیان شد علت اصلی خلود و جاودانگی در عذاب جهنم تغییر هویت انسان به واسطه انحراف و خروج از مسیری است که خداوند برای او در نظر گرفته است. هویت انسان همان مسیر به سوی خدا و حرکت در مسیر توحید می باشد در حالی کفر و شرک حرکت در جهت خلاف آن می باشد 

پی نوشت:

1- اعراف /176

2- کلینی، اصول کافی، ج2، ص306

3- کلینی، اصول کافی، ج1، ص315

4- امام خمینی، معاد از دیدگاه امام خمینی، ص321 -320

5- صدوق، التوحید، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، ص399-398

6- زمر /45



[ شنبه 90/12/6 ] [ 6:45 عصر ] [ فولادپور ]

 


 

خواب، برادر مرگ و شکل ضعیفی از آن است. از امام جواد علیه‌السلام پرسیدند: مرگ چیست؟ حضرت فرمود: «مرگ، همان خوابی است که هر شب به سراغ شما می‌آید، جز اینکه مدتش طولانی است و انسان از آن بیدار نمی‌شود تا روز قیامت».

 

 


 

روح جدایی

 


خواب و مرگ، تفاوت‌ها و شباهت‌ها

 

از نظر قرآن، حقیقت انسان به روح اوست. اگر روح نباشد، انسان به جسم بی حرکت و مرده تبدیل می‌شود؛ همان گونه که هنگام مرگ روح از بدن جدا می‌شود، در هنگام خواب نیز روح از بدن جدا می‌شود، با این تفاوت که در هنگام مرگ ارتباطش به طور کامل قطع می‌شود و به بدن باز نمی‌گردد، اما در هنگام خواب ارتباطش کاملاً قطع نشده؛ بلکه کم می‌شود و دستگاه درک و شعور از کار می‌افتد و چون ارتباطش به طور کامل قطع نشده، به همین دلیل بخشی از فعالیت‌هایی که برای ادامه حیات بدن ضرورت دارد، مانند ضربان قلب، گردش خون، فعالیت دستگاه تنفس و ... ادامه می‌یابد و چون روح انسان هنگام خواب از بدن جدا می‌شود و با حواس ظاهری ارتباط ندارد، حقایق بیشتری را درباره آینده و یا امور پنهانی درک می‌کند و این امر، اساس رؤیاهای صادقه را تشکیل می‌دهد.(1) اما چگونگی جدا شدن روح از بدن هنگام خواب، برای ما قابل درک نیست.

 

تفاوت خواب و مرگ

مرگ و خواب شباهت زیادی به هم دارند، اما یک تفاوت عمده و اساسی میان آن‌ها وجود دارد که آن‌ها را از هم متمایز می‌سازد و آن، اینکه خداوند هم در مرگ و هم در خواب روح انسان را قبض می‌کند، اما در مرگ دیگر روح به بدن باز نمی‌گردد و دستگاه مغز آدمی تعطیل می‌شود، ولی در خواب فقط بخشی از دستگاه مغز تعطیل می‌شود و دوباره به بدن بازگردانده می‌شود: «اللّهُ یَتَوَفَّی اْلأَنْفُسَ حینَ موت‌ها وَ الَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ اْلأُخْری إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی»؛ «خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می‌کند و ارواحی را که نمرده‌اند نیز به هنگام خواب می‌گیرد؛ سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده، نگه می‌دارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) باز می گرداند».(2)

بنابراین روشن می‌شود که خواب، برادر مرگ و شکل ضعیفی از آن است. از امام جواد علیه‌السلام پرسیدند: مرگ چیست؟ حضرت فرمود: «مرگ، همان خوابی است که هر شب به سراغ شما می‌آید، جز اینکه مدتش طولانی است و انسان از آن بیدار نمی‌شود تا روز قیامت.»(3)

روح انسان در عالم خواب، قالب مثالی (برزخی) به خود می‌گیرد و به پرواز در می‌آید و عوالمی را سیر می‌کند که در بیداری میسر نیست. این آگاهی بستگی به تکامل روحی افراد دارد؛ از این رو تنها بعضی از ارواح به آن‌ها آگاه می‌شوند، همان گونه که برای برخی از اولیای خداوند در بیداری نیز چنین چیزی ممکن است

 

 

چنان که انسان در خواب چیزهایی را متوجه می‌شود، پس از مرگ نیز در مقیاس وسیع‌تر مسائل را می‌فهمد. وقتی انسان می‌میرد، پرده از مقابل چشمان او کنار می‌رود و عالمی فراتر از عالم دنیا را مشاهده می‌کند. در آن عالم، محدودیت‌های این عالم وجود ندارد و زمان و مکان در آنجا مطرح نیست.

 

زندگی آخرتی در مقایسه با زندگی دنیایی، بسیار عمیق‌تر و پردامنه تر است؛ قرآن در این مورد می‌فرماید: « وَ جاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحیدُ * وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ ذلِکَ یَوْمُ الْوَعیدِ * وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهیدٌ * لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ»؛ «و سرانجام، سکرات (و بیخودی در آستانه) مرگ به حق فرامی رسد (و به انسان گفته می‌شود:) این همان چیزی است که تو از آن می‌گریختی و در «صور» دمیده می‌شود؛ آن روز، روز تحقق وعده وحشتناک است. هر انسانی وارد محشر می‌گردد، در حالی که همراه او حرکت دهنده و گواهی است. (به او خطاب می‌شود:) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملاً تیزبین است».(4)

 

رفتن روح به قیامت

روح انسان می‌تواند در خواب اخبار قیامت و آینده دور را به دست آورد و از آنجا خبر گیرد. از برخی آیات قرآن چنین به دست می‌آید که پاره ای از خواب‌ها انعکاسی از آینده دور یا نزدیک است. همچنان که آیات 36 تا 43 سوره یوسف، رؤیای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که در آیه 27 سوره فتح آمده و خواب حضرت ابراهیم علیه‌السلام که در آیه 102 سوره صافات آمد، از جمله این آیات است.

از این آیه‌ها چنین استفاده می‌شود که دستگاه گیرنده حساس روح آدمی، از طریق ارتباط مرموزی می‌تواند از حوادث آینده خبر آورد. خواب در اسلام، حرمت روح به سوی عالم ارواح شمرده شده است. روح انسان در عالم خواب، قالب مثالی (برزخی) به خود می‌گیرد و به پرواز در می‌آید و عوالمی را سیر می‌کند که در بیداری میسر نیست. این آگاهی بستگی به تکامل روحی افراد دارد؛ از این رو تنها بعضی از ارواح به آن‌ها آگاه می‌شوند، همان گونه که برای برخی از اولیای خداوند در بیداری نیز چنین چیزی ممکن است.(5)

  

پی نوشت ها :

1. ترجمه المیزان، ج 17، ص407 و 408؛ تفسیر نمونه، ج 19، ص 484 ـ 476.

2. زمر: 42.

3.  بحارالانوار، ج6، ص 155.

4. ق: 22 ـ 19.

5. ر.ک: هاشمی، پرسمان قرآنی معاد، ص 50 ـ 48.



[ شنبه 90/12/6 ] [ 6:41 عصر ] [ فولادپور ]
........

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب