سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد

بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد
بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن روی ماه بر دارد
 

                    ای محضر ظهور و ای مظهر حضور
                         کی می شود حضورت آخر شود ظهور
                             دائم خطور می کند از ذهن و از دلم
                                 عجل علی ظهورک یا صاحب الامور 

                                                            اللهم عجل لولیک الفرج


 


[ چهارشنبه 91/11/4 ] [ 9:4 عصر ] [ فولادپور ]

.:.بسم رب المهدی.:. 

تــکه ای از پر پــرواز کم است

یــازده بار شــمردیم یکی بــاز کم است

این هــمه آب که جــاریست نه اقیــانوس است

عــرق شــرم زمــین است کــه ســر بــاز کــم است.

هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی ...
هر زمان بود تفاوت، تو رفتی، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت،
و به افاق نبردند صدایت،
و غریب است امامت.

من که هستم،
تو کجایی؟
تو خودت! کاش بیایی.



[ چهارشنبه 91/11/4 ] [ 9:1 عصر ] [ فولادپور ]

«مرحومه معصومه خانم مصلحی عراقی» که همسر «حضرت آیت الله الهی» بود در سن 75 سالگی بر اثر ابتلا به بیماری دیابت درگذشت.

درباره وی که دختر آیت الله العظمی اراکی بوده است  داستان بسیار جالبی مطرح شده است که به همین مناسبت نقل می شود: عده ای از شاگردان حضرت آیت الله العظمی آقای اراکی از معظم له خواستند که داستان تشرف دخترشان را خدمت امام عصر ارواحنا فداه بیان کنند . فرمودند: این دخترم به احکام شرعی و دستورات مذهبی کاملا وارد بوده و نسبت به اعمال شرعی پایبند است . بنده از دوران کودکی تا به حال مواظب حال او بودم، تا اینکه چندی پیش می خواست عازم مکه شود ولی شوهرش نمی توانست همراه او برود و پسرش هم راضی نشد که همراه او به مکه مشرف شود.

سرانجام بنا بر این شد که به همراه آیت الله آقای حاج آقا موسی زنجانی و خانواده ایشان به حج مشرف شود.

موقع خداحافظی او از تنهایی اظهار نگرانی می کرد و می گفت: با این وضع چگونه اعمال حج را بجا آورم؟

من به او یاد دادم که این ذکر یا «حفیظ یا علیم» را زیاد بگوی . ایشان خداحافظی کرده و به حج رفت.

روزی که از سفر حج بازگشت خاطره ای برای من نقل کرد که موقع طواف خانه خدا من معطل ماندم، دیدم که با این ازدحام و جمعیت نمی توانم طواف کنم لذا در کناری به انتظار ایستادم . ناگهان صدایی شنیدم که می گفت : ایشان امام زمان است متصل شو به امام زمان خود و پشت سر او طواف کن ! دیدم آقایی در میان جمعیت جلو است و دور او حلقه ای زده شده که هیچ کس وارد آن حلقه نمی توانست بشود. من وارد آن حلقه شدم دستم را به عبای ایشان گرفتم و مکرر می گفتم قربان شما بروم و هفت بار دور خانه خدا را بدون هیچ ناراحتی طواف کردم.

آقای اراکی فرمودند که :من از دخترم پرسیدم در مرتبه بعد چگونه طواف کرد؟ گفت: به دنبال آقا، طواف کردم.

در پایان آقای اراکی فرمودند که من به صدق و راستی این دختر قطع و یقین دارم و او این داستان را برای کسی حتی آقای حاج آقا موسی زنجانی هم نگفته بود.



[ چهارشنبه 91/11/4 ] [ 8:53 عصر ] [ فولادپور ]
<< مطالب جدیدتر ........

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب