یامعین الضعفاء |
ای آفتاب مهربانی میخواهم از خورشید بگویم که هر طلوع با نوار خود به پنجره فولاد تو چنگ می زند و از ضریح تو نور میگیرد.
مولای من! تو را امام غریب می نامند، می دانم بد میزبانی بودند و در مهمان نوازی وفا نکردند. مولای من! بعد از گذشت روزگار، حال تو میزبان ما هستی، تو میزبان گریه ها و نیازها، غم ها و دلتنگی های ما هستی. تو که غریبی را احساس کرده ای; حال غریبه ها به آستان کرم تو چشم دوخته اند و به دستان پر مهرت توسل کرده اند. مولای من! میخواهم از زائرانی بگویم جاده به جاده و شهر به شهر می گذرند تا نفسی مهمان شوند و از می عشق تو بنوشند. مولای من! میخواهم از سنگ فرش آستان مقدست بگویم که سجده گاه قدوم مهمانانت شده است، از کبوتران عاشقی که گرداگرد حرم پاک تو می چرخند و تو را طواف می کنند، از نسیم بگویم که بیرق گنبدت را بوسه باران می کند و عطر دلربای تو و اشک تمنای زائرانت را به اوج افلاک می برند. ای حجت خدا! خوش بحال جاده که قدوم زائرانت بغض تنهایی خود را می شکند و خاک پایشان را به سینه زخم آلود خود می زند که عمری است از طواف تو جا مانده است. خوش بحال رواق ها، درها و دیوارهایی که از نفس مهمانانت پر می گیرند و به ضریح پاک تو می رسند، خوش بحال مناره ها و کاشی ها! خوش بحال زائرانی که سعادت یافته اند که از جام کرامتت جرعه ای بنوشند و این همه معنویت و زیبایی را دریابند. پس مارا دریاب.
هر سحر آفتاب من مولاست همه شب ها شهاب من مولاست از هرآنچه به عمر دل بستم بهترین انتخاب من مولاست [ یکشنبه 90/6/20 ] [ 12:31 عصر ] [ فولادپور ]
ای آنکه درغربت خاک باآسمان آشنایی درهرکجاکه باشی درآستان خدایی بادستهایی که آسان می بخشدومی رهاند تمثال مهرخداوند؛تندیس لطف وسخایی درروزگاری که باران؛چندی نباریده باشد فصل نمازطراوت درلحضه های دعایی هرچندغیرازغریبی درروزگارت ندیدی اماتوهمواره بامادرهرکجاآشنایی دربرگرفته ضریحت انبوه مشتاق مردم زیرابه نام خداوندبردرداینان شفایی جان ازعذاب الهی بابودنت گشته ایمن زیراشماشرط رفتن درحصن الااله یی مارادعاکن بیاییم این سال پابوس مولا ای آنکه درروزمیلاد درآستان رضایی
[ شنبه 90/6/19 ] [ 1:23 عصر ] [ فولادپور ]
|
||