سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک

پیشینه


تصویری از یکی از دیوار نگاره‌های چهل‌ستون، متعلق به دوران صفویه که جشن و پایکوبی ایرانیان را در شب چهارشنبه‌سوری به تصویر کشیده‌است.

جشن «سور» از گذشته بسیار دور در ایران مرسوم بوده‌است که جشنی ملی و مردمی است و «چهارشنبه سوری» نام گرفته‌است که طلایه‌دار نوروز است.

مراسمی که امروزه برپا می‌شود به طوری کلی متفاوت با آن روزگار است چون از نظر زرتشتیان آتش نماد مقدسی است و پریدن از روی آن به نوعی بی‌احترامی به آن نماد تلقی می‌شود. جشن آتش در واقع پیش درآمد جشن نوروز است که نوید دهنده رسیدن بهار و تازه شدن طبیعت است. از نظر زرتشتیان پریدن از روی آتش بی‌حرمتی به آتش است. کوروش نیکنام، موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند. او در این باره می گوید: "ما زرتشتیان در کوچه ها آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را زشت می دانیم.

در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای‌کوبی با نام سور مرسوم بوده‌است و از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» خوانده می‌شد و از روزهای شوم و نحس بشمار می‌رفت و بر این باور بودند که روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند. بدین ترتیب ایرانیان آخرین جشن آتش خود را به آخرین چهارشنبه سال انداختند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست دیگران ندهند و بدین ترتیب چشن سوری از حادثه روزگار مصون ماند و برای ایرانیان تا به امروز باقی ماند.

مختار ثقفی برای خونخواهی از عاملین واقعه کربلا، در شهر کوفه که بیشتر آنان عرب بوده‌اند از این فرصت سود برد و در زمان همین جشن که مصادف با چهارشنبه بود بسیاری از آنان را قصاص کرد.

این جشن به بهای از دست دادن کدامین فرهنگ دورغینی که آنان برایمان ساخته اند خود و خانواده خود و حتی دیگران را به تلاطم می اندازیم؟ عنوانی که برای این متن در نظر گرفته بودم واقعا به جا بود: چهار شنبه واقعا سوری یعنی چهارشنبه واقعا اَلکی نتیجه گیری را به خودتان می سپارم… و دیگر هیچ…



[ دوشنبه 90/12/22 ] [ 12:0 صبح ] [ فولادپور ]

 

 

 

خرید نوروز

اصل اول. در همه حال از اسراف و تبذیر دوری کنید

از جدی ترین و فراگیرترین گناهان مالی که در کمین ماست؛ اسراف و تبذیر است.«وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کاَنُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ  وَ کاَنَ الشَّیْطَنُ لِرَبِّهِ کَفُورًا»؛ و هرگز اسراف و تبذیر مکن، چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند و شیطان در برابر پروردگارش، بسیار ناسپاس بود.  و نیز می فرماید: «وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِین‏» (آیات 141 انعام و 31 اعراف) و سرنوشت آنها چیزی جز عذاب آخرت نخواهد بود «وَ أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النَّار» (آیه 43 غافر)

قرآن کریم در آیات متعددی از اسراف و تبذیر نهی می کند؛ مانند آیات 26 و 27 سوره مبارکه اسراء که می فرماید:

 

 

سوالی که از این آیات به ذهن می آید:

اسراف چیست و فرق آن با تبذیر کدام است؟

پاسخ این سوال:

در پاسخ به این سوال گفته اند: با در نظر گرفتن ریشه این دو لغت چنین به نظر مى‏رسد که وقتى این دو در مقابل هم قرار گیرند «اسراف» به معنى خارج شدن از حد اعتدال است، بى آنکه چیزى را ظاهرا ضایع کرده باشد. برای مثال، کسی غذاى خود را آن چنان گران قیمت تهیه کند در حالی که می تواند با قیمت آن عده زیادى را آبرومندانه غذا بدهد. در اینجا اسراف صورت گرفته زیرا از حد گذرانده با این که در ظاهر چیزى نابود نشده است.

قرآن کریم بر متقیانی که دارند و از دستشان بر می آید واجب کرده است که بخشی از دارائیشان را به نیازمندان اختصاص دهند ؛ «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فىِ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ ... وَ فىِ أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائلِ وَ المَْحْرُومِ» ؛ «پرهیزگاران در باغها و چشمه سارانند ... و در اموالشان براى سائل و محروم حقّى [معیّن‏] بود

 

 

اما «تبذیر» و ریخت‏وپاش آنست که آن چنان مصرف کند که به اتلاف و تضییع بیانجامد؛ مثل اینکه براى دو نفر میهمان، غذاى ده نفر را تهیه کند و بعد باقیمانده را در زباله‏دان بریزد و آن را تلف کند. جالب تر این که برخی به این کار افتخار هم می کنند.(برگرفته از تفسیر نمونه ج12ص97)

 

بنابراین باید مراقب بود که نه بیش از مقدار نیاز خرید کرد که تبذیر است و نه بی جهت خرید گران قیمت کرد که اسراف است.

به راستی چه معنا دارد که انسان پول دو یا سه شلوار مناسب و آبرومندانه را بابت یک شلوار پاره پاره و رنگ و رو رفته ای بدهد که تا همین دو سه سال پیش اگر آن را کنار خیابان می انداخت کسی به آن نگاه هم نمی کرد؟!

همیشه با دیدن مردمی که با ولع و حرص عجیبی خود را در یک مسابقه خرید احساس می کنند این سوال برایم پیش می آید که چه اتفاقی در شُرُف وقوع است که ما از آن بی خبریم؟ قحطی در پیش است؟ یا با تحویل سال و صدای شلیک توپ به یکباره جمعیت کشور چند برابر می شود و چیزی به کسی نمی رسد؟ یا معده همین هایی که هستند به یک باره گشادتر می شود؟

اگر با تحویل سال چیزی جز تقویم عوض نمی شود و همین مردم ؛ همین معده ها و همین مقدار که غذا و میوه می خوردند ادامه خواهد داشت پس این همه سبد کالایی و فروش فوق العاده و بخربخرهای چند برابر برای چیست؟

اصل دوم. فقرا و مستمندان شهر و روستایمان را فراموش نکنیم

دومین اصلی که ما را در دستیابی به یک عملکرد خداپسندانه در این جو ایجاد شده یاری می کند توجه به فقر مستمندان و نیاز آنان در همه حال و به خصوص این روزهاست.

شما پدری را تصور کنید که با درآمدی بسیار کم، روزگار به سختی می گذراند. شب است و او به همراه همسر و فرزندانش سر سفره نشسته اند و شامی شبیه صبحانه را میل می کنند و نیم نگاهی هم به اخبار دارند. به یکباره با مقدمه اخبارگو و لبخندی که می زند دوربین به سطح شهر رفته خبرنگار از خرید شب عید و مقدار خرید و جنب و جوش مردم، گزارش می دهد. مردم هم با آب و تاب از خریده ها و هنوز نخریده های خود می گویند و ...

تبذیر و ریخت‏وپاش آنست که آن چنان مصرف کند که به اتلاف و تضییع بیانجامد؛ مثل اینکه براى دو نفر میهمان، غذاى ده نفر را تهیه کند و بعد باقیمانده را در زباله‏دان بریزد و آن را تلف کند. جالب تر اینکه برخی به این کار افتخار هم می کنند

اینطرف؛ همین یه لقمه نون و پنیر هم به دهان پدر زهر می شود و مادر از دادن جواب دختر کوچک خود که مدام می پرسد: پس ما کی می ریم خرید؟ ناتوان است. عوض کردن کانال هم فایده ای ندارد چون پدر می داند که این کار، قسط های عقب افتاده و یخچال خالی و لباس های کهنه آنها را چاره نمی کند.

یادمان باشد که درد این خانواده ها آنقدر زیاد است که اگر از جشن نیکوکاری چیزی نصیبشان شود باز دردی را دوا نمی کند.

راه حل

قرآن کریم بر متقیانی که دارند و از دستشان بر می آید واجب کرده است که بخشی از دارائیشان را به نیازمندان اختصاص دهند؛ «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فىِ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ ... وَ فىِ أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائلِ وَ المَْحْرُومِ»(آیات 15-19 سوره ذاریات)؛ «پرهیزگاران در باغها و چشمه سارانند ... و در اموالشان براى سائل و محروم حقّى [معیّن‏] بود.»

این نمی شود مگر آنکه ما از ابتدا یک نیازمند یا یک خانواده مستمند و یا بیشتر را در کنار خانواده خود در نظر بگیریم ؛ نه آنکه در بهترین حالت چنین نیت کنیم که اگر در آخر کار چیزی زیاد آمد آن را به نیازمندان هدیه می کنم.

اگر ما از همان ابتدا آنها را هم در نظر داشته باشیم ؛ ضمن آنکه به دام اسراف و تبذیر نمی افتیم؛ می توانیم با مدیریت صحیح خرید؛ پوشاک و کالایی هم برای آنها بخریم و یا می توانیم به راحتی بخشی از دارایی خود را (هر کسی به میزانی که واقعا در توان دارد) به این عده از عزیزان اختصاص داده و با شادکردن دل خانواده ای خدا را خشنود سازیم.



[ شنبه 90/12/20 ] [ 2:56 عصر ] [ فولادپور ]

روز احسان و نیکوکاری

در 14 اسفندماه 1357 هجری شمسی فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل کمیته امداد صادر شد. این نهاد برای ایجاد رفاه و برقراری تسهیلاتی در امر کمک رسانی به محرومان جامعه دایر شد. گفتنی است این نهاد انقلابی اکنون بنام کمیته امداد امام خمینی مشغول فعالیت است.

مفهوم احسان و نیکوکاری

احسان برگرفته از حسن است که در دو معنای نعمت بخشیدن به دیگری، و احسان در کار و عمل، کاربرد دارد.کسی که نیکوکاری را بیاموزد یا عمل نیکی را انجام دهد، از جمله نیکوکاران به حساب می آید.

یابیم و به آثار و پاداش های آن دست یابیم.

آثار و نقش احسان

اگر از آرامش اخروی (بقره آیه 112) که از راه احسان برای انسان حاصل می شود، بگذریم، می توان گفت که آدمی می تواند از راه احسان در زندگی فردی و اجتماعی خود تحولی را ایجاد کند که دست کم زندگی دنیوی وی سرشار از آسایش و آرامش شود.



[ پنج شنبه 90/12/18 ] [ 1:4 عصر ] [ فولادپور ]
 



 

گاهی در جبهه های دفاع از حق در برابر باطل به تابلو نوشته ها، سنگرنوشته ها و لباس نوشته هایی برخورد می کردیم که در بردارنده نوعی طنز و شوخی بود. در این جا گوشه هایی از این تابلو نوشته ها را که بیانگر روحیه رزمندگان سرافراز اسلام در آن شرایط سخت است را با هم می خوانیم:
1- لبخند بزن دلاور. چرا اخم؟!!
2- لطفا سرزده وارد نشوید (همسنگران بی سنگر) (سنگر نوشته است و خطابش موشها و سایر حیوانات و حشرات موذی هستند که وقت و بی وقت در سنگر تردد می کردند.)
3- مادرم گفته ترکش نباید وارد شکمت شود لطفا اطاعت کنید.
4- مسافر بغداد (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک)
5- معرفت آهنینت را حفظ کن و نیا داخل (کلاه و سربند نوشته)
6- ورود اکیدا ممنوع حتی شما برادر عزیز (در اوایل میادین مین می نوشتند و خالی از مطایبه نبود.)
7- ورود ترکش های خمپاره به بدن اینجانب اکیدا ممنوع
8-ورود گلوله های کوچکتر از آرپی چی به اینجا ممنوع (پشت کلاه کاسک نوشته بود)
9- ورود هر نوع ترکش خمی از 60،81،120 و کاتی به دست و پا و سر و گردن و شکم ممنوع می باشد.


10- مرگ بر صدام موجی
11-لبخندهای شما را خریداریم.
12- لطفا پس از رفع حاجت آب بریزید تا کاخ صدام تمیز باشد.
13- ورود برادر ترکش به منطقه ممنوع
14- لطفا وارد میدان مین نشوید.
15- مرگ بر هزاردام این که صدام است.
16- مزرعه نمونه سیب زمینی (تابلو ورودی میادین مین گذاری شده)
17- مشک آهنی (تانکر آب نوشته)
18- من خندانم قاه قاه قاه (این جمله با خط درشت پشت پیراهن شهید مهدی خندان جمعی گردان عمار لشکر 27 نوشته شده بود)
19- من مرد جنگم (الکی من خالی بندم)
20- مواظب باش ترکش کمپوت نخوری (تابلویی بود جلوی در تدارکات در منطقه)
21-نازش نده گازش بده.
22- نامه رسان صدام (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک)
23- نزدیک نشوید شخصی است وضو و نماز را باطل می کند. (دمپایی نوشته)
24- نمی تونی لطفا مزاحم نشو (لباس نوشته خطاب به گلوله)
25- نه خسته دلاور
26- ورود افراد متفرقه (منظور پرنده های آهنین توپ و خمپاره) ممنوع
27- ورود ترکش از پشت ممنوع ، مرد آن باشد که از روبرو بیاید
28- نیش زدن انواع عقرب و رتیل ممنوع (چادر نوشته)
29- ورود شیطان ممنوع (تابلو نوشته ای با زغال)
30- وای به روزی که بسیج بسیج بشه
31- لطفا تک نزنید (روی کفش نوشته شده بود)
32- لطفا خالی نبندید (داخل چادر نوشته شده بود)
33- مسافرکش کربلا (لباس نوشته راننده مینی بوس در خط)
34- می خواهیم بریم کربلا...منم میام...جا نداریم... با تاکسی بیا میدان مین
35- وایسا که اومدم (سینه لباس نوشته ای که پشت آن نوشته بود: بدو که می رسی!)
36- ورود اشیاء داغ مخصوصا ترکش ممنوع (لباس نوشته)
37- ورود پاهای متفرقه اکیدا ممنوع (پوتین نوشته پای شهید)
38- هرکس می خواهد حوری های بهشت را ببیند از این طرف برود (تابلویی بود که فلش آن جهت حرکت به خط مقدم را نشان می داد.)
39- هر که زجرش بیش، اجرش بیشتر.
40- همه از من می ترسند، من از لندکروز (روی تریلی نوشته شده بود)


[ پنج شنبه 90/12/18 ] [ 12:42 عصر ] [ فولادپور ]

  

انگار همین دیروز بود

خونه تکونی کردیم

سبزه کاشتیم

ماهی قرمز خریدیم

سیب و سماغ و سکه حاضر کردیم

سمنو پختیم

عیدی بین ورق های قرآن گذاشتیم

تا لحظه حساس تحویل سال برسه

همون لحظه ایی که بعضی ها معتقدند اگر در اون لحظه در هر حالتی باشی تا پایان سال هم به همون حالت می مونی.

سالی دیگر و سفره هفت سینی دیگر

 

ما اما همه کتاب آسمانیمان را بر دستان بزرگ ترین عضو خانواده می نهیم و همراه با او دعای تحویل سال را زمزمه می کنیم.

آری انگار همین دیروز بود که همه دور سفره های هفت سین جمع شده بودیم و منتظر بودیم تا سال 90 از راه برسه و دهه جدیدی آغاز بشه.

اینکه سال 90 رو خوب شروع کنیم یه هدف بود برای همه، ولی اینکه چقدر خوب بوده، به خودمون و نگاهمون بستگی داره.

حالا همه تو تب و تابن تا یه سال دیگه از راه برسه، یه سال جدید، با اتفاقای تلخ و شیرینی که تو دلش داره.



[ پنج شنبه 90/12/18 ] [ 12:28 عصر ] [ فولادپور ]
........ مطالب قدیمی‌تر >>

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب