سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یامعین الضعفاء
 
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک
علامه حسن زاده

 

علامه حسن‌زاده آملی: از همان ابتدا، عشق عجیبی به دیوان شعرا و نظم داشتم. ای کاش از همان وقت کسی به من می‌گفت که آقا، به جای اینکه بیای و شعر ها را حفظ کنی، شروع کن به حفظ قرآن و الان این حسرت برای من به جا مانده است که این عشق و علاقه‌ای که به شعرا داشتم، کاش در حفظ قرآن به کار می‌بردم.

 

 

 قرآن کریم یکی از دو امانت گرانبهایی است که پیامبر(ص) برای هدایت امت خویش بر جای گذارده اند و به خاطر سپردن این امانت در ذهن علاوه بر نورانیت و صفای باطن موجب تسلط بر آیات می شود که این امر علاوه بر نقش هدایت گری برای خود حافظ می تواند موجب استحکام و اتقان سخنان وی شود 

 به همین خاطر علمای بزرگ اسلام همواره طلاب را به حفظ نمودن قرآن تشویق نموده اند.

 

دکتر سیدمحمدباقر حجتی:

می‌توانیم رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را نخستین حافظ قرآن شناخته و بگوییم که پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله در رأس همه حفاظ و قراء قرآن قرار دارد، زیرا با استفاده از نصوص قرآنی به این نتیجه می‌رسیم رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برای حفظ و به خاطر سپردن آیات قرآنی، سختکوش و بسیار ساعی بوده است.

طبرسی ضمن تفسیر آیه «سنقرئک فلا تنسی» می‌نویسد ما از تو می‌خواهیم قرآن را بخوانی تا آن را فراموش نکنی … و با وجود اینکه رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله امی بود قرآن را به خوبی حفظ می‌کرد.

 

حتی جبرائیل علیه‌السلام سوره طولانی را بر پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌خواند و آن حضرت با یک بار خواندن، آنچنان آیات آن را به خاطر می‌سپرد که هرگز آن را فراموش نمی‌کرد …

 

 اهتمام رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به خود آن حضرت محدود نبود بلکه دیگران را نیز به این امر دعوت و تشویق می‌فرمود و اصرار داشت تا صحابه نیز قرآن را به خاطر بسپارند …

 

همزمان با رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گروهی از صحابه، آیات قرآنی را به خاطر سپردند و به حفاظ و یا قراء مشهور گشتند، وقتی صحابه، آیه یا سوره‌ای را از پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌شنیدند، چندین بار به آن حضرت مراجعه می‌کردند و در حضور او به قرائت قرآن می‌پرداختند تا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به کیفیت حفظ آنها مطمئن شود …

 باری، همزمان با حیات پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مرکزی شبیه به کانون تعلیم قرائت قرآن و حفظ و تمرین آن به وجود آمد که آن حضرت بر آن نظارت می‌کرد و مردم را به آن تشویق می‌فرمود و صحابه نیز سخت در این راه می‌کوشیدند و حتی اکثر اوقات و فرصت‌های زندگی بعضی از آنها به قرائت و حفظ قرآن مصروف می‌گشت تا جایی که همیشه برای ارائه محفوظات قرآنی خود، آمادگی دقیق و کافی داشتند.

علامه سید جعفر مرتضی عاملی: 

… حافظان امت در قرآن نقطه و حرکات اعرابی را گذاشتند و ضبط کردند و چگونگی نطق به نص قرآن را که حتی در «واو» هم محفوظ و مصون مانده برای همگان بیان داشتند .

 

 چگونه ممکن است کوچکترین شکی بر آن وارد شود، حال اینکه فقط کسانی که قرآن را در سینه‌ها حفظ کرده بودند، هزاران نفر بودند که از زمان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله آن را سینه به سینه به هم منتقل و بر آن بزرگان پیر شدند و کودکان به جوانی و جوانان به پیری رسیدند.

حتی می‌گویند: «آن تعداد از قاریان قرآن که در جنگ صفین حضور یافتند سی‌هزار نفر بودند.» پس چگونه است قاریانی که در این واقعه شرکت نکردند؟! (در صدر اسلام به حفاظ قاری، قاری گفته می‌شد و در واقع قرائت از حفظ جدا نبود.) … امیرالم?منین علیه‌السلام در جهت تشویق مردم به حفظ قرآن، برای کسانی که قرآن را حفظ کنند، سهمی در بیت‌المال قرار داد.

حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی:

قرآن به صورت یک مجموعه با همین شکل فعلی در عصر خود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله جمع‌آوری شده بود و مسلمانان سخت به یاد گرفتن و حفظ آن اهمیت می‌دادند و اصولاً شخصیت افراد در آن عصر تا حد زیادی به این شناخته می‌شد که تا چه اندازه از آیات قرآن را حفظ کرده بودند …

 

مسأله حفظ قرآن به عنوان یک سنت و یک عبادت بزرگ همیشه در میان مسلمانان بوده و هست، حتی پس از آن که قرآن به صورت یک کتاب تکثیر شد و در همه جا پخش گردید و حتی بعد از پیدایش صنعت چاپ که سبب شد این کتاب به عنوان پر نسخه‌ترین کتاب در کشورهای اسلامی و چاپ و نشر گردد، باز مسأله حفظ قرآن به عنوان یک سنت دیرینه و افتخار بزرگ موقعیت خود را حفظ کرد، به طوری که در هر شهر و دیار همیشه جمعی از حافظان قرآن بوده و هستند.

هم‌اکنون در حجاز و بعضی دیگر از کشورهای اسلامی، مدارسی به عنوان مدرسه تحفیظ القرآن الکریم یا نام‌های دیگر وجود دارد که برنامه شاگردان آن در درجه اول مسأله حفظ قرآن است.

در ملاقاتی که در سفر مکه با ر?سای این مدارس در آن شهر مقدس روی داد، معلوم شد گروه بسیار زیادی از پسران و دختران جوان در مکه در این مدارس نام‌نویسی کرده و مشغول تحصیل هستند.

یکی از مطلعین می‌گفت هم‌اکنون در کشور پاکستان در حدود یک میلیون و پانصد هزار نفر حافظ قرآن وجود دارد.یکی از شرایط امتحان ورودی دانشگاه اسلامی الازهر مصر (طبق نقل دایره‌المعارف فرید وجدی) حفظ تمام قرآن است که از 40 نمره حداقل باید 20 نمره بگیرند.

 

کوتاه سخن اینکه سنت حفظ قرآن از عصر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و به دستور و تأکید خود آن حضرت که در روایات زیادی وارد شده در تمام قرون و اعصار ادامه داشته است.

حفظ قرآن علاوه بر اینکه موجب نورانیت دل شده و برای همه مسلمانان مطلوب می باشد، برای کسی که وظیفه تبلیغ دین را بر عهده داشته و در این مسیر گام بر می دارد ارزش مضاعف دارد چرا که تسلط او بر قرآن موجب توان استدلال به آیات کریمه برای استحکام سخنانش می شود.

به همین خاطر علما و بزرگان طلاب را به حفظ قرآن تشویق می نموده اند:

شهید اول

آیاتی از قرآن را برگزین و وِرد خود ساز و اگر حفظ قرآن در توانت باشد، حتماً آن را از بر نما و اگر آن توان را در خود ندیدی، هر مقدار از آیات را توانستی حفظ کن و در این امر کوتاهی مکن.

 

  شهید دوم:

نخستین و مهمترین چیزی که شاگرد قبل از شروع به تحصیل باید بدان بپردازد، آن است که حفظ کتاب خداوند متعال را شروع نماید و قرآن را به صورت قوی و متقن حفظ کند، زیرا قرآن اصل و اساس تمام علوم و با اهمیت‌ترین آنهاست.

 

علمای پیشین چنین بودند که حدیث و فقه را جز به شخصی که حافظ قرآن نباید به سراغ اشتغالاتی برود که باعث نسیان و فراموشی قرآن شده یا به قدری او را به خود مشغول می‌کنند که حفظ قرآن او در معرض فراموشی قرار می‌گیرد.

 

بلکه حتماً باید از این‌گونه امور بپرهیزد، بلکه ملزم باشد که هر روز به تکرار محفوظاتش بپردازد … و پس از حفظ کامل قرآن به تفسیر و سایر علوم قرآنی بپردازد.

 علامه حسن‌زاده آملی:

حقیقت امر این است که از همان ابتدا، عشق عجیبی به دیوان شعرا و نظم داشتم. روی این ذوق، همان وقت، تمام دوبیتی‌های باباطاهر را حفظ بودم و تمام رباعیات خیام را و اکثر غزلیات حافظ را و همین‌طور دیگران را و ای کاش از همان وقت کسی به من می‌گفت که آقا، به جای اینکه اینها را حفظ کنی، شروع کن به حفظ قرآن و الان این حسرت برای من به جا مانده است که این عشق و علاقه‌ای که به دواوین (دیوان‌های) شعرا داشتم، کاش در حفظ قرآن به کار می‌بردم.

استاد علامه سید محمد فرزان:

استاد اهتمام بسیار به تلاوت و حفظ قرآن کریم داشت و به شاگردان پیوسته توصیه می‌کرد که همانند پدران و اجدادتان هر بامداد بعد از گزاردن دوگانه (نماز صبح) به درگاه یگانه، حتماً یک سوره یا حداقل چند آیه را پای نماز بخوانید.

 

خلاصه آن که با قرآن (مانند گذشتگان) انس داشته باشید تا دل‌هایتان به نور قرآن روشن شود.



[ پنج شنبه 91/6/9 ] [ 9:57 صبح ] [ فولادپور ]

رابطه سوره حمد با ابواب هشتگانه بهشت

سوره مبارکه حمد عصاره معارف قرآن کریم را در بردارد و از این جهت این سوره را «ام الکتاب » و «فاتحة الکتاب» نامیدند‌.

فرهنگ به نقل از الف نوشت؛ سوره حمد که نخستین سوره قرآن قرار گرفته است به فاتحة الکتاب، سبع المثانی، سئوال، شفا، نور نیز مشهور است. در کلامی از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود. ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است که: سوره حمد دو سوم قرآن کریم است.
آثار و برکات سوره
 
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: سوره حمد بر هیچ دردی خوانده نشد مگر اینکه دردش آرام می گیرد. همچنین امام صادق (ع) فرمودند: هرکس که بیماری به او برسد و هفت بار سوره حمد را بر خود بخواند، آن بیماری و درد از او برطرف می شود و اگر چنین نشد آن را هفتاد بار بخواند و من ضمانت می کنم که عافیت می یابد.
 
در روایات اسلامی ایجاد برکت از جمله برکات خواندن سوره حمد عنوان شده است و در کلامی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگانش نیز می رسد.
 
در آیات قرآن سوره حمد به عنوان یک موهبت بزرگ به پیامبر (ص) معرفى شد، و در برابر کل قرآن قرار گرفته است، آنجا که مى فرماید: «وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ »؛ ما به تو سوره حمد که هفت آیه است و دو بار نازل شده دادیم همچنین قرآن بزرگ بخشیدیم. هـمـچـنـین در حدیثى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : "شیطان چهار بار فریاد کشید و ناله سرداد نـخـستین بار روزى بود که از درگاه خداوند رانده شد، سپس هنگامى بود که از بهشت به زمین تـنـزل یافت، سومین بار هنگام بعثت محمد(ص) بعد از فترت پیامبران بود و آخرین بار زمانى بود که سوره حمد نازل شد".
 
سوره حمد در بردارنده اصول سه گانه دین
 
آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر سوره حمد به اصول سه گانه معارف قرآن اشاره کرده و می گوید: معارف قرآن کریم به سه بخش تقسیم می ‌شود، بخشی ناظر به توحید است، بخشی ناظر به معاد است، و بخشی هم ناظر به نبوت و رسالت که رابط بین مبدأ و معاد است. و این بیان امیرالمؤمنین (ع) که فرمود «رحم الله امرأ عرف من أین و فی أین و الی أین» ناظر به همین اصول سه گانه است که فرمود: کسی از رحمت خاصه? خدا برخوردار است که مبدأش را و معادش را و راهی که بین مبدأ‌ و معادش هست را بشناسد. راهی که بین مبدأ و معاد است همان مسأله رسالت و وحی و دین است. مبدأ و معاد هم آغاز و انجام هستی انسانهاست.
 
سوره مبارکه «حمد» این اصول سه گانه را به خوبی دربردارد،‌ بنابراین «ام الکتاب» خواهد بود. بخشی از این سوره ناظر به مبدأ است و آن «الحمد لله رب العالمین» اصل ذات اقدس اله و توحید ربوبی حضرتش و اتصاف حضرتش به رحمانیت مطلقه و رحیمیه است اینها ناظر به مبدأ است. مسأله? قیامت را به عنوان «مالک یوم الدین» بیان فرمود که این راجع به معاد است مسأله بین مبدأ و معاد را با آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» که طی این صراط را با آیات دیگر روشن‌تر فرمود اشاره کرده‌اند، که ناظر به وحی و رسالت و دین و راهی است که بین مبدأ و معاد است.
 
ارتباط سوره حمد با درهای بهشت در سخن صدر المتألهین

 
آیت الله جوادی آملی در بخشی دیگر از تفسیر قرآن به ارتباط سوره حمد با درهای بهشت در سخن صدر المتألهین
اشاره کرده و می گوید: این سوره مبارکه فاتحه با آن مقدمه‌ای که انسان در هنگام قرائت یا هنگام نماز انجام می‌دهد، شامل 8 بخش از درهای هشتگانه بهشت است. از این جهت که بهشت دارای ابواب ثمانیه است،‌ دارای هشت در است، اگر کسی سوره مبارکه حمد را در نماز با آن آداب معینی که گفته‌اند قرائت کند، از هر دری از این درهای هشت‌گانه وارد بهشت می شود.
 
یکی در معرفت است، که انسان قبل از این سوره می ‌گوید «إنی وجهت وجهی للذی فطر السماوات و الارض»با معرفت شروع می کند و از در معرفت وارد بهشت می ‌شود. وقتی آیه مبارکه «بسم الله» را می ‌گوید از در ذکر وارد بهشت می ‌شود. وقتی آیه مبارکه «الحمد لله رب العالمین» را می ‌گوید از در شکر وارد بهشت می ‌شود.
 
وقتی «الرحمن الرحیم» را می‌گوید از در رجا وارد بهشت می‌شود. وقتی «مالک یوم الدین»را می گوید از در خوف وارد بهشت می‌شود . چون بهشتیان کسانی ‌اند که «یدعون ربهم خوفا و طمعا» وقتی «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را می گوید از راه اخلاص و عبادت خالصه وارد بهشت می ‌شود. وقتی «اهدنا الصراط المستقیم» را می گوید از راه دعا وارد بهشت می ‌شود.
 
وقتی «صراط الذین انعمت علیهم» را می‌ گوید از راه ائتسا و اقتدای به انبیا و اولیای الهی وارد بهشت می‌شود. چون خدای سبحان انسان را امر کرد که به اینها اقتدا کنید «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة» یا نسبت به بزرگان دیگر فرمود: «لقد کان لکم فیهم اسوة حسنة» باب اقتدای به سیره سلف صالح یعنی انبیا و اولیای الهی. این را هم بعضی از بزرگان اهل تفسیر فرمودند که از مجموع مقدمه این سوره و آیات هفتگانه این سوره انسان می ‌تواند به یکی از این درهای هشتگانه‌ بهشت سعادت وارد بشود.
 
تقسیم سوره حمد بین خدا و عبد
 
مطلبی هم که به عنوان حدیث از رسول خدا (ص) نقل شده است این است که این سوره مبارکه بین عبد و مولا تقسیم شده است. این سوره بین خدای سبحان و بین عبد تقسیم شده است. قسمتی از این سوره مال خداست، قسمتی از این سوره مال عبد است. آنجا که سخن از حمد و ثنا و خضوع و خشوع است سهم خداست آنجا که سخن از دعا و مسئلت و طلب و خواستن است نصیب عبد است. که این سوره مقسومه? بین العبد و المولا.
 
از «الحمد لله» تا «ایاک نستعین» از آن خداست از «اهدنا الصراط المستقم» تا پایان از آن عبد است. و چون خدا وعده داد فرمود «فاذکرونی اذکرکم» شما به یاد من باشید من به یاد شمایم ...اگر مصلی با خدا مناجات می ‌کند، پس به یاد خداست و اگر کسی به یاد خدا بود،‌ خدا هم به یاد اوست. چون فرمود «فاذکرونی اذکرکم» گاهی انسان به یاد نعمتهای خداست «اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم» آن مال متوسطین از بندگان است گاهی انسان به یاد خداست،‌ چون هر نعمتی نسبت به ذات اقدس اله غیرقابل قیاس است. گاهی انسان به یاد خداست نه تنها به یاد نعمت او چون اگر به یاد نعمت او باشد، خود را هم می ‌بیند، متنعم را هم می ‌بیند.
 
استحباب حمد در پایان سوره حمد

 
از نظر سنت فقهی مستحب است کسی که سوره‌ مبارکه حمد را در نماز می ‌خوانند، چه امام چه مأموم و چه منفرد،‌ چه مأموم و چه منفرد، مستحب است بگوید «الحمد لله رب العالمین». چه انسان در نماز جماعت مأموم باشد چه در نماز فرادی منفرد باشد مستحب است که این سوره که تمام شد بگوید «الحمد لله رب العالمین». این به عنوان یک فتوای فقهی است.
 
سوره حمد شفا‌بخش بیماریهای تن و جان
 
مطلب سوم این است که در روایات از امام باقر (ع) رسیده است کسی را که سوره حمد شفا نداد هیچ چیزی شفا نمی دهد. این هم به معنای شفای از مرض ظاهری است هم شفای از بیماریهای درونی. اما درباره شفای از مرض ظاهری،‌ 7 بار سوره مبارکه حمد را انسان قرائت کند، یقینا منتج خواهد بود. مجرب هم هست.
 
اما عمده، شفای از دردهای درونی است که قرآن برای همان شفای دردها نازل شده است که «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة» یا فرمود:‌ «شفاء لِما فی الصدور» اگر قرآن شفای ما فی الصدور است،‌ و اگر بیماریهای صدر جهل است و رذایل اخلاقی، اگر قرآن جهل و دیگر رذایل اخلاقی را درمان می ‌کند، عصاره همه درمانها در سوره مبارکه حمد است. اگر کسی مشکلات علمی اش را یعنی آن جهل دینی ‌اش را با سوره حمد درمان نکند و رذایل اخلاقیش را سوره‌ حمد معالجه نکند دیگر سور او را درمان نخواهند کرد.
 
«من لم یبرأه الحمد لم یبرأه شیء» از امام باقر مرحوم کلینی(رض) نقل کرد که امام باقر(ع) فرمود:‌ کسی را که حمد درمان نکند چیزی او را شفا نمی‌بخشد. و اساس قرآن شفای از آن رذایل اخلاقی و عقائد بد است. گرچه خدا فرمود: «و ننزل من القرآن ما هو الشفاء» اما فرمود قسمت مهم این شفاء، شفای دل است. فرمود: «شفاء لما فی الصدور» آنچه که در صدر انسان از امراض است قرآن آن بیماریها را درمان می‌کند. و نمونه‌هایی از بیماریهای دل را هم قرآن بیان کرده است. جهل را کینه و عداوت را و دیگر رذایل اخلاقی را قرآن مرض دل می ‌داند.
 
صراط المستقیم؛ راه انبیا و صدیقین، صلحا و شهدا
 
مطلب بعدی آن است که در این سوره مبارکه با یک اصرار فراوانی ما همسفری انبیاء‌ را از خدا مسئلت کردیم. چون همه آن مقدمات، تجلیل، تکریم، تحمید و امثال ذلک خضوع ما در پیشگاه خدای سبحان بود برای اینکه این خضوع و این عرض ادب، بی ‌طمع نیست ما چیز می‌خواهیم از خدا. و سند خواستن اینکه از او می طلبیم همان محامدی است که در صدر سوره مطرح است او «الله» است او «رب العالمین» است او «الرحمن» است او «الرحیم» است او «مالک یوم الدین» است او معبود است او مستعان است از او نخواهیم پس از چه کسی بخواهیم. اما چی می ‌خواهیم؟ همسفری سالکان حق را می ‌خواهیم یعنی راهی را که انبیاء و اولیاء می روند می طلبیم. که عرض می ‌کنیم «اهدنا الصراط المستقیم». و تنها برای خود نمی خواهیم برای همه مؤمنین و همراهان مسئلت می ‌کنیم.
 
ادب نماز و ادب قرآن این است که انسان برای دیگران هم مسئلت کند. چه آنجا که مسئله دعاست چه آنجا که مسئله تحیت و درود است. چه آنجا که به عنوان «اهدنا» که دعاست، البته قرآن است به صورت دعا، چه آنجا که بعنوان «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» است که دعا نیست درود است و این درود در غیر حالت خودش اگر بگوییم نماز باطل است چون سلام اگر عمدی باشد مبطل نماز است. چون سلام کلام آدمی است در حقیقت،‌ سلام دعا نیست سلام تحیت است. سلام درود است اگر بیجا گفته شد،‌ سجده?‌ سهو دارد و اگر عمدا گفته شد نماز را باطل می کند چون سلام دعا نیست ذکر نیست،‌ قرآن نیست.
 
قرآن و ذکر و دعا است که اگر انسان عمدا هم در نماز بگوید مجاز است اما سلام تحیت است، درود است چون درود است نباید در متن نماز قرار بگیرد، در پایان نماز قرار گرفت. اما در آنجا هم به ما گفته‌اند بگویید «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین». یعنی ما که از تو مسئلت کردیم گفتیم «اهدنا»، «ایاک نعبد و ایاک نستعین» بر ما درود بفرست که سلامت را از خدای سبحان مسئلت می ‌کنیم سلامت از مرض را.
 
آیت الله جوادی آملی در بخش پایانی تفسیر سوره حمد می گوید: اگر چنانچه قسمت مهم خواسته‌های ما در این سوره که خدای سبحان به ما آموخت، طی راهی است که انبیاء و صدیقین و شهداء و صالحین در آن راه‌اند، به استناد آن بحثهای گذشته که در سوره? نساء فرمود: «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین» پس ما راه آنها را می ‌طلبیم می گوییم «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم». حالا ببینیم همسفر آنها هستیم یا نه.



[ سه شنبه 91/3/9 ] [ 7:2 عصر ] [ فولادپور ]

در قیامت مردم ده گونه محشور می‌شوند

 

 


(تفسیر مجمع‌البیان و نور الثقلین و صافی، ذیل آیه 18 سوره نبأ)

در قیامت مردم ده گونه محشور می‌شوند:

1 - شایعه‌سازان، به صورت میمون.                             2 - حرام خواران، به صورت خوک.

3- رباخواران، واژگونه.                                                  4- قاضی ناحقّ، کور.

5- خودخواهان مغرور، کر و لال.                                 6- عالم بی‌عمل، در حال جویدن زبان خود.

7- همسایه آزار، دست و پا بریده.                              8- خبرچین، آویخته به شاخه‌های آتش.

9- عیّاشان، بد بوتر از مردار.                                      10- مستکبران، در پوششی از آتش.

 

 

 


بوزینه

 


از دانستنی‌های تاریخ، عبرت بگیرید!!

وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ (بقره 65)

قطعاً شما از (سرنوشت) کسانی از خودتان که در روز شنبه، نافرمانی کردند (و به جای تعطیل کردن کار در این روز، دنبال کار رفتند) آگاهید، ما (به خاطر این نافرمانی) به آنان گفتیم: به شکل بوزینه‌های مطرود در آیید.

این آیه نیز به روح عصیانگری و نافرمانی حاکم بر یهود و علاقه شدید آن‌ها به امور مادی اشاره می‌کند.

یکی از احکام تورات، وجوب تعطیل کردن شنبه بود که حرص و آز، گروهی از بنی اسرائیل را به کار واداشت و با حیله، روزهای شنبه، کار می‌کردند؛ لذا خداوند، افراد حیله‌گر را به صورت بوزینه در آورد تا درس عبرتی برای دیگران باشد.

این ماجرا علاوه بر این آیه در سوره اعراف، 163 166(نیز آمده است؛ و اصولًا مسخ چهره، یکی از عذاب‌های الهی و تحقّق قهر خداوندی است.)

گروهی از نصاری نیز بعد از نزول مائده آسمانی، کفر ورزیدند که به شکل بوزینه و خوک در آمدند : «وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِیرَ» مائده، 60(کلمه‌ی «سبت» به معنای قطع و دست کشیدن از کار است. چنان که در آیه‌ای دیگر، درباره‌ی نقش خواب فرموده است: «وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً» ) نبأ ، 9(و لذا شنبه، روز تعطیلی یهود، «یوم السبت» نامیده شده است)

«خاسِئِینَ» از ماده «خسأ به معنی «طرد نمودن» است. این واژه ابتدا برای طرد سگ بکار رفته، ولی سپس به طور عام استعمال شده است.

در آیه به جای «قردة خاسئة»، «خاسِئِینَ» فرموده که صفت برای جمع مذکّر عاقل است، شاید این استعمال برای آن است که جسم آنان تبدیل به بوزینه شده، نه روح و عقل انسانی آنان ؛ زیرا در این صورت، عذابِ بیشتری می‌کشند. هر چند که برخی، همانند مراغی در تفسیر خود، مراد از بوزینه شدن را یک تشبیه دانسته و گفته‌اند: این آیه نیز نظیر آیه‌ی «کَمَثَلِ الْحِمارِ» و یا «کَالْأَنْعامِ» است. یعنی مسخ معنوی آنان منظور است، نه مسخ صوری و ظاهری ولی در تفسیر أطیب البیان روایتی از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نقل شده است که فرمودند:(بحار، ج 14، ص 787)

خداوند هفتصد امّت را در تاریخ به خاطر کفرشان، تغییر چهره داده و به سیزده نوع حیوان، تبدیل شده‌اند.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: مراد از «لِما بَیْنَ یدی‌ها»، مردم زمان نزول بلا هستند و مراد از «ما خلف‌ها»، امّت‌های بعد از نزولند که شامل ما مسلمانان نیز می‌شود یعنی این درس عبرت مخصوص بنی اسرائیل نبود، و همه انسان‌ها را شامل می‌شود

همان‌گونه که در روایات می‌خوانیم دامنه مسخ در قیامت با توجّه به خصوصیّات روحی افراد، گسترده‌تر خواهد بود. در قیامت مردم ده گونه محشور می‌شوند:

1 شایعه‌سازان، به صورت میمون. 2 حرام خواران، به صورت خوک.

3 رباخواران، واژگونه. 4 قاضی ناحقّ، کور. 5 خودخواهان مغرور، کر و لال.

6 عالم بی‌عمل، در حال جویدن زبان خود. 7 همسایه آزار، دست و پا بریده.

8 خبرچین، آویخته به شاخه‌های آتش. 9 عیّاشان، بد بوتر از مردار.

10 مستکبران، در پوششی از آتش.( تفسیر مجمع‌البیان و نور الثقلین و صافی، ذیل آیه 18 سوره نبأ )

آیا این بوزینه و خوک‌هائی که موجودند از نسل همان گروه می‌باشند یا نه؟

خدای قهار آنان را به علت اینکه معصیت نمودند مسخ نمود .خدا ایشان را به این وسیله نابود کرد که بادی آمد و آنان را به دریا ریخت. خدا هیچ امتی را مسخ نکرد مگر اینکه آنان را هلاک نمود. این بوزینه و خوک‌ها از نسل آنان نیستند، بلکه آن گروه به شکل بوزینه و خوک در آمدند.

پیام‌های آیه:

1- از دانستنی‌های تاریخ، عبرت بگیرید. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ»

2ـ کسی که حکم خدا را نسخ کند، خود را مسخ کرده است. تغییر و تحریف چهره دین، تغییر چهره انسانیّت را به دنبال دارد. «اعْتَدَوْا» ، «کُونُوا قِرَدَةً»

3ـ استراحت و عبادت، باید جزء برنامه‌های رسمی باشد و هر کس زمان تعطیل و تفریح و عبادت را به کار مشغول شود، متجاوز است. «اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ»

یکی از احکام تورات، وجوب تعطیل کردن شنبه بود که حرص و آز، گروهی از بنی اسرائیل را به کار واداشت و با حیله، روزهای شنبه، کار می‌کردند؛ لذا خداوند، افراد حیله‌گر را به صورت بوزینه در آورد تا درس عبرتی برای دیگران باشد. این ماجرا و اصولًا مسخ چهره، یکی از عذاب‌های الهی و تحقّق قهر خداوندی است

 

 

4ـ هر کس راه خدا را کنار بگذارد، بوزینه صفت، مقلّد دیگران خواهد شد.«کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»

 

5ـ در جهان طبیعت، تبدیل موجودی به موجود دیگر ممکن است. «کُونُوا قِرَدَةً»

6ـ حیوانات، از رحمتِ خداوند دور نیستند، ولی حیوان شدن انسان، نشانه‌ی قهر و طرد الهی است. «کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ»

و در دنباله بحث در آیه بعد می‌فرماید:

فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یدی‌ها وَ ما خلف‌ها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (بقره 66)

ما این عقوبت را عبرتی برای حاضران معاصر و نسل‌های بعدشان و پندی برای پرهیزکاران قرار دادیم.

«نَکالَ» عذابی است که اثر آن باقی و ظاهر باشد تا دیگران ببینند و عبرت بگیرند.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: مراد از «لِما بَیْنَ یدی‌ها»، مردم زمان نزول بلا هستند و مراد از «ما خلف‌ها»، امّت‌های بعد از نزولند که شامل ما مسلمانان نیز می‌شود یعنی این درس عبرت مخصوص بنی اسرائیل نبود، و همه انسان‌ها را شامل می‌شود.(تفسیر مجمع‌البیان ذیل آیه مورد بحث)

پیام‌های این آیه :

1ـ شکست‌ها و پیروزی‌ها باید برای آیندگان درس باشد. «نَکالًا» ، «ما خلف‌ها»

2ـ عبرت گرفتن و پندپذیری، نیازمند داشتن روحیّه‌ی تقواست. «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ»

 

 

منابع:

1-  تفسیر نور ج 1

2-  تفسیر نمونه ج 1

3-  تفسیر آسان ج 1

4-  تفسیر مجمع‌البیان و نور الثقلین و صافی، ذیل آیه 18 سوره نبأ

5-  بحارالانوار، ج 14، ص



[ چهارشنبه 91/2/27 ] [ 9:29 صبح ] [ فولادپور ]

 8 قرص ضد افسردگی در قرآن

 


در اسلام نخست کوشش بر این است که انسان ها مبتلا به بیماری های روانی نشوند، اما اگر کسی به هر دلیل مبتلا شد برای درمان آن هم دستورهایی داده شد که اگر بیمار به آن دستورها عمل کند شفا خواهد یافت. حال به بعضی از آن تعالیم درمانی اشاره می کنیم:

 

 


 

توکل

 


عوامل درمان بیماری های روانی

1. صبر و شکیبایی

صبر یکی از اساسی ترین روش های مقابله با استرس و عوارض ناشی از آن می باشد. عامل اصلی پیروزی بر مشکلات و حوادث صبر است؛ لذا در اسلام برای پیروزی برشداید و مشکلات و حتی پیروزی و غلبه بر دشمن ظاهری در میدان جنگ دستور صبر داده اند و فرمودند از صبر کمک بگیرید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛(1) ای مؤمنین در برابر حوادث سخت و دشوار زندگی از صبر و استقامت و نماز کمک بگیرید زیرا خدا با صابران است».

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: و تنها چیزی که از آن امید فرج و نجات در برابر مشکلات است صبر است؛ بِالصَّبْرِیتَوَقَّعُ الفَرَجَ».(2)

این است که در قرآن کریم حدود هفتاد مورد از صبر سخن به میان آمده و مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین، به عکس آنچه بعضی گمان می کنند، صبر به معنای تحمل بدبختی ها و تن دادن به حوادث ناگوار، و تسلیم در برابر آنها نیست؛ بلکه صبر به معنای پایداری، استقامت و وسیله ای برای پیروزی و غلبه بر مشکلات است.

2. صلوات (نماز)

در بین عبادات هیچ عبادتی مانند نماز نیست. نماز بهترین وسیله برای ارتباط انسان با خدای متعال است و به خاطر توجه دادن نفس انسان به خدای قادر مطلق و حکیم علی الاطلاق، مصائب و مشکلات را از یاد او برده و باعث آرامش او می شود؛ لذا در قرآن کریم به مؤمنین دستور استعانت و کمک جستن از نماز داده شده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» (3) از سوی دیگر گناه و منکرات از عوامل استرس زا و مشکل آفرین است و نماز مانع از گناه و در نتیجه وسیله ای برای آرامش است «انَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکرِ» (4) طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد، اثر بازدارندگی از فحشا و منکرات دارد.

از قرآن برای بیماری های خود شفا بطلبید و برای پیروزی بر شداید و مشکلات از آن، استعانت جویید؛ زیرا در قرآن شفای بزرگ ترین بیماری ها یعنی کفر، نفاق، گمراهی و ضلالت است، پس آنچه می خواهید به وسیله قرآن از خدا بخواهید و با دوستی قرآن به سوی خداوند توجه کنید

 

 

3. دعا و نیایش

 

در اهمیت دعا همین بس که قرآن کریم از زبان خدا می فرماید: ای پیامبر! به بندگانم بگو اگر نبود دعای شما، پروردگارم اعتنایی به شما نمی کرد: «قُلْ مَا یعْبَأُ بِکمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاوءُکمْ». (5) به قول استاد حسن زاده آملی: دل بی دعا بها ندارد و دلی بی بها، بها ندارد: «قُل مَا یعبأُ ُبِکم رَبِّی لَولاَ دَعَائُکم»(6) نخستین چیزی که توجه بشر را در راه مبارزه با بیماری ها، به خود جلب کرده و می کند، بهره گیری از دو روش مادی و معنوی است که امروزه نیز در اکثر نقاط جهان از این دو روش، کم و بیش استفاده می شود. منظور از راه و روش مادی، استفاده از داروها، درخواست کمک از طبیبان و بهره گیری از تمامی روش هایی است که به نوعی در بهبود سلامت انسان موءثرند که گیاه درمانی نمونه بارز آن است. منظور از راه و روش معنوی، همان دعا، نیایش، توسل و درخواست از خدای بزرگ است.

قرآن

 

4. قرآن و بهره گیری از آن

با مراجعه به آیات و روایات روشن می گردد که قرآن نسخه شفابخش خدای سبحان برای بیماران روانی است. قرآن شفای دردهایی است که چه بسا از محدوده ناهنجاری های شناخته شده روان شناسی خارج است، یعنی ممکن است فردی از نظر روان شناسی دارای شخصیت متعادلی باشد؛ ولی در فرهنگ قرآن بیمار به حساب آید و قرآن دارویی برای شفای بیماری او باشد. قرآن کریم خود را در آیات متعدد «شفا» معرفی کرده است. منظور از شفا، شفا از بیماری های روان و قلب است. بیماری هایی از قبیل: کفر، شرک، نفاق، بخل، حسد، کینه و .... یعنی قرآن درمان و شفای آلودگی های معنوی و روانی است «یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ؛ (7) ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است، و درمانی برای آنچه که در سینه هاست (درمانی برای بیماری دل های شماست)».

و آیه دیگر «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُومِنِینَ؛ (8) و از قرآن آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می کنیم». و «قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًی وَشِفَاء؛ (9) بگو این کتاب برای کسانی که ایمان آورده اند رهنمود و درمان است». امام علی علیه السلام در کلمات خود به جنبه شفا بخشی قرآن اشارات زیادی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:

«... فَاسْتََشْفُوهُ مِنْ اَدْوَائِکم وَ اسْتَعینُوا بِهِ علی لَأْوَائِکم فاِنَّ فیهِ شِفاءً مِنْ أکبَرِ الدَّاء وَ هُوَ الْکفرُ و النِّفاقُ و الغی وَ الضَّلالُ فَاسْأَلُوا اللَّهَ بِهِ وَ توَجَّهوُا اِلَیهِ بِحُبِّهِ؛ (10) از قرآن برای بیماری های خود شفا بطلبید و برای پیروزی بر شداید و مشکلات از آن، استعانت جویید؛ زیرا در قرآن شفای بزرگ ترین بیماری ها یعنی کفر، نفاق، گمراهی و ضلالت است، پس آنچه می خواهید به وسیله قرآن از خدا بخواهید و با دوستی قرآن به سوی خداوند توجه کنید».

منظور از توکل به خدا این است که انسان تلاش گر کار خد را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد. خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است، خدایی که نسبت به او رحیم و مهربان است، خدایی که قدرت حل هر مشکلی را دارد

 

 

جالب این که شفابخشی قرآن آثار نامطلوب ندارد. برخلاف داروهای مادی که غالباً آثار نامطلوب در ارگان های بدن می گذارند تا جایی که در حدیث معروفی آمده است: «هیچ دارویی نیست مگر این که خود سرچشمه بیماری دیگر است؛

 

امام علی علیه السلام در این رابطه چنین می فرماید:

«شَفاءً لا تُخشی أسْقامُهُ؛ (11) قرآن داروی شفابخشی است که هیچ بیماری از آن برنمی خیزد».

خداوندا! ما را از جمله کسانی قرارده که از قرآن شفا یافته و به طور کامل بهره مند گردیده است.

تقوا

5. تقوی

 


قرآن کریم از جمله آثار تقوی را خروج از مشکلات معرفی می کند، و یا کسانی که در گذران زندگی برای به دست آوردن لقمه نانی، گرفتار فقر و بدبختی اند و از این طریق مبتلا به ناراحتی و اضطراب اند، قرآن کریم یکی از آثار تقوی را روزی از طریق غیرمتعارف می داند. البته این معنایش این نیست که مردم از کسب و کار دست بردارند و برای به دست آوردن روزی شان به تقوی روی آورند. کسب و کار از یک سو و خیر و برکت در اثر تقوی از سوی دیگر لازم است: «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حیثُ لا یحْتَسِبْ؛ (12) و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم کند، و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد». یقیناً مسایل مربوط به معیشت و زندگی گاهی سبب گرفتاری و نگرانی است که تقوی آن را بر طرف می سازد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

«إنِّی لَأَعْلَمُ آیةً لَوْ اَخَذَ بهِ النّاَس لَکفَتْهُمْ و مَن یتَّق اللَّه یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً... فما زالَ یقوُلُهَا وَ یعیدُها؛ (13) من آیه ای را می شناسم که اگر تمام انسان ها دست به دامن آن زنند برای حل مشکلات آنها کافی است. پس آیه «من یتق اللّه را تلاوت فرمود و بارها آن را تکرار کرد».

لازم به ذکر است که تقوی برای بیماری های روانی انسان هم جنبه بهداشتی و پیش گیری دارد و هم جنبه درمانی.

6. توکل به خدا

منظور از توکل به خدا این است که انسان تلاش گر کار خد را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد. خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است، خدایی که نسبت به او رحیم و مهربان است، خدایی که قدرت حل هر مشکلی را دارد.

لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب معراج از خدای سبحان سؤال کرد: پروردگارا! «اَی الاعمالِ اَفْضلُ؟ کدام اعمال برتر است؟ فرمود: «لیسَ شَیءٌ عندِی اَفضَلُ مِنَ التوَکلِ عَلی و الرِّضا بِمَا قََسَمْتُ؛ (14) چیزی در نزد من افضل و برتر از توکل بر من و خشنودی به آن چه قسمت کرده ام نیست». بدیهی است توکل به این معنی همیشه توأم با جهاد و تلاش و کوشش است نه تنبلی و فرار از مسوءولیت ها. این نوع توکل است که قرآن کریم می فرماید: «وَمَن یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ (15) هر کس بر خدا توکل کند کفایت امرش را می کند». حاصل آن که یکی از عوامل درمان بیماری روانی توکل به خداست.

دعا و اذکار خاص به ویژه ذکر یونسیه، فرو بردن خشم، خواندن سوره «الم نشرح» به مدت 27 روز، صبح و شب، ذکر خدا، توجه به رحمت و قدرت لایزال خداوند، توسل به امام زمان بالخصوص که امروزه وسیله امن وا مان اهل زمین است و ده ها عامل دیگر را می توان نام برد

 

 

7. توبه و استغفار

 

توجه به آمرزش خداوند و بخشش او؛ یعنی تمامی گناهان قابل آمرزش هستند. تنها وسیله و بهانه ای می خواهد که یکی از آن وسایل توبه است: «وَأَنِیبُوا إِلَی رَبِّکمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن یأْتِیکمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ؛ (16) به درگاه پروردگارتان باز گردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آن که عذاب به سراغ تان آید، سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید». توجه به آثار توبه و استغفار؛ هر کس بسیار استغفار کند برای او از هر اندوهی گشایشی و از هر تنگنایی راه نجاتی قرار می دهد.

8. توسل به اولیاء دین

توسل به اولیای الهی مانند پیامبران و اوصیای گرامشان یقیناً مایه امن و آرامش روان است؛ زیرا علاوه بر این که به تجربه ثابت شده که بسیاری از مشکلات و بیماری های جسمی و روانی با توسل حل و برطرف شده، در قرآن کریم و روایات اهل بیت نیز به آن دستور اکید داده شده است. به عنوان نمونه آیه شریفه: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ؛ (17) ای کسانی که ایمان آورده اید، پرهیزکاری پیشه کنید و وسیله ای برای تقرب به خدا انتخاب نمایید».

وسیله در اصل به معنای تقرب جستن و یا چیزی است که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت می شود، می باشد (18) بنابراین وسیله در آیه فوق معنای وسیعی دارد و شامل هر کار و هر چیزی که باعث تقرب انسان به خدا می شود. مهم ترین آنها ایمان به خدا و پیامبر، جهاد در راه خدا، عبادات، زیارت خانه خدا، صله رحم، انفاق در راه خدا هم چنین هر کار خیر و پسندیده می باشد.(19) و هم چنین شفاعت پیامبران، امامان و بندگان صالح خدا که طبق صریح قرآن باعث تقرب به خداست، در مفهوم وسیع توسل داخل است.

لازم به تذکر است که عوامل درمان منحصر به این هشت امر نیست؛ بلکه امور دیگری از قبیل: دعا و اذکار خاص به ویژه ذکر یونسیه، فرو بردن خشم، خواندن سوره «الم نشرح» به مدت 27 روز، صبح و شب، ذکر خدا، توجه به رحمت و قدرت لایزال خداوند، توسل به امام زمان بالخصوص که امروزه وسیله امن وا مان اهل زمین است و ده ها عامل دیگر را می توان نام برد.

 

«اللَّهمَّ وفِّقنا لمَا تحبُّ و ترضی»

پی نوشت ها :

(1) - بقره، 153.

(2) - میزان الحکمه، ج5، ص 262، به نقل از غرر و بحار الانوار.

(3) - بقره، 153.

(4) - عنکبوت، 45.

(5) - فرقان، 77.

(6) - رساله نورعلی نور، در ذکر ذاکر و مذکور، ص10، مقدمه.

(7) - یونس، 57.

(8) - اسراء، 82.

(9) - فصلت، 44.

(10) - نهج البلاغه، خطبه 176.

(11) - نهج البلاغه، خطبه 198.

(12) - طلاق، 3.

(13) - مجمع البیان، ج1، ص306.

(14) - سفینه البحار، ج 2، ص 682، ماده وَکلَ.

(15) - طلاق، 3.

(16) - زمر، 54.

(17) - مائده،53.

(18) - تفسیر نمونه،ج 4، ص 364.

(19) - نهج البلاغه، خطبه 110.



[ دوشنبه 91/2/11 ] [ 11:26 صبح ] [ فولادپور ]

گل رز آسمانی، اعجاز قرآن

گل رز سرخ

 

 

معجزات علمی قرآن در تمامی زمینه‌ها برای اهل علم نمایان گشته است که شامل مسایل بلاغی، مسایل علمی،  خبر از آینده و حکمت‌های تشریعی  می‌باشد. به طور کلی می‌توان گفت که  آشکارتر شدن اعجاز علمی به دو دلیل است:

نخست، این که بر همه‌ی ابعاد اعجازی قرآن و سنت دلالت می‌نماید و دیگری، پی بردن به دانش‌های هستی‌شناسی در خلال آن و منظور از اعجاز این است که مردم را به مبارزه می‌طلبد تا  همانند قرآن را بیاورند، در حالی که مردم از انجام آن عاجز و ناتوان می‌باشند. علمی بودن اعجاز در رابطه با  پر بار بودن آن‌ها در زمینه‌ی علم و دانش است، اما هدف از اعجاز قرآن بدین معنا نیست که اهمیت  قرآن با نتایج تحقیقات علمی نمایان  شود و ما به آن دل خوش شویم، بلکه قرآن کتابی فراتر از علم و دانش امروزی است  و راه نما بودن و هدایتگری‌اش از همه‌ی جهات مهم تر است. قرآنی که ابوبکر و عمر و خالد بن ولید را ساخت، از مقایسه کردن با نتایج تحقیقات علمی دور بود. (1)

 

(هر کاوشگر و محقق و متفکری با تأمل و تحقیق در هستی و نگرش و تدبر در آیات قرآنی مربوط به جهان، با تمام وجود، در می‌یابد که قرآن، سخن پروردگار است که بر محمد پیامبر (ص) نازل شده و محال است که بشریت به طور فردی و یا با دستیاری همدیگر توانسته باشند، آن را به وجود آورند. کنفرانس‌های جهانی که در مراکز مختلف دنیا و در موضوع اعجاز علمی قرآن و سنت، برگزار می‌شود، روشن می‌سازد که تحقیقات علمی دقیق و استوار، که توسط دانشمندان غیرمسلمان و نه در جهت خدمت به قرآن و سنت اسلامی، انجام گرفته است و ده‌ها سال طول کشیده و میلیون‌ها دلار، صرف آن شده است، نتایجی را به دست داده که بدون هیچ اجباری و اصرار و تأویل و یا تحریف حقایق کاملاً مطابق و هماهنگ با رهنمودهای قرآن و سنت است و نه تنها با مفهوم کلی آیات، بلکه با کلمات و حروف قرآن نیز، هماهنگی دارد، این موضوع مصداق این آیه است که می‌فرماید :

 

{سَنُرِیهِمْ ءایاتِنا فی الآفاقِ وَ فی انْفُسِهِمْ، حتّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ انَّهُ الحَقُّ اَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ انَّهُ عَلی کلِّ شَیءٍ شهیدٌ}          

فصلت : 53"

ما به آنان که منکر اسلام و قرآنند هرچه زودتر دلائل و نشانه‌های خود را در اقطار و نواحی آسمان‌ها و زمین، که جهان کبیر است و در داخل و درون خودشان که جهان صغیر است به آنان که منکر اسلام و قرآنند نشان خواهیم داد تا برای ایشان روشن و آشکار گردد که اسلام و قرآن حق است. آیا تنها این بسنده نیست که پروردگارت بر هر چیزی حاضر و گواه است؟".

در 31 اکتبر سال 1990 میلادی برابر 31 آبان ماه 1369 یکی از ایستگاه‌های فضایی مشهور، از طریق یکی از تلسکوپ‌های بزرگ خویش تصویری از فضا را منتشر کرد که هر بیننده‌ای، در اولین نگاه، آن را به شکل یک گل کاملاً قرمز، با برگ‌های قرمز سیری بزرگ و برگ‌های کوچک‌تر سبز رنگ و براق، که در وسط آن کاسبرگ آبی‌رنگ قرار داشت، می‌دید و در این قضیه، هیچ شکی نداشت. اما آن عکس در حقیقت، تصویر انفجار ستاره‌ای بزرگ به اسم "عین القط" بود که با زمین، سیزده هزار سال نوری فاصله داشت. البته در آن ایستگاه هزاران تصویر رنگی دیگر که توسط تلسکوپ‌های بزرگ، به دست آمده بود و هرکدام عجایبی از فضا را به تصویر کشیده بود، یافت می‌شد.

اینک رابطه این تصاویر با بحث اعجاز قرآن را با ذکر آیه‌ای از سوره "الرحمن" بیان می‌کنیم:

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید :{فَاذا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَکَانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهانِ{ رحمن : 37"بدانگاه که آسمان شکافته شود، و گلگون گردد همچون روغن گداخته حوادث هولناکی رخ می‌دهد که به گفتار در نمی‌آید".

اگر در تمام تفاسیر قرآن که قبل از انتشار این عکس نوشته شده‌اند دقت کنید، مطلبی که تفسیر این آیه را در حد قناعت انسان بیان کند، نخواهید یافت، زیرا همانگونه که حضرت علی فرموده است، در قرآن آیاتی وجود دارد که هنوز تفسیر نشده است و حقیقت امر اینست که در اثر انفجار آن ستاره و پراکنده شدن دود و گازهای حاصل از آن، شکلی شبیه به یک گل درخشان، پدید آمده است، در هر حال اگر این انفجار، هر صورت زیبای دیگری را نیز به خود می‌گرفت، باز تفسیری مناسب برای این آیه به شمار می‌رفت، و این بار هم اعجاز قرآن در این قالب خود را نشان داده است و استمرار اعجاز تا قیامت، ما را در انتظار ظهور پدیده‌های شگفت‌انگیز دیگر نیز می‌گذارد. به همین دلیل پیامبر گرامی ص، یا به اجتهاد خویش و یا به الهام خداوند از تفسیر اکثر آیات آفاقی قرآن پرهیز نموده است، زیرا همانگونه که بیان شد، در صورت شرح و تفسیر مختصر و کوتاه این آیات، آیندگان به انکار آن می‌پرداختند و در صورت تفصیل معنی آن‌ها، همراهان و هم‌عصران ایشان را یارای درک وفهم کامل آن نبود و به انکار نبوت ایشان می‌پرداختند. لذا، تفسیر آن‌ها به پیشرفت و تکامل علم و زندگی، مؤکول شده است.

در تفسیر ابن کثیر رح آمده است [2] : "فکانت ورده کالدهان"، یعنی همانگونه که روغن [3] و نقره ذوب می‌شوند.در رأی دیگری آمده است [4] که : منظور اینست که آسمان همانند چرم قرمز، می‌شود. ابن عباس نظر دیگری نیز روایت کرده که : یعنی مانند اسب سرخ رنگ می‌شود[5]. 

حسن بصری می‌گوید[6]  : یعنی آسمان رنگارنگ می‌شود.

مجاهد می‌گوید[7] : مانند روغن و رنگ‌های روغنی می‌شود، این نظر در تفسیر ابن کثیر آمده است.

در تفسیر قرطبی آمده است که [8] : "یعنی آسمان مانند روغن، صاف و شفاف می‌شود و سعیدبن جبیر و قتاده همان را ذکر کرده و گفته‌اند که رنگ قرمز نیز به خود می‌گیرد. رأی ضعیفی نیز بیان می‌دارد که در سرخی به گل می‌ماند و مانند روغن جاری می‌شود".

اگر این انفجار، هر صورت زیبای دیگری را نیز به خود می‌گرفت، باز تفسیری مناسب برای این آیه به شمار می‌رفت، و این بار هم اعجاز قرآن در این قالب خود را نشان داده است و استمرار اعجاز تا قیامت، ما را در انتظار ظهور پدیده‌های شگفت‌انگیز دیگر نیز می‌گذارد

 

 

و رأی ضعیف دیگری نیز می‌گوید : "الدَّهان"، همان پوست قرمز است، یعنی آسمان در اثر شدت گرما همانند چرم قرمز، سرخ می‌شود".

 

اما همانگونه که ذکر کردیم، آنچه که در تفسیر این آیه، توجه ما را به خود جلب می‌کند، اینست که، توسط تلسکوپ فضایی هابل، تصویری از انفجار ستاره "عین‌القط" به دست آمده که کاملاً مشابه یک گل سرخ است. این عکس توسط سازمان فضایی آمریکا ناسا در اینترنت منتشر شد.

پس مصداق واقعی این آیه {فَاذا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَکَانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهانِ

در واقعه مذکور یافت می‌شود و ثابت می‌کند که این قرآن کلام خداوند است. و معجزه‌ای است که تا پایان هستی ادامه دارد. به ذهن چه کسی خطور می‌کرد که ستاره‌ای در آسمان منفجر شود و شکل کامل یک گل سرخ را با برگ‌های قرمز و کاسبرگ آن در وسط و برگ‌های کوچک‌تر سبز، به خود بگیرد، این تصویر را تلسکوپ بزرگی چون تلسکوپ هابل از ستاره "عین القط" که در حال انفجار بوده، گرفته است. این ستاره سیزده هزار سال نوری با زمین فاصله دارد اما مهم اینست که این واقعه جزو پدیده‌های واقعی روز است و کاملاً جای اعتماد و باور.در طرف دیگر قضیه نیز کتاب خدا در دستان ماست، که منهج و قانون زندگی ما و ریسمان محکم الهی است که هر کس به آن عمل کند، خوشبخت و موفق بوده و آنکه ترکش کند، بدبخت و هلاک خواهد شد. پدیده مذکور جزو نشانه‌های خداست.

پی‌نوشت‌ها:

1. سایت پینوس، گردآوری ابراهیم کامرانپور

2.     تفسیر ابن کثیر ، ج4 ، ص 276

3.     ابن عباس

4.     تفسیر ابن کثیر ، ج4 ، ص 276

5.     همان

6.     همان منبع

7.     تفسیر قرطبی ، ج 17 ، ص 173 ، با اندکی تصرف

 

 

 

< type="text/java">



[ یکشنبه 91/2/10 ] [ 8:38 عصر ] [ فولادپور ]
<< مطالب جدیدتر ........ مطالب قدیمی‌تر >>

درباره وبلاگ
برچسب‌ها
امکانات وب